
مهمانان ویژه آقای وزیر
فاتحهخوانی بر سر مزار حسین امیرعبداللهیان در آستانه روز شهادتش

رابعه تیموری- روزنامه نگار
در جوار سیدالکریم آرمیده است؛ در گوشهای دنج در انتهای رواق امامخمینی(ره)، اما کمتر پیش میآید که دورش خلوت باشد و حسابی مهماندار و پربروبیاست. مهمانانش مانند خودش آوازه و عنوان سیاسی ندارند، همین مردم بینام و نشان کوچه و بازار و زائران حرم شاه عبدالعظیم(ع) هستند که گاه و بیگاه سراغش را میگیرند، برایش فاتحهای میخوانند و قدرشناسی خود را به او نشان میدهند. این روزها که رسیدن سالگرد شهادت آقای وزیر داغ دل دوستدارانش را تازه کرده، در رواق امامخمینی(ره) مهمان از مهمان نمیافتد.
همسایههای همدل
برای خادمان حرم حضرت عبدالعظیم(ع) غریب نیست که هر روز صدها زائر نشانی مزار شهید امیرعبداللهیان را از آنها بپرسند. نشانیاش هم سر راست است: انتهای رواق امامخمینی(ره)، پای پنجره، کنار دیوار... ، اما اگر زائران اهل ری سؤال و جواب آنها را بشنوند، پاسخشان را کاملتر میکنند: «آخرین ردیف رواق؛ کنار مزار سیدمهدی و وحید» شهیدسیدمهدی جلادتی بچهمحل آنها بوده که حدود یکماه پیش از شهادت امیرعبداللهیان در حمله هوایی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق به شهادت رسیده و همسایه آقای وزیر است. شهیدوحید زمانینیا هم محافظ سردار سلیمانی بوده و پیش از آنها ساکن حرم سیدالکریم شده است.
مهمانان سرزده
هوای داخل رواق امامخمینی(ره) خنک است و از دم و گرمای هوای صبحگاهی حیاط حرم خبری نیست. آرامش و سکوت دلنشینی در فضای رواق سایه انداخته و شمار زائرانی که در گوشهوکنار آن مشغول درددل با سیدالکریماند کم نیست. بنری که کنار مزار 3همسایه شهید نصب شده، از رسیدن سالگرد شهادت امیرعبداللهیان خبر میدهد، اما زائرانی که راهشان را از بقعه امامزاده به طرف مزار او کج میکنند، انگار بدون دیدن بنر هم از رسیدن سالگرد آن اتفاق تلخ باخبرند. سیدحسن و برادرش از همین زائران هستند که با رسیدن به روزهای پایان اردیبهشت ساک سفر بستهاند و راهی شهرری شدهاند تا در این روز کنار مزارش باشند. اهل قزوین هستند و اهالی شهرشان رسم دارند که در سالگرد از دست دادن عزیزانشان به مزار آنها سری بزنند. اما فاطمه از اهالی ری و مجاوران سیدالکریم است، هفتههای پیش جمعهها به زیارت میآمد، ولی حال وهوای این روزها او را زودتر به حرم کشانده است. چند نفری از اهالی محل هم همراهش آمدهاند و سر مزار شهید امیرعبداللهیان خاطرات تلخشان از روزهای تشییع شهید تازه میشود؛ از لحظاتی که خبر سقوط بالگرد حامل شهیدرئیسی و همراهانش دهان به دهان میچرخید و کسی آن را باور نمیکرد، از شبی که مردم ایران در خوف و رجا گذراندند تا شاید جنگل دیزمار با سفید شدن پیشانی صبح گمشدههای آنها را صحیح و سالم پس دهد و از روزی که پیکر شهید امیرعبداللهیان در قلب ری آرمید.