
عیب و هنر جشنواره

شاپور عظیمی
جشنواره فیلم فجر در بسیاری از دورههایش حرص ما را بهعنوان مخاطبان در آورده است. بسیاری از انتخابهایش علیالسویه بودهاند و بود و نبودشان هیچ تفاوتی نداشته است. دارم از بخش خارجی جشنواره حرف میزنم؛ آن ابتدا که ا ز آب کره گرفته میشد و چند فیلم در 2یا حتی 3دوره از جشنواره و با اسمهای دهانپرکن، به نمایش درآمدند؛ فیلمهای مهجوری که معلوم نبود از قوطی کدام عطاری پیدایشان میکردند و با آب و تاب در جشنواره نشانشان میدادند. خلاصه اینجانب دیگر دستِ دستاندرکاران بخش جشنوارههای جشنوارهها، نمایشهای ویژه و امثالهم را خوانده بودم و رسما چندسالی عطای بخش خارجی جشنواره را به لقایش بخشیدم. البته حواسم هم بود که نکند در این میان فیلمهایی باشند که از دستم دربروند. این تا اینجا، جمله عیبهای بخش خارجی جشنواره، اما بر مصداق آن شعر سرشناس، باید هنر جشنواره را هم ذکر کنم که انصاف رعایت شده باشد!
بشخصه شناخت کیشلوفسکی را مدیون بخش خارجی جشنواره فیلم فجر هستم. با آن ده فرمانش که بالاخره یقهام را ول نکرد و پایاننامه دوره لیسانس بنده شد.
سرگئی پاراجانف و آن نمای حیرتانگیز «بهترین سالهای زندگی ما» ،گادفری رجیو و آن دو مستند غریبش، مستند «باراکا»، مستند کریس مارکر درباره تارکوفسکی، مستند «داستان باد» یوریس ایونس. آثار تارکوفسکی: غریببودن «استاکر»، حیرتانگیزبودن «سولاریس»، فضای آخرالزمانی «ایثار»، شاعرانگی «کودکی ایوان» و باشکوه بودن «آندره روبلف»، «در اعماق» از کوروساوا که اینها را مدیون جشنوارهایم و... حالا دیگر سالیان درازی است که مرزهای فیلمدیدن جابهجا شدهاند. با یک کلیک، اکنون میتوان فیلمی را تماشاکرد که ما زمانی از خیابان ورزنده منتظر اتوبوس تجریش میماندیم تا ما را عباسآباد پیاده کند و دواندوان برویم دانشکده صداوسیما و با هزار کلک از حراست آن فرار کنیم تا بتوانیم «دردسر هری» یا یک فیلم نوار را تماشا کنیم.