
کوچههایکوچک اتفاقهای بزرگ
جماران چطور از یک محله معمولی، به آخرین خانهبنیانگذار انقلاب اسلامیتبدیل و درتاریخ کشور ماندگار شد

سیدسروش طباطباییپور
درست یکسال پس از رحلت امام(ره) جملهای در اطلاعیه مدرسه، حسابی به دلم نشست: «هر که دارد هوس امام، بسمالله» و من که امام را در روزهای حیاتش از نزدیک ندیده بودم دلم میخواست لااقل جمارانش را از نزدیک ببینم تا شاید نگاهی عمیقتر و دقیقتر نسبت به او پیدا کنم. ثبتنام کردم و روز موعود فرارسید. وقتی از اتوبوس پیاده شدیم مردی بلندقد و سیاهپوش، گروه دانشآموزی ما را به شمال کوچهای باریک هدایت کرد؛ کوچهای که بعد از گذشت یکسال همچنان غمگین بود و سایه سنگین ماتم را در چشمان اهالیاش میدیدیم. بچهها حیرتزده بودند و انتظار داشتند هر چه بیشتر کوچه را میپیمایند، بهجایی نزدیکتر شوند که پایه ستونهایش از سنگهای مرمرین و سرسرای سلطنتیاش با عاج و بلور تزئین شده بود، اما هر چه کوچه را بالاتر میرفتیم دیوارهای گلین بود و آجرهای خانههایی روستایی. بقیه ماجرا را چندان بهخاطر ندارم، چون هر چه بود سادگی بود و سادگی بود و سادگی و حیرتی عجیب که وجود من و همسالانم را فرا گرفته بود. مگر امکان داشت اتاق کار و ملاقات رهبر کبیر انقلاب که مناسبات جهان را تغییر داده بود و مثلا آنجا با وزیر امور خارجه شوروی سابق و دیگر سیاسیون جهان ملاقات کرده بود، تنها با فرشی رنگباخته مفروش شده باشد؟ و یک صندلی چوبی ساده که در گوشه اتاق نشسته بود و پتوهای ملحفهدار سفیدی که در کنار دیوارهای اتاق 12متری پهن شده بودند، همراه با چند پشتی تکیهدادهشده به دیوارتمامتزئیناتولوازمآن اتاقباشد؟ و امروز، نزدیک به سالروز عروج آن مرد است. قرار است اینجا کلماتی از نزدیکان امام(ره) و برخی اهالی جماران بشنویم که امام(ره) چند سالی مهمان محلهشان بود و به برکت این حضور، نام جماران در تاریخ ایران ماندگار شد.
محله جماران
از برخی نشانهها میتوان به قدمت محله جماران پی برد؛ مثلا از چنار کهنسالی که جلوی مسجد جامع جماران است میتوان حدس زد که جماران پیشینهای در حدود هزار سال دارد؛ محلهای که از شمال به کوهپایه البرز، از جنوب به خیابان باهنر و محله دزاشیب، از شرق به منظریه و از غرب به امامزاده قاسم محدود میشود. درواقع این محله، یکی از 33پارچه آبادی قصران بهحساب میآید که در شمیران و خارج از محدوده تهران بود و بهخاطر آب و هوای خوش و باغهای پربار، گاهی تفرجگاه تهرانیها هم شده بود. برخی میگویند «جاموران» صورت قدیمی نام این محله بوده و برخی نیز معتقدند چون جمر، به معنی سنگ بزرگ است و جمران، به معنی محل بهدستآمدن سنگ بزرگ، پس جماران هم محلی بوده که سنگهای بزرگی از کوه البرز در آن بوده و جمران به مرور به جماران تبدیل شده است. این محله به قناتهای پر آبش نیز معروف بود که برخی از آنها همچنان جوشانند.
نگارستان امام (ره)
مجموعه فرهنگی و هنری جماران مجموعهای از منزل مسکونی و حسینیه است که امام(ره) از 28اردیبهشت 1359تا لحظه عروج، در آنجا سکونت داشتند. قدمت این بنای قجری به سال 1232شمسی بازمیگردد. مساحت حسینیه در 2طبقه و حدود 800متر است که امام روی همان صندلی معروف در بالکن حسینیه مینشستند و با سخنانشان، دلهای ایرانیان را میربودند. خانه و حسینیه جماران سال ۱۳۷۶ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. همچنین نگارستانی در زیرزمین حسینیه ساخته و در سال 1377افتتاح شده که در آن سیر زندگی، مبارزات، لوازم شخصی و دستنوشتههای ایشان به نمایش درآمده است.
چرا امام (ره) به جماران آمد؟
حضرت امام از اردیبهشت سال 1359تا روزی که به دیدار حق شتافت، در جماران زندگی میکرد. اینکه چرا از میان همه محلهها و گزینهها، جماران برای سکونت حضرت انتخاب شد به شرایط اقلیمی این محله، روحیه سادهزیستانه امام(ره) و البته توصیه پزشکان برمیگردد. امام(ره) بعد از پیروزی انقلاب به قم برگشتند، اما یک حمله قلبی در این شهر و این مسئله که امکانات پزشکی در آنجا چندان مناسب نبود، باعث شد تا از ایشان بخواهند به تهران بیایند. قرار بر این بود منزلی در اطراف بیمارستان قلب برای ایشان تهیه شود. از سوی دیگر پزشکان معالج اصرار داشتند که جایی در شمال شهر انتخاب شود، چون آب و هوای بهتری دارد و برای شرایط جسمی ایشان مناسب است. در نهایت، ایشان مدتی در یک خانه در دربند ساکن شدند، اما این خانه چند طبقه بود و امام(ره) در دیدارهای مردمی این احساس را داشتند وقتی از بالا مردم را نگاه میکنند انگار که در یک کاخ هستند. این مسئله ایشان را ناراحت میکرد و تهدید کرده بودند که اگر جای مناسبی پیدا نشود به قم برمیگردند. تا اینکه در جستوجوها، روزی مرحوم حاج احمد آقا، مهمان شخصی در جماران میشود. او به فرزند امام پیشنهاد میکند که خانه خودش و اقوامش که در کنار حسینیه جماران است، یکپارچه و به حسینیه متصل شوند. این کار انجام میشود و خانواده امام(ره) و در نهایت خود ایشان، بعد از دیدن محل، از آنجا خوششان میآید. سادگی این مکان با روح امام سازگار شد و شرایط اقلیمیاش هم همانطور بود که پزشکان گفته بودند و البته نزدیکی آن به امکانات تخصصی در شهر تهران هم لحاظ شده بود. همین نقل مکان جماران را از یک منطقه خوش آب و هوا در شمال تهران، به جایی که در تاریخ معنوی و سیاسی ایران ماندگار شد، تبدیل کرد.
انتظار برای ورود امام
آیتالله سیدمهدی امام جمارانی در بخشی از خاطراتشان، به نحوه آمادهسازی حسینیه جماران اشاره میکنند: «تمامی اهل محل به عشق دیدار امام کمک کردند تا حسینیه (جماران) تکمیل شود و آنجا را برای ملاقاتهای امام مهیا کنند. یادم هست که شب 28 اردیبهشت بود و مردم چراغانی عظیمی به راه انداخته و همه شادمان بودند و هر کس سردر منزل خودش را چراغانی کرده بود. مردم محل اطلاع داشتند که امام تشریف میآورند، ولی از ساعت و زمان ورود ایشان اطلاعی نداشتند...»