پرسه در معدن طلای سرخ
گشت و گذار در زمینهای کشاورزی «سرایان» که مرغوبترین زعفران دنیا را دارد
رابعه تیموری- روزنامه نگار
کارگری که سحرخیز نباشد و پیش از گرگ و میش هوا خودش را به راسته بازار مرکزی شهر سرایان خراسان جنوبی نرساند، بهکار زعفرانچینی در زمین حاج اسماعیل نمیآید. کارگر زعفرانچین باید بداند که هر قدر طبع پیاز سفیدرنگ زعفران وحشی است و بیتوقع و ادا و اطوار در آب و هواهای مختلف جوانه میزند، گلبرگهای ارغوانیرنگش ناز و کرشمه دارند و اگر پیش از طلوع آفتاب آنها را نچینند، هرم کمجان آفتاب پاییزه هم برای پراندن عطر کلالههای سرخرنگشان کفایت میکند. همین سحرخیزی رمز و راز پربرکت ماندن زمین حاج اسماعیل است و تا امروز کسی ندیده تیغ آفتاب روی گلهای زعفران زمین او راست شود و کارگران مجبور شوند سرگلها را پرپر و بیدنباله از لای علفهای قدکشیده بیرون بکشند. بیش از هفت دهه از عمر پر برکت حاج اسماعیل ازدکی به کشت و برداشت طلای سرخ گذشته است و این کلمات شاید شبیه روزگار دم کرده و خوشرنگ او باشد.
زعفرانچینی در خروسخوان سحر
هنوز سپیده نزده و تاریکی شب از دشتهای اطراف سرایان جمع نشده است. پیازهای زعفران جوانه زدهاند و ردیف گلهای ظریف و بنفشرنگ زعفران که در کرتهای پر از خاک و کلوخ پراکنده شدهاند، به دشت زیبایی مسحورکنندهای بخشیدهاند. حاج اسماعیل اول فصل گلدهی، زعفرانچینها را از میان دهها کارگر راسته بازار شهر گلچین کرده و خیالش آسوده است که این کارگرها به چاشت نرسیده گلها را میچینند. حاج اسماعیل خودش هم نمیتواند بیکار بنشیند و تا آنها به سر زمین برسند، سطلها، کیسهها و سبدها را حاضر میکند.
باید چمباتمه بزنید
در خنکای دم صبح چمباتمه زدن کنار زمین یخ بسته آسان نیست، اما فرصت این پا و آن پا کردن ندارند و باید زودتر گلچینی را شروع کنند. فقط قاسم میتواند با یک لا پیراهن محلی و جلیقه نازکی که به تن دارد سرما را تاب بیاورد، ولی فاطمه و زنهای دیگر با همان رخت و لباس زمستانه سنگینی که به تن دارند کنار کرت پر از گل چمباتمه میزنند و دست بهکار میشوند. همه آنها اهل سرایان هستند و آنقدر در زمینهای زعفران ملاکان کار کردهاند که میتوانند بدون نفس گرفتن و به اشاره نرمه انگشتشان گلبرگهای ارغوانی را از غلاف سفیدرنگ جوانه جدا کنند. فاطمه و زنهای دیگر اگر وقتی به کش و قوسی کرختی زانوهای سرشده خود را میتکانند، به اندازه یک ردیف گل از قاسم و دیگر مردان زعفرانچین عقب میمانند. آنها پیش از آنکه حاج اسماعیل برای خالی کردن سطلها و سبدها سر برسد، ناصافی ردیفهای چیده شده را میزان میکنند. وقتی سر و کله خورشید در آسمان پیدا میشود ، پشته گونیهای پلاستیکی و کنفی که حاج اسماعیل به همراه آورده پر از زعفران شدهاند.
وقت کلالهچینی است
گلهای زعفران باید زودتر بهدست کسانی برسند که در خانه کلالهچینی میکنند. مردم سرایان به امانتداری شهرهاند و حاجی با خیال آسوده گلهای گرانقیمت زعفران را میان کلالهچینها تقسیم میکند. خانه زهرا خانم پاتوق زنهای گل پاککنی است که اعضای خانوادههایشان بهکار و کسبی دیگر مشغولند و آنها به تنهایی کلالههای زعفران را میچینند. پیش از جمع شدن زنها زهرا خانم وسط هال سفره بزرگی پهن میکند و پشته گلهای ارغوانی را وسط آن میریزد. دسته سینیهای روحی گرد و بشقابهای لعابی را هم کنار کیسهها میگذارد تا زنها کلالههای دسته شده را توی آنها بچینند. اگر کلالهچینها ناشی باشند نمیتوانند کلاله قرمزرنگ و ریشههای زردرنگ دنباله آنها را سالم و تر و فرز بیرون بیاورند، اما فاطمه خانم کار را فقط به کارگر ماهر میسپارد و خودش هم مشغول قیچی کردن ریشههای زرد میشود تا ذرهای ریشه قاطی سرگلهای قرمز و مرغوب نشود. پیش از غروب خوشههای سرگل و دستههای ریشه بهدست حاج اسماعیل میرسد تا آنها را در سینیهای گرد بزرگ با فاصله پهن و چند روز زیر و رو کند تا خشک و آماده فروش شوند.
کاشت تابستانه برای برداشت زمستانه
حاج اسماعیل تک و تنها زمین زعفران پربرکتش را به اینجا رسانده و با آنکه دیگر 85 سالگی را رد کرده، باز هم از کلوخشکنی تا آخرین آبیاری زمین را خودش انجام میدهد. در فصل سرما که همه گیاهان به خواب زمستانه فرو میروند، گل پرغمزه زعفران سینه از خاک میکند و آماده چیدن میشود، اما حاج اسماعیل از فصل گرما مقدمات گلدهی زمستانه زعفرانها را فراهم میکند. کارش هم از اول شهریور با کاشت پیازهای زعفران آغاز میشود. البته باید چند کارگر هم کمکش کنند و تا چند تا از آنها پیازها را دسته میکنند، چند نفر دیگر با بیل و کلنگ ردیفی از گودالهایی با عمق 20-18 سانتیمتر ایجاد کردهاند. پیاز زعفران در این عمق نه از پرآبی میپوسد و نه از کمآبی آسیب میبیند.
از گلآب تا زردآب
آبیاری اول مهر نخستین آبدهی و «گلآب» زمین است و حاج اسماعیل خودش آن را برعهده میگیرد تا مطمئن شود پیازها خوب سیراب شدهاند. سلهشکنی و رندهزنی زمین را هم هیچکس نمیتواند به دقت او انجام دهد و وقتی زمین گاورو شد و آنقدری نم و نای داشت که نه گرد و خاکش بلند شود و نه گل به کف کفش بچسبد، با تیلر به سراغ کلوخهای ناهموار و چغر زمین میرود تا با نرم کردنشان مسیر سر زدن جوانههای زعفران را هموار کند.پیش از آنکه خستگی سلهشکنی از تن حاجی در برود، وقت زاکآب رسیده است. اواخر آبان وقت زایش پیاز زعفران است و باید وسط آبیاری دوم یا همان زاکآب مواد مغذی به پیاز بخورانند تا پیازهای دختر که روی پیازهای مادر سر میزنند، پربنیه و پرقوت باشند و کشت و کار سال بعد پربرکت بماند. وسط زمستان وقت آبیاری سوم زمین است، اما اگر آسمان پربارش باشد، حاجتی به آبیاری سوم نیسـت و حاج اسماعیل باید دست نگه دارد تا زعفرانها زرد شوند و آبیاری زردآب یا آبدهی قبل از برداشت را انجام دهد.