
بعضی از متهمان پس از دستگیری میگویند با الهام گرفتن از فیلمها و سریالها دست بهکار خلاف زدهاند
فیلمها و سریالهای حادثهساز

فیلمها و سریالهای زیادی با الهام گرفتن از پروندههای واقعی ساخته شده است. به این ترتیب که کارگردانان تحتتأثیر یک حادثه واقعی تصمیم به ساخت فیلم یا سریال گرفتهاند. اما گاهی این موضوع برعکس اتفاق میافتد.
به این شکل که تبهکاران با تقلید از فیلمها و سریالهای پلیسی دست به سرقت و قتل میزنند. در این گزارش به بررسی چند پرونده که متهمان آن با الگو گرفتن از فیلمها و سریالها مرتکب جرم شدهاند پرداختهایم.
سرقت به سبک «تسویه حساب»
چندی قبل مرد میانسالی به اداره پلیس رفت و از مرد مأمورنمایی به اتهام اخاذی میلیونی شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: چند روز قبل سوار خودرو شاسیبلندم بودم که در میانه راه زن میانسالی به بهانه پرسیدن آدرسی برای من دست تکان داد. وقتی توقف کردم، زن میانسال سوار شد و من هم نیتم این بود که او را برسانم اما هنوز مسافت زیادی را طی نکرده بودم که موتورسیکلتی مشکی راهم را سد کرد و با اشاره از من خواست خودروام را متوقف کنم. مرد موتورسوار کارت شناسایی خود را از دور به من نشان داد و خودش را مأمور اداره آگاهی معرفی کرد و مدعی شد من با این زن رابطه نامشروع داشتهام. مرد مأمورنما در ادامه شماره تلفن مرد ناشناسی را گرفت و او را رئیس صدا زد. او برای اینکه مرا بترساند موبایلش را در حالت بلندگو قرار داد تا دستور رئیسش را که میگفت مرا به اداره پلیس منتقل کند، بشنوم. من برای حفظ آبرویم 500هزارتومان پول به اضافه طلاهای همسرم را به او دادم. بعد از آن وقتی تحقیق کردم، فهمیدم مأمور قلابی بوده و بهخاطر همین شکایت کردم.با طرح این شکایت پرونده به دستور بازپرس دادسرای ناحیه 34برای شناسایی مأمور قلابی و همدستش در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی قرار گرفت. درحالیکه تحقیقات درباره این پرونده ادامه داشت، مأموران با چند شکایت مشابه روبهرو شدند که بهگفته همه شاکیان پس از سوار کردن یک یا دو زن مرد موتور سواری به عنوان مأمور پلیسآگاهی از آنها اخاذی کرده است. تحقیقات مأموران پلیس نشان داد،
مرد مأمورنما با طعمه قرار دادن 4 زن در خیابانها و بزرگراههای تهران از افراد پولدار اخاذی میلیونی میکند.همچنین مشخص شد در بعضی مواردپس از آنکه طعمهها به خانه افراد پولداروارد میشدند، مرد مأمورنما از آنها اخاذی میکرد. مأموران با بررسی پرونده متهمان سابقهدار مرد مأمورنما را که هرمز نام دارد، شناسایی کردند و او را همراه دو زن هنگام اخاذی از مرد پولداری بازداشت کردند. متهم به جرم خود اعتراف کرد و گفت از سال گذشته همراه چهار زن خیابانی نقشههای خود را اجرا میکرد. چند سال قبل بعد از اینکه فیلم سینمایی تسویه حساب را دیدهبودم این شیوه را برای اخاذی انتخاب کردم. در آن فیلم 4 زن پس از آزادی از زندان خانه مجردی اجاره کردند و مردان پولدار را به خانه میکشاندند و از آنها اخاذی میکردند.
