
جانباز دیروز، شهید امروز
روایتی از زندگی شهید دکتر محمدحسین عزیزی که از دوران دفاع مقدس، 16ترکش در بدنش به یادگار داشت

ثریا روزبهانی-روزنامهنگار
سال ۱۳۳۶، در دل کوچههای گرم فسا، نوزادی چشم به جهان گشود تا نامش بعدها بر تارک علم، ادب و ایثار این سرزمین بدرخشد. نجابت، مردمداری و اخلاق دکتر محمدحسین عزیزی زبانزد بود. او در حملات رژیم صهیونیستی در 25خردادماه در میدان تجریش به شهادت رسید. با اینکه در چندین عملیات جنگی در دوران دفاعمقدس حضور داشت و ۱۶ ترکش از جنگ تحمیلی در بدنش به یادگار مانده بود، هرگز از مجروحیتش سخنی نگفت.
هیچ وقت از جانبازیاش حرفی نزد
دکتر محمدحسین عزیزی، کودکیاش را در زادگاهش سپری کرد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه اول را در دبیرستان فردوسی فسا گذراند. نوجوانیاش آمیخته با درس، ادب و عشق به مردم بود؛ عشقی که تا واپسین لحظه زندگی با او ماند. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان رازی شیراز ادامه داد و در سال ۱۳۵۵ وارد دانشکده پزشکی شیراز شد.
پس از اخذ مدرک پزشکی عمومی، راه تهران را در پیش گرفت تا تخصص گوش و حلق و بینی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران بگذراند.
او سالها بهعنوان دانشیار ENT در دانشگاه مشغول تربیت نسل جدیدی از پزشکان بود. دکتر ابراهیم رزمپا، دبیر انجمن متخصصان گوش و حلق و بینی، شهید دکتر عزیزی را فردی فرهیخته، صادق و متواضع معرفی میکند: «تواضع، صداقت، ادب، دقت در کار و عطشِ مداوم برای دانستن و آموختن، ویژگیهای آشکارش بود.
او از برجستهترین متخصصان گوش و حلق و بینی و جراحی سر و گردن کشور و عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم پزشکی کشور بود. دکتر عزیزی فقط یک پزشک نبود؛ دلسپرده فرهنگ، ادب و تاریخ ایران بود. بیش از ۱۶۰ مقاله در حوزههای اجتماعی، ادبی و پزشکی به زبان فارسی و انگلیسی از او در نشریات معتبر کشور به چاپ رسید.
در دوران جنگ در چندین عملیات حضور داشت. 2 بار جراحی شکم شد ولی هیچوقت از مجروح جنگی بودن خود صحبت نمیکرد و کمتر کسی از این موضوع اطلاع داشت.»
آخرین مکالمه با خانواده
رسید روزی که نباید میرسید. یکشنبه 25خردادماه در حملات رژیم صهیونیستی به میدان تجریش دکتر عزیزی با ترکشهای به یادگار مانده از جنگ به دیدار دوستان شهیدش شتافت. دکتر رزمپا میگوید: «حدود ساعت ۱:۳۰ ظهر در میدان تجریش بود و با خانوادهاش تلفنی صحبت میکرد، غافل از اینکه این مکالمه آخرین تماس او بود؛ با شنیدن صدای انفجاری مهیب از پشت خط، کلامش برای همیشه خاموش ماند. روز بعد، در میان پیکرهای مطهر شهدا، با 500متر فاصله از محل حمله هوایی، پیکرش شناسایی شد.
او در جایی نوشته بود: «همه عمر کوشیدهام اگر بتوانم خدمت ارزندهای کنم؛ هرچند تا به حال نتوانستهام، امیدوارم ولو به قدر سرسوزنی، سپاس عمیق خود را به این فرهنگ و تمدن و نامآوران آن ابراز کنم که همه اساس این است و مابقی افسانه است و خیال... در آرزوی سربلندی، عظمت و رستگاری این ملک و مردمانش هیجانزدهام و بیقرار، و بر این باورم: اگر مراد یابم، به قدر وسع بکوشم.»
او علاوه بر خدمات علمی و پزشکی، سردبیری نشریه علمی معتبر AIM را نیز برعهده داشت و در زمینه تألیف با توجه به تسلطش به زبان انگلیسی کتاب «راهنمای معاینه بیمار» را در سال 1376ترجمه و منتشر کرد.
