• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
دو شنبه 8 مرداد 1397
کد مطلب : 24896
+
-

عصبانی هستم!

درباره ریشه‌های فحاشی مربیان به فوتبالیست‌ها

عصبانی هستم!


امیرمحمد یعقوب‌پور

چند دهه قبل، مربیان مرکزیت اقتدار باشگاه‌های ایرانی بودند. هیچ تحولی در تیم بدون نظر مستقیم آنها صورت نمی‌گرفت و هیچ بازیکنی حق نداشت در زمین، راه خودش را برود. در دهه60 اساسا هیچ کاری بدون صدای بلند جلو نمی‌رفت و این صدای بلند در فوتبال، گاهی به استفاده از عبارت‌هایی منجر می‌شد که برای بازیکن‌ها چندان خوشایند نبود. خاستگاه مربیان، کوچه و بازار بود و بهترین فوتبالیست‌ها در مناطق جنوبی شهرها رشد می‌کردند.

در چنین فضایی بدیهی به‌نظر می‌رسید که پای جملاتی از کوچه و بازار، به متن فوتبال هم باز شود. برای تعداد کمی از مربیان، اخلاق حتی از نتیجه بازی نیز مهم‌تر بود اما برای درصد زیادتری از آنها، همه‌‌چیز در پیروزی خلاصه می‌شد و روی سکوها نیز، هیچ انتظاری به جز جنگیدن علیه فاجعه شکست، از آنها وجود نداشت. در واقع «فحش‌دادن» یکی از ابزار تحریک بازیکن‌ها برای نمایش بهترین فرم ممکن در زمین به‌شمار می‌رفت. کافی بود تیم نیمه اول را با شکست تمام کرده باشد تا سلاطین، گردن سربازهایشان را در رختکن زیر تیغ ببرند. هیچ‌کس دوست نداشت این کلمه‌ها را در پایان بازی از مربی بشنود و همین موضوع، تلاش مجموعه تیم را برای رسیدن به نتیجه مطلوب، بیشتر می‌کرد.

باور کنیم یا نه، «فحاشی» همیشه یکی از خرده‌فرهنگ‌های فوتبال ایران بوده است؛یک واکنش بدیهی در مقابل هر نوع اتفاق ناخوشایند غیرمنتظره. در تمام تاریخ، سکوهای تماشاگران هیچ‌وقت از ناسزا خالی نشده‌اند. حتی زمانی که عبارت خلاقانه «داور دقت کن» از راه رسید، واضح بود که اگر شکاف میان سکوها و داور شدت بگیرد، همه دوباره به توپ، تانک و فشفشه...  هجوم خواهند برد. در مورد مربیان نیز اوضاع از همین قرار است. موفق‌ترین مربیان در لیگ آزادگان، از به‌کار بردن کلمه‌های زشت علیه بازیکنان تیم هراسی نداشتند.

موفق‌ترین مربیان لیگ برتر نیز در رختکن از خجالت مهره‌ها درمی‌آمدند و البته گاهی در کنار زمین هم، بخشی از عصبانیت‌شان را با بیان عبارت‌های نه‌چندان مهربانانه ابراز می‌کردند. حتی همین حالا هم فحاشی مربیان به بازیکنان، ادامه دارد. مربیانی که در شوک‌های دستی ماهر هستند، شوک‌های کلامی خاص خودشان را نیز دارند و مربیانی که معمولا حرف‌هایشان را به شوخی می‌زنند، گاهی در اوج جدیت در کنار زمین مشغول توهین به بازیکنان‌شان می‌شوند. این روش، گاهی کاملا جواب می‌دهد و گاهی فقط تنش و اضطراب درون تیم را بیشتر می‌کند. حالا که تلفن‌های همراه هوشمند همه‌‌چیز را ضبط می‌کنند و دوربین‌ها در سرتاسر استادیوم‌ها حضور دارند و خبر رختکن، به‌سرعت به‌گوش رسانه‌ها می‌رسد، بیشتر مربیان تلاش می‌کنند تا مراقب کلمه‌هایی که در ملأ عام به زبان می‌آورند، باشند. اصل ماجرا اما تغییر نکرده و فقط نقاب‌ها کمی محکم‌تر شده است.

شکار یک مربی در لحظه تقسیم ناسزاها با شاگردانش، تنها در فوتبال ایران اتفاق نمی‌افتد. سرالکس فرگوسن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین مربیان تاریخ فوتبال، گاهی از کلمه‌هایی بسیار زشت و زننده خطاب به مهره‌های تیمش استفاده می‌کرد. سال‌ها قبل، دوربین‌ها او را در کنار زمین در حالی به تصویر کشیدند که با یک لب‌خوانی ساده، توهین‌اش به خانواده اسکولز واضح به‌نظر می‌رسید. با وجود این اسکولز نیز مثل همه پسران دیگر فرگی، می‌دانست که نباید این موضوع را چندان جدی بگیرد. جالب اینجاست که دلیل برکناری فرگوسن از باشگاه سن‌میرن، فحش‌های او در کنار زمین عنوان شده است. ژوزه مورینیو به‌ویژه در روزهای حضور در فوتبال ایتالیا، از شاگردانش با کلمه‌هایی خاص پذیرایی می‌کرد. در لیگ جزیره نیز روی هاجسون و هری ردنپ، معروف به استفاده از چنین کلمه‌هایی برای بازیکنان تیم هستند. مکس الگری نیز بعد از اعتراض بونوچی به تصمیم‌اش، با یک عبارت خشمگینانه پاسخ او را داد و همین موضوع در نهایت موجب جدایی بونوچی از یوونتوس شد. براساس قوانین داوری، فحش دادن در زمین می‌تواند موجب اخراج بازیکن یا مربی شود اما این قانون تقریبا هیچ‌وقت به اجرا درنمی‌آید؛ چرا که شاید با اجرای آن، دیگر هیچ مربی و بازیکنی در زمین باقی نماند!

