یک نام و سه روایت
تهران را به واسطه ری میشناختند؛ شهری بزرگ با اماکن تاریخی بسیار و نگینی به نام آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع). ری اما در تاریخ کهن خود محلههای بسیار داشت؛ از مبارکآباد و حسینآباد تا محله نفرآباد با تکیه قدیمیاش و البته محله سرتخت در نزدیکی حرم عبدالعظیم حسنی(ع). سیدمحسن ماجدی، ریپژوه، درباره تاریخچه محله سرتخت میگوید: « محله سرتخت از جمله محلههایی است که براساس نیاز مردم و مراودات اجتماعی ساکنان ری و زائران و مسافرانی که برای زیارت به این خطه میآمدند در ضلع غربی آستان حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و بازار شهرری تشکیل شد. اگرچه پیشینه این محله بهعنوان یک محله مستقل به دوره قاجار میرسد، اما براساس اسناد مکتوب و روایتهایی که سینه به سینه میان ساکنان این گستره نقل شده است، سنگ بنای سرتخت در دوره صفویه نهاده شد. در این دوران، مسافرانی که از تهران قصد عزیمت به قم داشتند در مسیر خود به زیارت حرم عبدالعظیم(ع) رفته و به این ترتیب نخستین سکونتگاههایی که بعدها سرتخت نامیده شد در دوره صفویه در ضلع غربی حرم شکل گرفت.»
در جستوجو برای علت نامگذاری محله سرتخت نیز باید سری به تاریخ این محله کهن بزنیم. ماجدی میگوید: «سرتخت به مکانها یا محلههایی گفته میشد که به محلههای دیگر اشراف داشت. با نگاهی به وضعیت جغرافیایی محله سرتخت ری نیز در مییابیم که این محله ارتفاع بیشتری نسبت به محلههای اطراف خود دارد. بهعنوان مثال، محله سرتخت به محلههای پاییندست خود یعنی هاشمآباد و نفرآباد اشراف کامل دارد و در ارتفاع بالاتری نسبت به آنها قرار گرفته است.» درباره ریشه نام سرتخت روایتهای دیگری نیز وجود دارد. رضا شعبانعلی، از معتمدان محله میگوید: «در میدان سرتخت آبانباری بود که آب مورد نیاز اهالی را تامین میکرد. آبانبار 80پله داشت و اگر کسی میخواست آب بردارد باید رفت و برگشت 160پله را پشت سر میگذاشت. بنابراین زیر درخت توت وسط میدان، تختی گذاشته بودند برای استراحت و دورهمی اهالی و به این ترتیب بهتدریج نام سرتخت روی محله گذاشته شد.» روایت دیگر درباره نامگذاری سرتخت به این موضوع اشاره دارد که روزگاری والی ری در این محله در میدان برتختی مینشست و به شکایات و امور مردم رسیدگی میکرد.