
پایان بازی مداخلهگران خارجی با همصدایی ایران و عربستان

آزاده لرستانی؛ کارشناس مسائل ایران
در شرایطی که غرب آسیا درگیر تحولات بیسابقهای است، سفر خالد بنسلمان، وزیر دفاع عربستان به تهران یک رویداد عادی تلقی نمیشود، بلکه حامل پیامهای چندلایه ژئوپلیتیکی است. این سفر در متن بحرانهای یمن، فلسطین، سوریه و لبنان و فضای رقابتهای امنیتی منطقه، نشانهای از تلاشی نو برای بازتعریف نظم منطقهای تلقی میشود. ارسال پیام رسمی از پادشاه سعودی به تهران را میتوان پایان سیاستهای مداخلهجویانه بیگانگان در منطقه دانست.
تغییر محاسبات در ریاض؛ از تقابل به تعامل مشروط
چرخش رفتاری عربستان نسبت به ایران، حاصل تحولی عقلانی درون ساختار قدرت سعودی است. ریاض به این نتیجه رسیده که تداوم تنش با تهران نهتنها امنیت داخلی را تقویت نمیکند، بلکه طرحهای کلانی چون «چشمانداز ۲۰۳۰» را نیز تهدید میکند. افول نقشآفرینی آمریکا، شکست طرحهایی مانند ناتوی عربی و ناامیدی از تداوم حمایتهای غرب، عربستان را بهسوی نوعی همسایگی مشروط سوق داده است؛ مدلی نه مبتنی بر اتحاد کامل، نه دشمنی آشکار، بلکه نوعی رقابت قابل مدیریت در حوزههایی چون انرژی، امنیت خلیجفارس و مقابله با افراطگرایی.
تهران؛ گفتوگو از موضع عزت، نه ضعف
در پاسخ به تحرک جدید ریاض، ایران سیاستی عزتمند و مبتنی بر اصول اتخاذ کرد. تهران تصریح کرد که گفتوگو تنها در چارچوب احترام، صداقت و استقلال معنا دارد. در این دیدار، مسئله یمن جایگاهی محوری داشت؛ چراکه از منظر تهران، بحران یمن معیار صداقت واقعی عربستان است. جمهوری اسلامی ایران تأکید کرد تا زمانی که بمباران مردم یمن ادامه دارد، زمینهای برای اعتمادسازی وجود ندارد.
دیدار با رهبر انقلاب؛ نقطه اوج دیپلماسی عزتمند
دیدار خالد بنسلمان با رهبر معظم انقلاب اسلامی، نشانهای از جایگاه راهبردی این سفر بود. معظمله ضمن استقبال از پیام صلح، خواستار تغییر بنیادین نگاه عربستان به منطقه و امت اسلامی شدند. تأکید ایشان بر لزوم همکاری در سایه عدالت و استقلال، بازتاب رویکردی استراتژیک است: ایران اهل همکاری است، اما از موضع اقتدار و اصول. همچنین ایشان بر آمادگی ایران برای انتقال تجربیات به کشورهای دوست تأکید کردند؛ نشانی از قدرت نرم جمهوری اسلامی که مبتنی بر توسعه همافزایی منطقهای است.
از رقابت فرسایشی تا فرصت همافزایی
همسویی ایران و عربستان، چه تاکتیکی و چه راهبردی، میتواند نقطه عطفی در بازتعریف نظم ژئوپلیتیکی منطقه باشد. اگر این دو قدرت به جای درگیری نیابتی، به همکاری راهبردی روی آورند، زمینه برای پروژههای اقتصادی و امنیتی مشترک، بهویژه در حوزههایی چون امنیت دریایی، بحران سوریه یا حمایت از فلسطین، فراهم خواهد شد. این همکاری میتواند یک جبهه بازدارنده در برابر نفوذ اسرائیل ایجاد کند؛ جبههای متکی بر قدرت نرم، اجماع اسلامی و اطلاعات مشترک، نه صرفا نیروی نظامی.
صهیونیسم در تنگنا؛ پایان سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن»
رژیم صهیونیستی بیشترین ضرر را از نزدیکی تهران و ریاض خواهد دید. سیاست دیرپای تلآویو در تفرقهافکنی میان ایران و اعراب اکنون در حال شکست است. نزدیکی 2کشور بزرگ اسلامی بهمعنای بستهشدن درهای تنشآفرینی، فروش سلاح و نفوذ مخرب در منطقه است؛ بهویژه در شرایطی که عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل در باتلاق غزه گیر کرده، نزدیکی عربستان به ایران میتواند به تسریع این شکست بینجامد.
نقطه عزیمت بهسوی نظم نوین منطقهای
سفر خالد بنسلمان را میتوان نقطه شروع نظمی جدید در منطقه دانست؛ نظمی مبتنی بر گفتوگوی منطقهای، احترام متقابل و کاهش وابستگی به قدرتهای فرامنطقهای. این صلح اگر با استمرار و عقلانیت پی گرفته شود، میتواند راه را برای نوعی «صلح مسئولانه» هموار کند؛ صلحی نه متکی بر عقبنشینی، بلکه برخاسته از بلوغ سیاسی و خودباوری ژئوپلیتیکی. در این الگو، ایران و عربستان میتوانند بهعنوان 2ستون اصلی ایفای نقش کنند؛ مشروط به آنکه اصول بنیادین قربانی مصلحتهای مقطعی نشود.
فرصتی تاریخی؛ آیا منطقه پاسخ درخوری خواهد داد؟
پرسش کلیدی آن است که آیا طرفین میتوانند از این فرصت تاریخی بهرهبرداری کنند؟ پاسخ این سؤال به رفتارهای آتی 2کشور بستگی دارد. اگر عربستان در مسیر اعتمادسازی گامهای عملی بردارد و ایران نیز براساس سیاست اصولی خود پیش برود، میتوان به رهایی منطقه از سلطه مداخلات خارجی امیدوار بود. امروز، نتیجه سالها مقاومت و استقلالطلبی ایران، به فرصتی تاریخی تبدیل شده است؛ فرصتی برای آنکه «حل مسائل منطقه بهدست خود منطقه» از یک شعار، به یک راهبرد عملی بدل شود.