• پنج شنبه 23 اسفند 1403
  • الْخَمِيس 13 رمضان 1446
  • 2025 Mar 13
چهار شنبه 22 اسفند 1403
کد مطلب : 251273
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/Vm16B
+
-

شاهنامه در قلب تهران

نگاهی به میدان فردوسی که در طول تاریخ فراز و نشیب های بسیاری را در مرکز شهر تهران پشت سر گذاشته است

شاهنامه در قلب تهران

سیدسروش طباطبایی‌پور

برخی معتقدند فردوسی سخندان، خالق رستم و سهراب و افراسیاب، علاوه بر خراسانی و طوسی، یک تهرانی اصیل هم هست؛ چون لااقل از سال 1313خورشیدی، صاحب خیابانی در یکی از محله‌های مرکزی تهران و میدانش نیز در بخش شمالی این خیابان بنا شد. در سال 1324خورشیدی هم نخستین مجسمه نمادین این شاعر پاکزاد در میانه میدان سرپا شد و از آنجا، مشغول نظاره رفتار و کردار تهرانی‌ها بود.

اولین مجسمه میدان
تمثال مجسمه جناب فردوسی، سه‌بار در این میدان تغییر کرده است. نخستین را زرتشتیان هندوستان از برنز ساختند و به‌مناسبت هزاره فردوسی، آن را تقدیم ایران کردند. این مجسمه از سال 1324تا 1338در میدان فردوسی جا خوش کرده بود و بعد از آن به مکان فعلی‌اش در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران نقل مکان کرد.

دومین و سومین مجسمه
دومین مجسمه میدان، کاری از استاد میرحسن ارژنگ‌نژاد است که از سال 1338 نصب تا 12سال در میدان فردوسی تهران، روی پا ایستاد. این مجسمه حالا در میدان فردوسی مشهد نصب شده است.
اما سومین اثری که از میدان فردوسی سربر‌آورد، کاری از استاد ابوالحسین صدیقی است. ساخت این اثر ارزشمند در سال 1348 به پایان رسید و از آن در ساعت 7صبح روز دوشنبه، 5مهر 1350، طی مراسمی رونمایی شد و تا حالا در میدان فردوسی، روی پا ایستاده است.

ساختمان‌هایش
اگر از مجسمه باشکوه میدان، کمی فاصله بگیریم، در این خیابان عهد قجری، ساختمان‌هایی مثل سفارتخانه‌های آلمان، انگلستان و ترکیه بنا شده‌اند. ساختمان مرکزی بانک ملی ایران و بانک سپه هم از بناهای قدیمی این خیابان است. موزه جواهرات و سکه بانک‌سپه هم در این خیابان واقع است.

مکث
دیده‌های میدان


اگر بخواهیم از دیده‌ها و شنیده‌های این میدان ادبی بگوییم به‌خاطر قرار گرفتن در مسیر میدان انقلاب، بسیاری از حرکت‌های مردم تهران در به‌ثمر رساندن انقلاب را شاهد بوده است. اما اگر کمی عقب‌تر برویم، مجسمه فردوسی، در سال 1330، شاهد تظاهرات مخالفان ورود آورل هریمن، مشاور ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به ایران بود. مشاور ترومن حامل پیام میانجیگری میان دولت‌های ایران و انگلستان بود که تظاهرات مخالفان از همین میدان آغاز و به میدان بهارستان ختم شد. در آن روز، پلیس و ارتش تحت فرمان شاه به‌سوی تظاهر‌کنندگان تیراندازی کردند و ده‌ها تن، کشته و مجروح شدند. خاطره‌های این میدان با تظاهرات هواداران دکتر مصدق در سی‌ام تیر 1331 هم گره خورده است.

زال یا زبان فارسی
در پایین پای مجسمه 3متری فردوسی، کودکی سپیدروی نیز روی تخته‌سنگی در جوار فردوسی بزرگ نشسته است. برخی معتقد‌ند این کودک، همان زال، پدر رستم است که فردوسی آن را خلق کرده و در کوه قاف، کودکی خود را سپری کرده است و گروهی دیگر معتقدند آن کودک، همان زبان مادری، زبان شیرین پارسی است که فردوسی‌جان از هزار سال پیش تلاش کرده  در حفظش کوشا باشد.

بهار و شعری برای مجسمه فردوسی
برخی نمادها، حس ملی و یکپارچگی ملتی آزاده را تقویت می‌کند. مجسمه فردوسی نیز از این‌گونه است؛ تندیسی که استوار ایستاده و به آینده‌ روشن این سرزمین، دل بسته است. بسیاری از شعرا، درباره فردوسی اشعاری سروده‌اند؛ اما ملک‌الشعرای بهار، برای مجسمه فردوسی در این میدان قصیده‌ای سروده که شنیدنی است؛ قصیده‌ای که بهار به بهانه این مجسمه غرورآفرین، برای سرزمینش، آرزوی کامیابی و سربلندی می‌کند. بهار می‌گوید: «خواند در میدان فردوسی، بهار این چامه را / پس برِ تندیس فردوسی به تعظیم ایستاد / تا جهان باقی‌ست باقی باد ایران بزرگ / دوستانش کامیاب و دشمنانش نامراد»





 

این خبر را به اشتراک بگذارید