• سه شنبه 2 بهمن 1403
  • الثُّلاثَاء 21 رجب 1446
  • 2025 Jan 21
سه شنبه 2 بهمن 1403
کد مطلب : 246699
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/wjX5J
+
-

حسن میرمحمدصادقی از رفتار و سلوک پدر می‌گوید

خوش‌بینی، زبان خوش و اعتدال در زندگی

خوش‌بینی، زبان خوش و اعتدال در زندگی

الناز عباسیان

 دکتر حسن میرمحمدصادقی، پسر دوم خانواده و فرزند سوم‌حاج علاء، درباره سبک زندگی پدرش و تعامل با مردم و روابط اجتماعی، او را خوش‌بین معرفی می‌کند و کسی که سعی داشته در رفتار و زندگی مسیر اعتدال و شفقت و مهربانی را در پیش بگیرد. به‌گفته پسر دوم خانواده، پدرش برای هر اتفاق و ماجرایی پایان خوش پیش‌بینی می‌کرد و با قدرت بیان و نفوذ کلامی که در ارتباطات و رفتارش داشت، سعی می‌کرد برای گره‌گشایی از کار مردم راه‌حلی درست و منطقی پیدا کند. حسن میرمحمدصادقی به توجه ویژه پدرش به علم و تحصیل اشاره می‌کند و می‌گوید: «پدر سبک تربیتی خاصی داشت. نسبتاً ما را آزاد می‌گذاشتند و ترجیح می‌دادند که از راه دور و به شیوه نامحسوس نظاره‌گر رفتار ما باشند. هرگز نظرشان را با صراحت به فرزندانشان تحمیل نمی‌کردند و از جزئیات برنامه فرزندانشان بااطلاع بودند. پدرم با همه فعالیت‌های اقتصادی و قدرت مالی که داشت همه ما را به درس‌خواندن و تحصیل دعوت می‌کرد و علاقه‌مند بود که ما در مسیر علم و دانش قرار بگیریم و پیشرفت‌مان در زندگی از همین مسیر باشد. خوشبختانه این اتفاق هم افتاد و من پزشکی و دندانپزشکی و بعد هم جراحی فک و صورت را در کشور بلژیک خواندم و در حال حاضر هم عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی هستم. البته خواهر و برادرهایم هر کدام دنبال رشته‌ای رفتند و تحصیلات عالی‌شان را ادامه دادند.»
پسر، مناسبات اجتماعی پدرش را اینطور توصیف می‌کند: «در خارج از خانواده هم ایشان با خصلت مردمداری و روابط اجتماعی پسندیده شناخته می‌شود. فن برقراری روابط اجتماعی را که با افراد در افکار و سنین مختلف دارند باید به‌عنوان یک شاخصه بارز در ایشان معرفی کرد. حتی می‌توان این خصلت را زمینه‌ساز موفقیت‌های پدر در ادوار مختلف زندگی‌شان دانست. از سختکوشی و خستگی‌ناپذیری هم باید به‌عنوان رمز موفقیت ایشان در کارشان نام برد. یکی از دیگر بارزترین ویژگی‌های پدر را باید توجه به امور خانواده هم عنوان کرد. در هیچ زمینه‌ای در زندگی حتی تربیت ما در عین جذبه‌ای که در رفتارشان داشتند و همه موارد را با مادر هماهنگ می‌کردند، اما هرگز افراط و تفریط نداشتند و همین برای ما الگویی در زندگی بود. در واقع پدر به همان میزان که برای دوستان و اطرافیان و فعالیت‌های مردمی وقت می‌گذاشت به خانواده و امور آن هم توجه ویژه داشت و باید گفت چیزی برای فرزندان و مادر هم کم نگذاشت. در واقع همه تلاش‌اش را برای خوشبختی و موفقیت ما تا آخرین روزی که در قید حیات بود، انجام داد.»

پیگیر امور مردم در هر وضعیتی
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های حاج‌آقا علاء توجه به وقت و تنظیم آن به‌ویژه در بحث کمک‌های مردمی و گره‌گشایی از کار خلق خدا بود. محسن میر‌محمد صادقی از این خصوصیت ویژه اخلاقی پدرش یاد می‌کند و می‌گوید: «پدر توجه زیادی به جزئیات رفتار با مردم داشت. در هر شرایطی حتی وقتی بیمار هم می‌شد، پیگیر انجام امور مردمی در اسرع وقت بود و معتقد بود کاری را که امروز می‌شود انجام داد، نباید به تعویق انداخت.» به‌گفته کوچک‌ترین فرزند، حاج‌آقا علاء با همه تعهدی که به مسائل مذهبی داشتند، هیچ‌وقت عقیده‌شان را به دیگران تحمیل نمی‌کرد و اهل نصیحت‌گویی و دخالت در امور اعتقادی دیگران نبود و احترام به همه عقاید و توجه به اصل مردمداری مهم‌ترین رکن اخلاقی حاج‌آقا چه در روابط خانوادگی، کاری و اجتماعی بود.

پارتی‌بازی و رانت ممنوع!
به‌گفته آقا محسن، حاج‌آقا علاء همیشه مقوله کار و خانواده را از هم جدا  و سعی می‌کرد برای کار وقت بگذارد و در عین حال برای خانواده چیزی کم نگذارد: «پدر سال‌های زیادی در اتاق بازرگانی سمت مهمی داشتند و نایب‌رئیس و از وزنه‌های اصلی این اتاق بودند اما هیچ‌کدام از ما برادر‌ها جز یک روز مراسم افطاری که پدر در این اتاق برگزار می‌کرد به اتاق بازرگانی نمی‌رفتیم، حتی برادر بزرگ‌ترم که سال‌ها رئیس دانشکده علوم قضایی بود. در اتاق بازرگانی مسئولیت مرکز آموزش را داشت. هیچ‌کدام در کارهای پدر و روابطش دخالت نمی‌کردیم. در واقع هیچ‌وقت از رانت و نفوذ پدر برای منافع شخصی استفاده نکردیم، چون تربیت اقتصادی پدرم به‌نحوی بود که همگی روی پای خودمان بایستیم. اینطور نبود که از موقعیت و نفوذ پدر استفاده کنیم و خودش هم اهل رانت و استفاده از پارتی‌بازی نبود.»

محسن میرمحمدصادقی، پسر سوم خانواده:
پدر مرد فرهنگی بود؛ به ضرورت پا در وادی اقتصاد گذاشت


«علاقه پدرم بیشتر به فعالیت در حوزه فرهنگ و علم و دانش بود. همیشه به ما توصیه می‌کرد که در زندگی در همین مسیر حرکت کنیم، چرا که پدرم اصولا روحیاتش فرهنگی بود، اما به ضرورت شرایط سخت دوران کودکی و خانوادگی مجبور شد پا در وادی اقتصاد و فعالیت‌هایی از این دست بگذارد. با وجود این، هیچ‌وقت از توجه و سرمایه‌گذاری در حوزه فرهنگ غافل نبود.» دکتر محسن میرمحمد صادقی، آخرین فرزند حاج‌آقا علاء، در ادامه از توجه پدرش به کسب رزق و روزی حلال و تأکید آن به فرزندانش می‌گوید: «‌ریشه دیدگاه پدرم همیشه حول مسائل فرهنگی و توجه به معنویت و انسانیت بود. همیشه در کارها و برنامه‌هایش سعی داشت مردمداری و توجه به قشر ضعیف به‌ویژه کارگران از دستور کارش خارج نشود. از انجام کار صرفا برای پول همیشه گریزان و معتقد بود که باید به فلسفه و اصل زندگی پرداخت. در فعالیت‌های اقتصادی هم دیدگاه یک‌شبه ره صدساله رفتن را نقد می‌کرد و معتقد بود که برای رسیدن به هر هدفی باید صبر و حوصله داشت و به همین دلیل از فعالیت‌هایی که از جنس دلالی بود یا صرفا در آمدزایی به‌حساب می‌آمد دوری می‌کرد.»


 

این خبر را به اشتراک بگذارید