• چهار شنبه 3 بهمن 1403
  • الأرْبِعَاء 22 رجب 1446
  • 2025 Jan 22
دو شنبه 8 مرداد 1397
کد مطلب : 24890
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/kDAv
+
-

روایتی از شکل‌گیری سنگاب‌ تا سقاخانه

نذر یخ، دل تهران را خنک می‌کرد

نذر یخ، دل تهران را خنک می‌کرد

مرضیه موسوی| خبرنگار:

سقاخانه‌ها از ابتدا شکل و شمایل امروزی را نداشتند. قصه شکل‌گیری سقاخانه‌ها به بعد از واقعه عاشورا برمی‌گردد. همزمان با آغاز آداب روضه‌خوانی‌ها، سقاخانه‌ها هم کم‌کم شکل پیدا کردند. «جعفر شهری» در این مورد در کتاب «طهران قدیم» می‌نویسد: «سقاخانه دکان یا نیم‌بابی‌ بود که آبگاهی در آن به وجود آورده، پیاله‌ای در آن نهاده، آب آن در دسترس تشنگان می‌گذاشتند که در زمره کارهای ثواب به شمار می‌آمد. ابتدا به وسیله سطل و کوزه و مشک و کشکول آب به مردم می‌رساندند و ظرف‌های آب که در معابر قرار می‌دادند و کم‌کم با چشم و همچشمی، ظروف بزرگ سنگی و دوستکامی‌های بزرگ جانشین آن شد.» «دوستکامی»ها همان ظرف‌های بزرگ سنگی و فلزی بودند که آب را داخل آن می‌ریختند تا تشنگان از آب جمع شده در آن بنوشند. این ظروف به «سنگاب» هم معروف است با این تفاوت که سنگاب از دوستکامی بزرگ‌تر است و نمونه‌هایی از آنها را می‌توان در مساجد قدیمی تهران دید. 

سنگاب مسجد شاه یکی از معروف‌ترین سنگاب‌های شهر تهران است که در ضلع شمالی مسجد شاه واقع شده؛ درست در همان دالان ورودی حیاط مسجد. قدمت مسجد شاه یا سلطانیه یا امام(ره) بازار تهران به دوره فتحعلی‌شاه قاجار برمی‌گردد اما در برخی کتاب‌ها قدمت این سنگاب را پیش از ساخته شدن مسجد می‌دانند. دوستکامی‌ها علاوه بر مساجد در کوچه و بازار به چشم می‌خوردند. شاید یکی از دلایل این موضوع کوچک بودن ظروف دوستکامی بود. در حالی که اغلب سنگاب‌ها در امامزاده‌ها، مساجد و حسینیه‌ها ساخته می‌شدند. وضو گرفتن و آشامیدن آب یکی از بزرگ‌ترین کاربردهای سنگاب‌ها از گذشته تا امروز است. سنگاب‌ها از سنگ‌های یک تکه و بزرگ تراشیده می‌شدند و نقش و نگارهای مختلفی دورتادور آن حکاکی می‌شد. از اشعار مذهبی و سلام و درود بر ائمه(ع) و شهدای کربلا تا نفرین بر ظالمان و نقش‌ها و نگارهایی از صحنه‌های کربلا یا نقش‌های اسلیمی و چیزهای دیگر. آن زمان هنوز خبری از آب لوله‌کشی نبود و آب سنگاب‌ها را به کمک مردم کوچه و بازار پر می‌کردند. به همین دلیل سنگاب‌ها معمولاً در جوار آب‌انبارها یا مظهر قنات‌ها ساخته می‌شدند. 

پنجشنبه‌ها و ایام خاصی مثل عزاداری‌ها و جشن‌های مذهبی و ملی افرادی که نذری داشتند به جای آب در این سنگاب‌ها شربت می‌ریختند و آن را با یخ خنک می‌کردند. کم نبودند تعداد افرادی که برای سنگاب‌ها یخ نذر می‌کردند. هنوز هم نمونه‌هایی از سنگاب‌های قدیمی را می‌توان در مسجد امام(ره) بازار تهران و مسجد سید عزیزالله به چشم دید. 


شمع‌هایی که قرار بود سقاخانه را روشن کنند

«شب‌ها برای روشنایی و دید آب، بر لبه دوستکامی‌ها شمع روشن می‌کنند که عوام آن را نذر و نیاز تصور کرده، بر آن عقیده بسته و شمع‌ها بر آن نیت می‌کنند.» جعفر شهری چنین توجیهی را برای حضور نخستین شمع‌ها در کنار سقاخانه‌ها بیان می‌کند. سقاخانه‌ها با پیدایش در کوچه‌پسکوچه‌های تهران مشاغل و فرهنگ‌‌های جدیدی را با خود آوردند. از شمع‌فروشی کنار سقاخانه‌ها تا ساخت سازه سقاخانه‌ها و ساخت ظروف مسی و نمادهای به کار رفته در آن که از معروف‌ترین‌هایش استفاده از نماد دست است که روی آن آیه‌های قرآن نوشته شده.