تهییج بازیکنان، یک وظیفه کلیدی برای سرمربی محسوب می‌شود و خالی کردن خشم و هیجان با استفاده از کلمه‌های خاص، می‌تواند برانگیخته‌شدن ستاره‌ها را به‌دنبال داشته باشد. البته روش‌های سالم‌تری نیز برای تخلیه خشونت وجود دارد اما نباید فراموش کرد که مربیان فوتبال، معلم ادبیات یا استاد فلسفه نیستند و در تب و تاب، حرارت و فشار فوتبال، به سختی می‌توان منطقی‌ترین روش‌های ممکن را انتخاب کرد. باید بپذیریم که این کلمات، از قدرت خاصی برخوردار هستند و در بسیاری از موارد، مربیان را به هدف‌شان می‌رسانند. در عصر استیلای شبکه‌های اجتماعی، حملات اینستاگرامی و کامنت‌های سرشار از توهین، آنچه در فوتبال می‌گذرد چندان هم ناامیدکننده نیست. شاید باورش سخت باشد اما جملات بوق‌دار مربیان در رختکن، به‌مراتب قابل‌هضم‌تر از عبارت‌هایی است که در سینما، تلویزیون و فضای مجازی، به‌صورت مداوم تکرار می‌شوند!

قربانی: کاش حرف‌های قلعه‌نویی بدون بوق پخش می‌شد

ماجرای توهین های امیر قلعه‌نویی به بازیکنانش در پایان لیگ هشتم رسانه‌ای شد و سروصدای فراوانی بین فوتبالی‌ها به راه انداخت. باشگاه استقلال پس از قهرمانی این تیم در لیگ هشتم، فیلمی مستند از اتفاقات پشت‌پرده آن سال را در اختیار هواداران قرار داد؛ فیلمی که قلعه‌نویی در بخشی از آن و پس از شکست سنگین تیمش مقابل فجرسپاسی در شیراز، حرف‌های تندی را به زبان می‌آورد. البته کارگردان این مستند روی این حرف‌ها بوق گذاشته بود تا مشخص نشود ژنرال آبی‌ها با چه الفاظی از خجالت بازیکنانش درمی‌آید. البته این پایان ماجرا نبود چرا که قلعه‌نویی اعتقاد داشت توهینی به بازیکنانش نکرده و اختلافش با مدیر وقت باشگاه باعث شده تا آن مستند در اختیار هواداران قرار بگیرد. پیروز قربانی یکی از بازیکنان استقلال در لیگ هشتم بود که اتفاقا با قلعه‌نویی هم رابطه خوبی نداشت و در پایان لیگ هشتم برای همیشه از او جدا شد. مروری بر صحبت‌های قربانی خیلی از مسائل را نشان خواهد داد.

نظرت در مورد بددهنی بعضی از مربیان فوتبال ایران چیست؟ اصلا این موضوع را تأیید می‌کنی؟

نمی‌توانم بگویم مربی بددهن نداریم اما به‌نظرم این برای خودش یک‌سبک است. بهتر است از واژه بددهن هم استفاده نکنیم. سبک این دست از مربیان خشن است و من هم موافق آن هستم. فوتبال جنگ است و نمی‌توان با کلاس با بازیکنان صحبت کرد. شما در عصبانیت نمی‌توانید با بازیکن آرام صحبت کنید و باید به او شوک بدهید.

پس موافق این داستان هستی؟

من موافق فحاشی و بددهنی نیستم اما سبک مربیگری خودم هم خشن خواهد بود. با هر بازیکن باید براساس شخصیت خودش صحبت کرد.
اتفاقات لیگ هشتم و داستان آن فیلم مستند را به یاد داری؟

دقیقا. در آن قضیه در حق قلعه‌نویی نامردی شد و عده‌ای شیطنت کردند.

پس خبری از فحاشی در رختکن نبود؟

جوری در آن فیلم روی صحبت‌های قلعه‌نویی بوق گذاشته بودند که انگار فحش ناموسی می‌دهد درحالی‌که به هیچ‌عنوان چنین چیزی نبود. قلعه‌نویی حرف‌هایی معمولی زد. اگر صحبت‌های قلعه‌نویی مشکل داشت الان که به سینما می‌روید فقط باید صدای بوق بشنوید! کاش صحبت‌های قلعه‌نویی بدون بوق پخش می‌شد تا همه می‌دیدند.



اما در پایان آن مستند حسابی از قلعه‌نویی ناراحت بودی.

اصلا به‌خاطر این داستان‌ها و فحاشی نبود. همه نوع رابطه من با قلعه‌نویی را می‌دانند و 10‌سالی هم می‌شود من او را ندیده‌ام اما خدا شاهد است که من تا به حال ندیده‌ام قلعه‌نویی فحاشی تندی به بازیکن کند. به‌خود من هم هیچ‌وقت بی‌احترامی نکرد. من به‌خاطر اتفاقات و حرف‌های قلعه‌نویی قبل از بازی با پیام ناراحت بودم. او قبل از بازی آخر فصل حرفی زد که خیلی به من برخورد. او گفت عده‌ای از بازیکنان دوست نداشتند تیم قهرمان شود و دیدید که شد.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید