
دفاع از دختران در زندگی مجازی
با سعید عزیزی در تلویزیون همشهری درباره حواشی عجیب یک موسیقی مبتذل

گروه جامعه
زندگی دختران ما در دنیای جدید رسانهای چگونه است و چگونه باید باشد؟ پیداکردن پاسخ مناسب برای این سؤال باعث شد تاتلویزیون همشهری، برنامهای را با عنوان «زندگی دختران ما در دنیای جدید رسانهای» با حضور دکتر سعید عزیزی، کارشناس سبک زندگی برگزار کند؛ برنامهای که در آن مسئله موسیقی مبتذلی که این روزها در فضای مجازی دست بهدست میچرخد، به بحث گذاشته شد؛ اینکه والدین در مواجهه نوجوانانشان با فضای مجازی و چنین محتواهایی باید چه برخوردی داشته باشند و چه مسیری را در پیش بگیرند.
امروز یکی از چالشهای مهم خانوادهها، مواجهه نوجوانانشان بهویژه دختران با فضای مجازی است؛ والدین چطور میتوانند این مسیر را مدیریت کنند درحالیکه صمیمیتشان با نوجوانشان حفظ شود؟
اول باید بگوییم که نوجوان کیست؛ از بازه سنی 12تا 21سال نوجوان و تازهجوان هستند. تنها دورهای که خیلی مهم و حساس است و تقریبا رها شده است. پدر و مادر به کودک مسلط هستند. جوان را هم که جامعه میپذیرد از کار تا ازدواج و... اما تنها قشری که متولی ندارد، نوجوان است. هیچ مرکز رسمی برای بهعهده گرفتن این بازه سنی وجود ندارد و فقط برخی مؤسسات هستند که خودجوش در حوزه نوجوانان به درست یا غلط کار میکنند. اینها چون رهاشده و تنها هستند، را پیدا میکنند و تیم میشوند.
ویژگی اصلی نوجوان چیست؟
نوجوان چند ویژگی اصلی دارد. نخستین نشانه کجخلقی است و نمیشود فهمید چه کار میکنند؟ انزوا، گستاخی، تقابل و عدمارتباطگیری از ویژگیهای این نسل است. واکنشهای هیجانی دارند. بلاتکلیف هستند و ناراحتند و دست خودشان نیست. میگویند هیچکس ما را درک نمیکند و راست هم میگویند. نشانه دوم، استقلال رفتاری است. میگوید به کسی ربطی ندارد و فقط بهخودم ربط دارد و مزاحم من نشوید. بدن خودم است، موی خودم است، لباس خودم است؛ خودم دربارهاش تصمیم میگیرم و نه هیچکس دیگری.
سومین نشانه، استقلال در باورهاست؛ میخواهند همه باورها و اعتقادها را به چالش بکشند و همین خانواده را نگران و فکر میکند فرزندش از دست رفته و به خلاف کشیده شده است.نوجوانی که 10سال اینگونه است، حالا نسل زد هم باشد که مشخصه آن هوش است. این بچهها آیکیوی بالا و به همین دلیل بلوغ زودرس دارند، به موادمخدر گرایش دارند، بسیار تجربهگرا هستند، کنجکاوی بالایی دارند و برخی در فضای مجازی به جاهای عجیبی کشیده میشوند.
حالا با نوجوانی با ویژگیهایی که برشمردید، چه باید کرد که دچار گریز از خانواده نشود؟
چند فرمول دارد؛ نخستین فرمول شخصیتبخشی است؛ اینکه حس کند ما میدانیم که بزرگ شده است و میتواند در جمع ما صحبت کند. دائم به او نگوییم که «تو درسات را بخوان، تو نمیخواهد نظر بدهی»، «برای ما آدم شده». این نگاه بهشدت آنها را آزار میدهد. نوجوانی که در خانه حس کند شخصیت ندارد، در اجتماع دنبال شخصیت میرود تا نشان دهد که من هستم و من را هم ببینید.
چگونه به نوجوان شخصیت ببخشیم؟
مثالی بزنم، پسر 17سالهای که هیچجا نمیآید، حتی مسافرت. او با قد 180و یک خواهر دهه نودیاش را گذاشتهاند، عقب ماشین. او با گوشی و هندزفری مشغول است و 17ساعت جاده و خواهری که کمکم اذیتکردن را شروع میکند. او با خواهرش درگیر میشود و بعد والدین شروع میکنند به تذکردادن به این نوجوان که « فقط قد دراز کردی اما مغزت اندازه نخوده.» یا «خون به مغزت نمیرسه از بس بلندی.» من جای مادر باشم، به یک بهانهای میآیم عقب و نوجوان پسرم را میفرستم به جلو تا کمی با پدرش خلوت کند و حتی موسیقی گوش دهند. بعد به او میدان میدهم که چند لحظهای در یک اقامتگاه در حد دور زدن، پشت فرمان بنشیند. همینها به او استقلال و شخصیت میدهد. او تا چندماه و چند سال با شما همه جا میآید. اگر دختر باشد، مثلا مهمان آمده، میگوید من ژله درست کنم؟ بلافاصله مادر او را مسخره میکند که ژله؟! تو برو جارو بکن. جارو نمود ندارد اما ژله نمود دارد. ولی اگر بگویید که درست کن ولو همه آشپزخانه را بههم بریزد و وقتی سر سفره ژله را بردید، از آن تعریف کنید و چند نفر دیگر هم تعریف کنند تا چندماه حالش خوب است.
یکی از حالتهای شخصیتبخشی نوجوان این است که بروند بیرون اما نگویند کجا رفتند و با کی رفتند. اما مشکل کجاست؟ ما میترسیم. نوجوان میگوید که من با دوستانم میروم پارک، سریع مادر میگوید من هم میآیم و یک گوشه مینشینم. واکنش نوجوان این است که باشد، پس تو برو پارک! تو محیط را امن کن و اجازه بده او مستقل باشد. به او پیشنهاد بدهید دوستانش را دعوت کند به خانه و بگویید: « پدرت هم که نیست، من هم میروم بیرون.» مادر و پدر دائم میخواهند مراقب باشند و این تداخل دارد با استقلال و تقابل ایجاد میکند.
درباره گروه دوستی نوجوانانمان باید چه کنیم؟ برخی از آنها خوب نیستند و والدین نگران هستند.
چه میشود که نوجوان به دوست گرایش پیدا میکند؟ چون به او شخصیت میدهد، کاری که اغلب والدین نمیگویند. دوست، تجربیات نوجوان را میشنود و با او احساس همدلی میکند؛ کاری که پدر و مادر نمیکنند. اگر در دنیای نوجوانان وارد نشوی و ادبیات آنها را یاد نگیری، جا میمانی و آنها از تو فاصله میگیرند و میروند سراغ مجازی و دوست مجازی و.... جایی میروند که میبینند محیط باز است و خودت را حتی یک نفر دیگر نشان دهی. دختر نوجوان وقتی میبیند که چند نفر به صفحهاش اضافه شده، حس بهتری میگیرد و پسر وقتی میبیند که در یک مبارزه مجازی همه را شکست داده، همینطور. پس چرا وارد فضای مجازی نشود؟ مجازی این زمینه را فراهم میکند و به همین دلیل دوست ندارد که سر از گوشی در بیاورد. گوشی خیلی اوقات منجی است برای نوجوانی که به او شخصیتبخشی نشده، استقلالش را نادیده گرفتهاند و کجخلق است و خانواده او را نمیفهمد. او میرود داخل اتاق و اول میرود سراغ گوشی و دنیای بیپایان آن.
والدینی که در این مسیر هستند، باید چه کنند که بیش از این رابطه خودشان با فرزندشان تضعیف نشود؟
مجازی همیشه هم بد نیست؛ برخی نوجوانان بهدنبال توسعه فردی از طریق فضای مجازی هستند. بهتر است کودک ابتدایی گوشی مستقل نداشته باشد و اشتراکی باشد، به این خانواده که گوشی اشتراکی دارند، فرهیخته میگویند. گوشی اشتراکی که پدر و مادر حریم فرزندشان را نگه دارند. در 12سال تا 18سال چه؟ در این سن گوشی وسیله شخصی است، اما حریم شخصی نیست. مثل ماشین که برای همه اعضای خانواده است. قانون اصلی گوشی بعد از اشتراکیبودن، شفافبودن است. اگر اینگونه نباشد همه شکاک میشوند و مشغول چککردن هم هستند. در عین حال باید نحوه درست استفاده از آن را هم یاد بدهیم.
برخی دخترها به من میگویند که چرا مدام از رابطه صحبت میکنید، ما حتی وقتی میخواهیم موسیقی و فیلم تماشا کنیم، مادرم نمیگذارد.
پس ما اول در مورد پارانوییدها صحبت کردیم، افرادی که شفاف نیستند و مدام فکر میکنند که اطرافیانشان در حال خیانت به آنها هستند. در این میان برخی میگویند ما مشکلمان شفافنبودن موضوعات در خانواده نیست، مسئله ما زمان است، بچهها ساعتها در گوشی و اینستاگرام وقت میگذرانند. فضاهایی را رصد میکنند که معقول است اما مدیریت زمان ندارند، مشکل خانوادهها این است. افراد همیشه باید از خود بپرسند، زمانی که از دست میدهم، چه چیزی بهدست میآورم.