خودکشی به شیوه «فیلم هندی»
بعضی از فیلمها آنچنان روی مخاطب تأثیرگذار است که او را به تقلید وادار میکند. مثل دختر 9سالهای که مدتی قبل به تقلید از یک فیلم هندی تصمیم تلخی گرفت و به زندگیاش پایان داد. چندی قبل زن جوانی با فریاد از همسایهها خواست دخترش را نجات دهند. یکی از همسایه وقتی به خانه این زن رفت با پیکر بیجان دختربچه 9سالهاش روبهرو شد و دقایقی بعد پای پلیس به میان کشیده شد. معاینه اولیه پزشکان وجود آثار کبودی روی گردن ستاره و مرگ او بهخاطر خفگی را تأیید میکرد. مادر دختربچه درباره آنچه اتفاق افتاده بود گفت: من و دخترم حوصلهمان سر رفته بود و برای همین یک فیلم هندی گذاشتیم و تماشا کردیم. در بخشی از فیلم، قهرمان داستان با طناب حلقآویز شده است، اما او زنده میماند و موفق میشود خودش را نجات دهد. وقتی فیلم تمام شد برای آماده کردن شام به آشپرخانه رفتم. پس از دقایقی دخترم را صدا کردم اما جوابم را نداد. نگران شدم و به اتاقش رفتم. دخترم را دیدم که رشتهای پلاستیکی از در کمد دیواری آویزان کرده و آن را دور گردنش انداخته و خودش را حلقآویز کرده بود. با کمک همسایهام رشته پلاستیکی را در آوردیم و او چندین بار به دخترم تنفس مصنوعی داد اما بیفایده بود.
برادرکشی در کمال «خونسرد»ی
یکی از پروندههایی که در آن مردی با الهام از یک فیلم و سریال مرتکب جرم شد به ماجرای قتل یک دندانپزشک بهدست برادرش مربوط میشود. این پرونده با ناپدید شدن مرموز این دندانپزشک به جریان افتاد. این مرد 45ساله برای رفتن به مطبش از خانه بیرون رفت و ناپدید شد و همسرش هر چه گشت، ردی از وی بهدست نیاورد.
بررسیهای کارآگاهان اداره 11پلیس آگاهی تهران نشان میداد که مرد گمشده علاوه بر داشتن مطب، شرکتی در حوالی خیابان فرشته داشت و با برادرش شریک بود. این دو برادر در زمینه خرید و فروش تجهیزات پزشکی فعالیت داشتند و بررسیها نشان میداد که مرد گمشده آخرین بار در شرکت دیده شده است. برادر بزرگتر مرد گمشده، پزشک عمومی بود که در ادامه مأموران به سراغ او رفتند اما از وی خبری نبود. تیم تحقیق در ادامه راهی شرکتی شد که این دو برادر راهاندازی کرده بودند. تصاویر دوربینهای مداربسته نشان میداد که دندانپزشک گمشده آن روز صبح وارد شرکت شده اما خروج او در دوربینها ثبت نشده بود. این درحالی بود که در زمان ورود او به شرکت، برادر بزرگترش و مردی که سرایدار شرکت بود در آنجا حضور داشتند. مأموران در بررسیهای بیشتر متوجه شدند که این دو برادر از سالها قبل بهدلیل مسائل مالی با یکدیگر دچار اختلافاتی شده بودند. از سوی دیگر، در پشتبام شرکت بقایای سوختهای از یک جسد پیدا شد که بهنظر میرسید متعلق به مرد ناپدید شده است. در شرایطی که از برادر بزرگ مرد ناپدید شده خبری نبود، سرایدار شرکت بازداشت شد و در بازجوییها گفت که برادر بزرگتر بهخاطر اختلافات مالی، جان برادرکوچکتر را گرفته و فرار کرده است. این مرد توضیح داد: عامل جنایت که پزشک عمومی است از چند سال قبل با برادر کوچکترش دچار اختلاف شدید مالی شده بود. او روز حادثه به برادرش زنگ زد و از او خواست به شرکت بیاید. آن روز 2برادر بر سر اختلاف مالی درگیر شدند. ناگهان برادر بزرگتر با چکش و قندشکن به جان برادر کوچکتر افتاد و او را به قتل رساند. پس از آن از من خواست به او کمک کنم تا جسد را از شرکت خارج کنیم. ما جسد را به پشت بام بردیم و آن را مثله کرده و بخشی از آن را سوزاندیم. بقیه را هم در بیابانهای اطراف تهران رها کردیم. با اعترافات سرایدار، وی بازداشت شد و با انجام تحقیقات تخصصی، مخفیگاه پزشک فراری شناسایی شد. بررسیها حکایت از این داشت که متهم در جزیره کیش پنهان شده است. همین کافی بود تا کارآگاهان راهی آنجا شوند و در اقدامی غافلگیرانه متهم را دستگیر کنند. متهم در اعترافاتش گفت: آن روز با برادرم تماس گرفتم و به بهانه صحبت درباره پروژهای او را به شرکت کشاندم. وقتی برادرم وارد شد، به او داروی بیهوشی تزریق کردم. بعد او را روی ویلچر گذاشتم و دستهایش را به دسته ویلچر بستم. درست مثل سریال خونسرد. او را به سبک همان سریال و با همان شیوه به قتل رساندم.
