• یکشنبه 8 تیر 1404
  • الأحَد 3 محرم 1447
  • 2025 Jun 29
یکشنبه 8 تیر 1404
کد مطلب : 258083
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/6R8GN
+
-

تعزیه‌ درتکیه‌شوفرها

گاراژ قدیمی اسلامی‌دردهه اول محرم میزبان‌عزاداران‌حسینی است

زندگی
تعزیه‌ درتکیه‌شوفرها

رابعه تیموری- روزنامه‌نگار

از دیروز نه خودرویی وارد این گاراژ می‌شود و نه خودرویی از آن بیرون می‌رود. کار تعمیرکاران هم تعطیل است و هیچ‌کدام تا  شب سوم امام دست به آچار نمی‌شوند. همه باید گوشه‌ای از کار هیئت را بگیرند و به جای تعمیر خودروهای مدل بالا و مدل پایین مشتریان، بساط پذیرایی از مهمانان هیئت را روبه‌راه کنند، میان سوگواران سینی چای بچرخانند و به فکر تدارک سفره نذری باشند. اینجا تکیه‌ای است که 80سال پیش مرحوم حاج‌حسین عظیمی و همکارانش برپا کردند و چون شغل‌شان شوفری بود، نام آن را «تکیه شوفرها» گذاشتند. فرزندان و نوه‌های حاج‌حسین هم شوفر هستند و چراغ هیئت شوفرها را روشن نگه داشته‌اند. 

گاراژی که دیگر گاراژ نیست
با نزدیک‌شدن به ساعت 8شب گاراژ‌ها و نمایشگاه‌های اتومبیلی که در همسایگی گاراژ اسلامی ردیف شده‌اند، یکی‌یکی تعطیل می‌شوند و با خاموش‌شدن روشنایی آنها، نور ملایم سبز‌رنگی که فضای داخل گاراژ اسلامی را روشن کرده، در پیاده‌رو خیابان قزوین پهن می‌شود. تعمیرکاران بند و بساط کارشان را جمع کرده‌اند و پرچم‌های سبز و سیاه که تصاویری از واقعه کربلا روی آنها نقش بسته، مانند دیواری پارچه‌ای میان اتاقک‌های داخل گاراژ و محوطه باز آن فاصله انداخته است. بانوان و آقایان در دو‌طرف سکوی مستطیل‌شکل وسط محوطه نشسته‌اند و چشم‌به‌راه شبیه‌خوانان هستند که در اتاق کوچک پشت سکو مشغول تعویض لباسند. قرار است امروز حکایت شک و تردید حر برای به میدان آمدن را روایت کنند و مظفر قربان‌نژاد که در نمایش و واگویه‌کردن این دودلی‌ها مویی سفید کرده با بلندشدن صدای پیش‌خوانان و پیچیدن نوای طبل و سنج زیر سقف گاراژ به تاخت و پردبدبه و کبکبه به صحنه می‌آید.

یک شمر غمگین
وقتی باقی شبیه‌گردان‌ها به‌دنبال قربان‌نژاد وارد صحنه می‌شوند، هیبت محزون تعزیه‌خوان نقش شمر بیش از دیگران جلب توجه می‌کند. حسین حیدری با آنکه عمری مخالف‌خوانی کرده و صدها بار در لباس شمر روی موافق‌خوانان شمشیر کشیده، هنوز هم نمی‌تواند غم چشم‌هایش را از قساوت این جنگاور لشکر یزید پنهان کند. بساط چای در آشپزخانه به راه است و حسن‌آقا خودش دم‌کردن و ریختن چای را بر عهده گرفته تا خیالش آسوده باشد که هل و دارچین و گل‌های محمدی داخل قوری، خوب عطرشان را پس داده‌اند. حسن‌آقا نوه مرحوم حاج‌حسین است و پس از آنکه حاج‌حسین به رحمت خدا رفت، او و دیگر فرزندان و نوه‌هایش رتق و فتق امور هیئت را بر عهده گرفتند. بسیاری از سوگواران هیئت از سال‌ها پیش به اینجا رفت‌وآمد دارند و چند کیلویی برنج، جعبه‌ای کیک یزدی یا چند کیلو قندوشکر به همراه آورده‌اند تا در سفره نذری هیئت که در شب‌های ششم تا دهم پهن می‌شود، سهمی داشته باشند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید