دزاشیب؛ محله نیما و جلال
سیدسروش طباطباییپور
پدربزرگ که خدا او را رحمت کند، تعریف میکرد که وقتی در دهه20 شمسی برای تجارت به تهران کوچ کرد، چون زورشان نمیرسید در تهران ساکن شوند، باغی را در روستای دزاشیب، از ییلاقات شمیران اجاره کردند؛ باغی که آب قناتی آن را به 2بخش تقسیم میکرد و درختانی بلندبالا داشت. او بیش از همه از باغهای وسیع و درختهای تنومند و زمستانهای سرد دزاشیب خاطره داشت و البته از کوچههای پیچدرپیچ و قورباغههایی که در برخی کوچهها چرخ میزدند و تا رهگذران را میدیدند، میجهیدند. در این شماره از محلهگرد، در کوچهپسکوچههای کهنه و نوی این محله قدیمی و باصفا گشتی میزنیم.
تاریخش
برخی میگویند چون این محله روی شیب بنا شده بود، به آن دژ شیبدار میگفتند؛ اما در اسناد قدیمی نام این محله را «دزج سفلی» نوشتهاند که در لهجه محلی، «ددرشور» تلفظ میشد و بعدها به دژآشوب معروف شد و از اواسط دهه20 خورشیدی، آن را در مکاتبات اداری و رسمی دزاشیب نامیدند. برخی شکلگیری این محله را به شکل یک روستا حتی به 750سال پیش نیز نسبت میدهند؛ اما آنچه مستند است عمارتهایی قجری است در باغهای دزاشیب که هنوز که هنوز است، پابرجایند و خبر از تاریخی 200ساله میدهند. باغ مجدالدوله متعلق به داماد ناصرالدینشاه قاجار و باغ علاءالسلطنه، نخستوزیر احمدشاه قاجار که بعدها حسین علاء آن را خرید، از این دستهاند. البته اینروزها باغ علاء در اختیار انجمن خوشنویسان است و تندیس پرآوازه «هیچ» اثر پرویز تناولی هم آنجاست. یکی دیگر از بناهای قدیمی این محله، تکیه دزاشیب با قدمتی در حدود 120سال است که هنوز سرپاست.
نیما و جلال
البته از گذشتههای دور، دزاشیب بهخاطر آبوهوا و باغهای باصفایش دربارخیز بود؛ آنقدر که یکی از حمامهای قدیمیاش بهنام حمام «رجال» معروف شد؛ جایی که در آن تنها رجال و سیاسیون استحمام میکردند. اما این محله برای علاقهمندان به شعر و داستان هم خاطرهانگیز است؛ چون دزاشیب محلهای است که سالها در آن نیما یوشیج، پدر شعر نو و جلال آلاحمد و همسرش، سیمین دانشور، از نویسندگان بزرگ معاصر، ساکن بودند و نفس میکشیدند. معماری خانه نیما مربوط به دوره اول پهلوی است و اکنون در قالب موزه، درهایش به روی علاقهمندان باز است.
اکنونش
با وجودی که از آن همه آب و آبادانی و باغ و بافت قدیمی چیز چندانی نمانده، باز هم این محله که حالا بخشی از منطقه یک تهران است، یکی از باصفاترین محلههای پایتخت است؛ بهخصوص که درِ برخی باغها و عمارتهایش به روی مردم باز است. اما برجهای قدونیمقد در همان کوچههای تنگ و برخی ساختمانهای مسکونی و تجاری مدرن و امروزی، بافت سنتی و طبیعی دزاشیب را متفاوت کردهاند. محله دزاشیب از شمال به خیابان شهید باهنر، از جنوب به خیابان لواسانی، از شرق به چیذر و فرمانیه و از غرب به خیابان شریعتی محدود است.