• چهار شنبه 17 اردیبهشت 1404
  • الأرْبِعَاء 9 ذی القعده 1446
  • 2025 May 07
یکشنبه 14 اردیبهشت 1404
کد مطلب : 254323
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/MjOKQ
+
-

مهمان سیمین و جلال می‌شویم

گزارشی تصویری از خانه‌موزه آل احمد و دانشور در دزاشیب که در بهار دیدنی است

مهمان سیمین و جلال می‌شویم

سیدسروش طباطبایی‌پور

بهار هر شهر، چون نگین فیروزه‌ای است در رکاب انگشتر طبیعت که شهروندان را به‌سوی خود می‌کشاند تا در این روزهای رؤیایی، دمی در پهنای کوی و برزن‌های اردیبهشتی، قدمی بزنند و دل‌هایشان را با روح طبیعت هم‌فاز کنند.
اردیبهشت تهران هم، بهشتی است ناگفتنی؛ به‌خصوص محله‌های شمال‌شهر و کوچه‌های پر دار و درختش که هوش از سر آدمی می‌برد و کلاه از سر می‌اندازد! تجریش، ولنجک، محمودیه، دربند و... اما اگر این روزها‍ پیاده‌روی در خیابان شهید باهنر و محله دزاشیب را انتخاب کرده‌اید، بد نیست به سمت کوچه رهبری هم سرازیر شوید و سری به خانه‌موزه جلال و سیمین بزنید؛ زوجی ادیب و فرهیخته که از بزرگان ادبیات معاصرند و در داستان، یدی طولانی دارند. درست از اواسط اردیبهشت سال 1397بود که خانه این زوج ادبی، به همراه، آثار، وسایل و تندیس‌هایشان، در معرض دید عموم قرار گرفت تا تجربه هم‌نفسی زیر این سقف پر جوش و خروش نصیب اهالی ادب و هنر این سرزمین شود تا از آن لذت ببرند. به همین مناسبت گشتی در محله دزاشیب می‌زنیم و با احترام، وارد خانه قدیمی و باصفای سیمین و جلال می‌شویم.

از محله دزاشیب چه خبر؟
از گذشته‌های دور، محله دزاشیب به‌خاطر  آب وهوای دل‌انگیزش، پاتوق برخی درباریان و متمولان تهران بود که وقتی شهر تهران دلشان را می‌زد، به این نقطه ییلاقی در اطراف تهران قدیم سر می‌زدند. شاهد این سخن، حمامی قدیمی در دزاشیب است که محل آمد و شد رجال سیاسی تهران بود و به همین مناسبت، به حمام «رجال» معروف است.برخی تاریخ این روستای شمالی شهر تهران را به بیش از 700سال پیش نسبت می‌دهند، اما خانه‌های قجری و تکیه باقیمانده در این محله، لااقل تا 200سال تاریخ این محله را تأیید می‌کند. روستایی که روی شیب بنا شده بود و در مکاتبات اداری دهه 20خورشیدی
به آن دزاشیب می‌گفتند.‌