همچنین نتایج پژوهش و تحقیقات خود را در کتاب ارزشمند «پزشکان در قلمرو فرهنگ و هنر» با مقدمه شادروان ایرج افشار به یادگار گذاشت.
این کتاب برگرفته از زندگینامه، فهرست و نمونههایی از آثار فرهنگی و هنری پزشکانی است که در کنار حرفه پزشکی به شعر و ادب، نگارش و پژوهش و گاه به نقاشی و موسیقی پرداخته و آثاری از خود بر جای گذاشتهاند.
هیچ وقت از جانبازیاش حرفی نزد
دکتر محمدحسین عزیزی، کودکیاش را در زادگاهش سپری کرد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه اول را در دبیرستان فردوسی فسا گذراند. نوجوانیاش آمیخته با درس، ادب و عشق به مردم بود؛ عشقی که تا واپسین لحظه زندگی با او ماند. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان رازی شیراز ادامه داد و در سال ۱۳۵۵ وارد دانشکده پزشکی شیراز شد.
پس از اخذ مدرک پزشکی عمومی، راه تهران را در پیش گرفت تا تخصص گوش و حلق و بینی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران بگذراند.
او سالها بهعنوان دانشیار ENT در دانشگاه مشغول تربیت نسل جدیدی از پزشکان بود. دکتر ابراهیم رزمپا، دبیر انجمن متخصصان گوش و حلق و بینی، شهید دکتر عزیزی را فردی فرهیخته، صادق و متواضع معرفی میکند: «تواضع، صداقت، ادب، دقت در کار و عطشِ مداوم برای دانستن و آموختن، ویژگیهای آشکارش بود.
او از برجستهترین متخصصان گوش و حلق و بینی و جراحی سر و گردن کشور و عضو هیأت علمی فرهنگستان علوم پزشکی کشور بود. دکتر عزیزی فقط یک پزشک نبود؛ دلسپرده فرهنگ، ادب و تاریخ ایران بود. بیش از ۱۶۰ مقاله در حوزههای اجتماعی، ادبی و پزشکی به زبان فارسی و انگلیسی از او در نشریات معتبر کشور به چاپ رسید.
در دوران جنگ در چندین عملیات حضور داشت. 2 بار جراحی شکم شد ولی هیچوقت از مجروح جنگی بودن خود صحبت نمیکرد و کمتر کسی از این موضوع اطلاع داشت.»
آخرین مکالمه با خانواده
رسید روزی که نباید میرسید. یکشنبه 25خردادماه در حملات رژیم صهیونیستی به میدان تجریش دکتر عزیزی با ترکشهای به یادگار مانده از جنگ به دیدار دوستان شهیدش شتافت. دکتر رزمپا میگوید: «حدود ساعت ۱:۳۰ ظهر در میدان تجریش بود و با خانوادهاش تلفنی صحبت میکرد، غافل از اینکه این مکالمه آخرین تماس او بود؛ با شنیدن صدای انفجاری مهیب از پشت خط، کلامش برای همیشه خاموش ماند. روز بعد، در میان پیکرهای مطهر شهدا، با 500متر فاصله از محل حمله هوایی، پیکرش شناسایی شد.
او در جایی نوشته بود: «همه عمر کوشیدهام اگر بتوانم خدمت ارزندهای کنم؛ هرچند تا به حال نتوانستهام، امیدوارم ولو به قدر سرسوزنی، سپاس عمیق خود را به این فرهنگ و تمدن و نامآوران آن ابراز کنم که همه اساس این است و مابقی افسانه است و خیال... در آرزوی سربلندی، عظمت و رستگاری این ملک و مردمانش هیجانزدهام و بیقرار، و بر این باورم: اگر مراد یابم، به قدر وسع بکوشم.»
او علاوه بر خدمات علمی و پزشکی، سردبیری نشریه علمی معتبر AIM را نیز برعهده داشت و در زمینه تألیف با توجه به تسلطش به زبان انگلیسی کتاب «راهنمای معاینه بیمار» را در سال 1376ترجمه و منتشر کرد.
همچنین نتایج پژوهش و تحقیقات خود را در کتاب ارزشمند «پزشکان در قلمرو فرهنگ و هنر» با مقدمه شادروان ایرج افشار به یادگار گذاشت.
این کتاب برگرفته از زندگینامه، فهرست و نمونههایی از آثار فرهنگی و هنری پزشکانی است که در کنار حرفه پزشکی به شعر و ادب، نگارش و پژوهش و گاه به نقاشی و موسیقی پرداخته و آثاری از خود بر جای گذاشتهاند.