سنگاب‌ها کم‌کم جای خود را به سقاخانه‌ها دادند؛ حجره‌های کوچکی در بازار یا در میان دیوارهای خانه‌ای یا سقفی گنبدی و دیوارهای کاشیکاری شده و تزییناتی مثل آینه‌کاری و گچبری و... کامل‌ترین سقاخانه‌ها محلی برای نوشیدن آب برای رهگذران تشنه لب داشت و تاقچه کوچکی برای روشن کردن شمع و نذر شمع برای سقاخانه. مثل سقاخانه نقیب‌السادات در محله عودلاجان که هنوز هم عطش رهگذران تشنه را برطرف می‌کند. قفل‌و دخیل، شمع و شمایل شهدای کربلا از اجزای جدایی‌ناپذیر سقاخانه‌های قدیمی تهران بودند.  جالب اینکه به مرور بعد از دوره قاجار تعریف و انتظار مردم از سقاخانه‌ها به چیز دیگری تبدیل شد و علاوه بر برطرف کردن تشنگی، بسیاری از مردم به‌عنوان دخیلی برای گرفتن حاجت به آن نگاه می‌کردند تا جایی که سقاخانه‌هایی در کوچه‌پسکوچه‌های تهران ساخته شدند که جایی برای آبخوری آن پیش‌بینی نشده بود. مثل سقاخانه تکیه رضا قلی‌خان که تنها محلی برای قرار دادن شمع‌ و نذری در آن وجود دارد. 


فرهنگی که سقاخانه با خود به تهران آورد

سقاها کوزه و دلوچه یا کشکول خود را پر از آب می‌کردند و در کوچه‌ها راه می‌رفتند و علاوه بر تبلیغ برای فروختن آب، مردم را به خرید یکجای آب کوزه و خیرات آن برای تشنگان دعوت می‌کردند. «اسماعیل عباسی» در کتاب «آبنامه تهران» می‌نویسد: «سقا برای جلب توجه پولداران خیّر با لحنی نزدیک به شبیه‌خوانی می‌گفت: یکی‌بانی بشه، بده در راه حضرت ابوالفضل(ع)، این مشک را خالی کنم، مردم بخورند.» به‌خصوص در بازار مردمی پیدا می‌شدند که کل آب مشک را می‌خریدند و به سقا می‌گفتند تا آن آب را مجانی به تشنه‌ها بدهد. ایام محرم این نذر بیشترین طرفدار را داشت. با دوره افتادن سقاها در شهر و از طرف دیگر بیشتر شدن تعداد سقاخانه‌ها، شمع‌فروشی، کوزه‌فروشان دوره‌گرد و یخ‌فروشان هم به نان و نوایی رسیدند. کار به جایی رسید هر کسی می‌خواست کار ثوابی انجام دهد و باقیات‌الصالحاتی برای خود به جا بگذارد یا اگر کسی می‌خواست نام و نشانی از او در تهران باقی بماند در کوچه و گذر سقاخانه‌ای راه می‌انداخت. البته در اغلب موارد همه پول ساخت سقاخانه و نگهداری از آن و پر کردن آن از آب آشامیدنی به کمک نذر مردم تهیه می‌شد. 


سقاخانه مشهور تهران

سقاخانه‌ها بعد از دوره قاجار به مأمنی برای مردم تبدیل شده بود و اگر کسی در آن بست می‌نشست دیگران حق آزار او را نداشتند و به نوعی آن فرد در امان بود. سقاخانه‌ها از زمان شکل‌گیری، قصه‌های زیادی برای تهران رقم زدند. یکی از معروف‌ترین سقاخانه‌های تهران سقاخانه آشیخ هادی بود که در چهارراه شیخ هادی قرار داشت و قصه‌های زیادی از شفای بیماران در این سقاخانه در شهر دهان به دهان می‌چرخید. از شفای معلول تا بینا شدن چشم‌های نابینایان و معجزات دیگر. یک کلاغ‌ چهل کلاغ شد و از همه جای شهر برای دیدن این سقاخانه به خیابان شیخ هادی می‌آمدند. سال 1303 بود که یکی از شهروندان آمریکایی ساکن تهران که خبرنگار هم بود برای گرفتن عکس راهی این سقاخانه شد. خیابان از هجوم مردم پر شده بود. به هر زحمتی بود خبرنگار دوربین خود را نزدیک سقاخانه رساند. مردم کوچه و بازار به بهانه عکس گرفتن این آمریکایی از سقاخانه و به‌خصوص زنانی که کنار سقاخانه ایستاده بودند اعتراض کردند. ماجرا به زد و خورد کشید و «رابرت ایمبری» به بیمارستان منتقل شد. مردم با هجوم به بیمارستان، شیشه‌ها و درهای آن را شکستند و همچنان به زد و خورد ادامه دادند. حمله به این کنسول آمریکایی بهانه‌ای برای اعلام حکومت نظامی شد و اتفاق‌هایی که بعد از آن رخ داد به قدرت گرفتن رضاخان و کنار زدن حکومت قاجار دامن زد. 

این خبر را به اشتراک بگذارید