سرقت به شیوه سریال «خانه کاغذی»
تبهکار دیگری که با الهام از فیلم ها و سریالها دست به سرقت میزد سارق سابقهداری مشهور به پروفسور که علاقه زیادی به سریال «خانه کاغذی» داشت. همین علاقه باعث شد یک باند سرقت راه بیندازد و اسامی بازیگران آن سریال معروف را روی آنها بگذارد و دست به سرقت از خانهها بزنند. سارقان سوار بر خودروی پژو با پلاک مخدوش میشدند؛ ماشینشان را در نزدیکی خانهها پارک میکردند؛ 2نفر از آنها وارد خانه میشدند و با کمک نفر سوم که بیرون از خانه مراقب اوضاع بود، نقشههای سرقت کلید میخورد. مأموران در جریان بررسی دوربینهای مداربسته متوجه یک نکته عجیب شدند؛ سارقان در همه سرقتها از ماسک مخصوصی استفاده میکردند، ماسکی که در سریال خانه کاغذی از آن استفاده میشد. اعضای این باند معمولا نیمههای شب با ماسک و لباس مخصوص وارد خانهها میشدند و دست به سرقت پول، دلار و طلا میزدند. سرقتهای عجیب این باند در حال افزایش بود. بررسیها نشان میداد که دزدان در بیشتر سرقتهایشان دستکم 5میلیارد تومان پول، دلار، طلا و جواهر، عتیقه، یورو و... سرقت کرده بودند. آنها در برخی از سرقتهای خود گاوصندوق را با خود میبردند. درحالیکه تحقیقات به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای شناسایی و دستگیری سارقان حرفهای ادامه داشت، اتفاق عجیبی رقم خورد که منجر به دستگیری اعضای این باند شد. ماجرا از این قرار بود که وقتی اعضای این باند برای سرقت به خانهای رفته بودند همسایه خانه مجاور به صدای آنها گوش کرد و فهمید آنها سارق هستند. آنها با پلیس تماس گرفتند و مأموران سارقان را درحالیکه ماسک سریال خانه کاغذی داشتند دستگیر کردند.
سرقت از بانک به تقلید از «شهر»
فیلم جنایی «شهر» در سال ۲۰۱۰ به کارگردانی بن افلک یکی از مهیجترین فیلمها بود و در واقع سکانسهای سرقت از بانک در فیلم، آنچنان جذاب هستند که 3نفر از سارقان بانکی در واقعیت از آن الهام گرفتند. این 3جوان با الهام از فیلم سینمایی «شهر» طرحی را برای سرقت از یک فروشگاه طراحی کردند. آنها با پنهان کردن چهره خود زیر ماسکهای گرانقیمت سفیدرنگ (که قیمت هر کدام از آنها هزاردلار است) مرتکب جرائمی شدند، که بیشباهت به قانون شکنیها در فیلم بن افلک نبود.
آنها همچنین با استفاده از سفیدکننده، رد پاهای خود را از بین بردند که باز هم تقلیدی از فیلم سینمایی «شهر» بود. این افراد پس از آنکه با حدود ۲۰۰هزار دلار فرار کردند، با اشتباهی که یکی از آنها مرتکب شد، به دام افتادند.
سرقتهایی در نقش «آکتور»
باند دیگری که به تقلید از فیلم و سریالها دست به سرقت میزدند، دایی و خواهرزاده بازیگری بودند که بعد از معتاد شدن به سبک سریال آکتور چهرههای خود را گریم میکردند و به سرقت میپرداختند. رسیدگی به این پرونده مدتی قبل با گزارش سرقت از خانه مرد سالخوردهای آغاز شد. در وضعیتی که تحقیقات پلیس در اینباره ادامه داشت، چند روز بعد سارقان دوباره به این خانه دستبرد زدند و اموال قیمتی دیگری را به سرقت بردند. سرقتهای سریالی از خانه مرد سالخورده تمامی نداشت و هر بار که وی به خانه بستگان یا ویلای شخصی خود در شمال کشور میرفت، دزدان آشنا وارد خانه او میشدند و دست به سرقت میزدند. وقتی این مرد ماجرای سرقت سریالی را در جمع فامیل تعریف کرد، یکی از آنها گفت که سارقان بهصورت سریالی به خانه او هم دستبرد زدهاند و آنطور که پلیس عنوان کرده، سارقان آشنا هستند. این موضوع نشان میداد که سارقان آشنا بهصورت سریالی به خانههای بستگان خود دستبرد میزدند. در این شرایط فامیل مرد سالخورده در خانه خود دوربین مداربسته نصب کرد و توانست مچ سارقان آشنا را بگیرد؛ آنها دایی و خواهرزادهای بودند که به خانه بستگان خود دستبرد میزدند. هرچند که چهره خود را گریم کرده بودند اما طرح خالکوبی که روی گردن دایی بود، دست او را رو کرد و هردو در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند. یکی از آنها در اعترافاتش گفت: ما علاقه زیادی به دیدن فیلم و سریال داریم. یک شب که مشغول تماشای سریال آکتور بودیم، خواهرزادهام پیشنهاد داد تا صورتمان را گریم کنیم و به سبک سریال آکتور از خانه پدرم سرقت کنیم. خودش هم کار گریم انجام میداد. به این ترتیب سرقتها را شروع کردیم و فکر نمیکردیم گرفتار شویم.
تقلید از «5کیلومتر تا بهشت»
چندی قبل کودکی 12ساله به تقلید از سریال «۵ کیلومتر تا بهشت» که از تلویزیون پخش میشد دست به خودکشی زد. او به تقلید از شخصیت این سریال قصد داشت تا به روح تبدیل شود و هر کجا که میخواهد برود. وقتی پدر این کودک متوجه وضعیت پسرش شد او را به بیمارستان رساند اما کار از کار گذشته بود.
تکرار جنایت «پوست شیر»
در جریان جنایتی عجیب که مردی با تزریق سم مار به قتل رسید، وقتی عامل جنایت دستگیر شد در اعترافاتش به سریال پوست شیر اشاره کرد و گفت وقتی به او سفارش انجام قتل داده شد به تقلید از این سریال تصمیم گرفت با تزریق سم مار در خیابان، فرد مورد نظر را به قتل برساند.
مرگ بعد از دیدن «سریع و خشن»
افراد زیادی سعی میکردند با تقلید از فیلمهای سریع و خشن، از رانندگیها و اتومبیلرانیهای بیپروای این فیلم کپیبرداری کنند. یکی از این موارد مربوط به یک پسر ۱۷ ساله بود که پس از تماشای «سریع و خشن ۲» در یک مسابقه خیابانی جان باخت.
حادثه بعد از «مرد عنکبوتی»
سال ۲۰۱۴، پسری از دیدن «مرد عنکبوتی شگفتانگیز۲» که به تازگی اکران شده بود هیجانزده میشود. او به داخل اتاق خواب خود که در طبقه ۱۹ ساختمان قرار داشت میرود. اندکی بعد به مادر این پسر خبر پیدا شدن پسرش در خیابان را میدهند که بهنظر میرسد از پنجره اتاق سقوط کرده است.