گاهی اوقات بستر فضای مجازی محتواهای نامناسب و ترانههای ناهنجار را در معرض دید فرزندان قرار میدهند؛ چگونه فرزندمان را در مقابل آن محتواهای نامناسب واکسینه کنیم؟
یکسری موضوعات در دورهای کوتاه و زودگذر ترند و بعد از مدتی هم فراموش میشوند، بنابراین باید نسبت به این موضوع آگاه شد؛ آنچه فرزندم میبیند مهم نیست، آنچه در ذهن او نهادینه میشود، اهمیت دارد. یکسری واژه و جملات ممکن است برای مدتی تکهکلام بچهها شوند، این اتفاق آزاردهنده نیست. زمانی نگرانی ایجاد میشود که بچهها بعد از آشنا شدن با یک تکهکلام و جمله، طرفدار افراد خاصی شوند.
سواد رسانهای چگونه ایجاد میشود؟
به مرور این سواد رسانهای شکل میگیرد؛ افراد با چندبار شکستخوردن و مسخرهشدن، متوجه میشوند. حرف من با خانوادهها این است که اگر سیستم پذیرش در دنیای حقیقیتان قوی بشود، دنیای مجازی درست میشود. در دنیای حقیقی همه از هم فاصله گرفتهاند و بچهها در دنیای تلفنهمراه غرق هستند. بهعنوان مثال بچهها ترانه این خوانندهای که شما گفتید را ممکن است چند روز بخوانند و بعدش تمام بشود اما چند نفری هستند که میخواهند این ترانه را ادامه بدهند، باید به این چند نفر توجه ویژه کرد. در این شرایط نیاز به حضور جامعهشناس، روانشناس و رسانه قوی داریم. نسخه من برای خانوادهها این است که بچهها در سن 7تا 12سال عاشق بازی هستند، هر کسی در این سن با بچهها بازی کند، بچه به او علاقهمند میشود، از 12تا 18سال هم باید با بچهها همراهی کرد. در این 2دوره خانوادهها باید میاندار باشند.
مکث
سواد رسانهای؛ راهی برای واکسینهشدن فرزندانمان
در چند روز اخیر شاهد بودیم که یک ترانه در فضای مجازی مطرح شد و به شکل عجیبی بازخورد داشت. این فرد وارد یک فضای جدید شده است و مخاطب را درگیر خودش میکند و به شکل مستمر با تولید یک محتوای نامناسب، مخاطبش را حفظ میکند. خانوادهها ازما سؤال میپرسند که در چنین شرایطی چه اقدامی باید انجام دهند.
پاسخ به این سؤال سخت است؛ من در حد یک مشاور به این سؤال پاسخ میدهم. یک پست اینستاگرامی را درنظر میگیریم که 10میلیون بازدید میگیرد اما یک میلیون نفر لایک و 200هزار نفر هم آن صفحه را دنبال میکنند. گمان نکنید که مردم سواد رسانهای ندارند، مردم میبینند اما انتخاب نمیکنند. نباید فکر کنیم که هر فردی وقتی یک محتوا را میبیند یعنی آن را انتخاب میکند و اثر میپذیرد. بچهها هم به این نقطه رسیدهاند. ما تولید محتوا نمیکنیم و بعد میگوییم چرا افراد دیگر چنین اقداماتی انجام میدهند. یکی از مشکلات این است که افراد فعال در فضای مجازی قدرت بالایی ندارند، بعد کسی که قویتر و مخالف فرهنگ و اعتقاد ماست، دست بالا را میگیرد. آن فردی که در چارچوب ما فعالیت نمیکند، از ابزار رسانه، موسیقی و رنگ استفاده میکند، الان چرا کی پاپ مورد توجه قرار گرفت؟ چون صنعت موسیقی است و برای آن وقت گذاشته شد. آن گروه «بیتیاس» در 6دقیقه موسیقی، انواع فعالیتها و خلاقیتها را دارد که مخاطب جذب شود. بنابراین نباید اینگونه گفت که بچهها درصورت مواجهشدن با این محتواها خلاف میشوند اما این را قبول دارم که آن فرد میتواند جریانسازی کند. برای واکسینهشدن فرزندانمان باید سواد رسانهای آنها و خود را بالا ببریم. ما باید متوجه شویم که تمام آنچه در فضای مجازی نشان داده میشود، واقعی نیست. بچههای مذهبی دلسوز و کار بلد فعلا در اين عرصه كار خوب انجام میدهند. الان واقعا جذابیت رسانهای خیلی بالا رفته است و اينها حرف و خوراك دارند براي گفتن. من معتقدم اینکه بیایید فقط نصیحت کنید و نمیدانم این خوب است این بد است، ديگر جواب نمیدهد الان باید با همان رنگ و علم و موسیقی بیاید وسط با چیزی که الان همنسل خودشان صحبت ميكنند.