بنای خانه موزه سیمین و جلال
در بهار سال 1327شمسی، سیمین و جلال همدیگر را در مسیر بازگشت سفری از شیراز یا اصفهان به تهران یافتند و به هم دل‌بستند. در آن روزگار، جلال سر زبان‌ها افتاده بود و به تازگی «از رنجی که می‌بریم» خود را منتشر کرده بود؛ اما سیمین، همچنان گمنام بود و جویای نام. 4 سال بعد از ازدواج، سیمین برای تحصیل به آمریکا می‌رود و جلال، در زمینی که در گذشته در دزاشیب خریده بود، سنگ بنای همین خانه را می‌گذارد. از نوشته‌های سیمین و جلال، مشخص است که جلال، درنهایت عشق و علاقه و با کمترین امکانات، ساخت خانه را آغاز کرده که این موضوع، در نامه‌های میان این دو در سال‌های 1330تا 1332دیده می‌شود. مثلا در یکی از نامه‌های جلال به سیمین در همین سال‌ها می‌خوانیم: «سیمین، تو کم خندیده‌ای. این خانه را بنا می‌کنم تا صدای خنده‌های تو از آجرهای آن بلند شود». خلاصه اینگونه به‌نظر می‌رسد که جلال با عشق، آجر‌های این خانه دوطبقه را روی هم گذاشت و آن را در زمینی به وسعت 420مترمربع و زیربنایی در 220مترمربع در همان سال‌ها بنا کرد.
سقف‌های این خانه، علاوه بر اینکه نفس‌های این زوج ادبی را تجربه کرده‌اند، حضور بزرگانی از ادبیات ایران مثل نیما یوشیج و احمد شاملو را نیز به تماشا نشسته‌اند. سیمین و جلال تا زمان رفتن به خانه ابدی، مهمان همین خانه بودند. این خانه در همسایگی نیما یوشیج و ابراهیم گلستان   قرار دارد.

سیمین و جلال که بودند؟
سیمین و جلال هر دو از نویسندگان شناخته‌شده در ادبیات ایران هستند. سیمین در سال 1328از دانشگاه تهران، مدرک دکتری خود در رشته ادبیات فارسی را گرفت و برای تحصیل در رشته زیبایی‌شناسی، به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در سال 1338، استاد دانشگاه تهران در رشته باستان‌شناسی و تاریخ هنر شد. او مترجم چیره‌دستی هم بود و از نخستین زنانی است که در داستان کوتاه، پا نهاد. به گواه بسیاری از منتقدان ادبی ماندگارترین اثر سیمین، رمان «سووشون» است. اما جلال به سختی تحصیلات خود را گذراند؛ چون پدرش نمی‌خواست او در مدارس دولتی آن روزگار تحصیل کند. پس او را به حوزه فرستاد، اما جلال در کنار دروس حوزوی، در کلاس‌های شبانه دارالفنون هم شرکت کرد و با مدرک کارشناسی ادبیات، به معلمی مشغول شد. اگر چند کتاب او را خوانده باشید، اعتراف خواهید کرد که امضای جلال، در همان سبک نوشتاری اوست. آثاری مثل «مدیر مدرسه» و «غرب‌زدگی» ازجمله آثار اوست.

مکث
در خانه‌موزه چه خبر؟


شهرداری تهران پس از وداع سیمین با این جهان، ‌این خانه خاطره‌انگیز را در سال 1393خرید تا پس از مرمت آن را به موزه تبدیل کند. اما به دلایلی، این فرایند تا اردیبهشت سال 1397طول کشید و در چنین روزهایی در خانه سیمین و جلال به‌سوی دوستداران ادبیات ایران باز شد. ساختمانی آجری، حوضی در وسط حیاط و باغچه‌هایی با صفا، محیط این خانه را دلنشین‌تر کرده است. وقتی پا در خانه‌موزه می‌گذارید، مجسمه‌ مومی سیمین، روی صندلی نشسته است و انگار قرار است به ما خوشامد بگوید. شاید هم هنوز رفتن جلال را باور نکرده و چشم به راه اوست. طبقه همکف از اتاق نشیمن، کتابخانه و آشپزخانه تشکیل شده. در جایی که احتمالا جلال بیشتر آثارش را آنجا خلق کرده با مجسمه مومی جلال در انتظار ماست. علاوه بر حس تجربه عاشقانه این زوج ادبی در محیط خانه، شما می‌توانید در این خانه موزه، از همه آثار این دو نویسنده تأثیرگذار دیدن کنید. کتاب‌های شخصی این دو، وسایل قدیمی، تعدادی عکس قدیمی، عقدنامه سیمین و جلال، حلقه ازدواج آنها و بسیار وسیله دیگر، شما را به یاد خاطره‌های پرفراز و نشیب این دو نویسنده بزرگ می‌اندازد.






 

این خبر را به اشتراک بگذارید