نذر هشتادساله در خانه کدخدا
موضوع: قدیمیترین سمنوپزان شمال پایتخت
ویژگی: مشارکت اهالی در پخت سمنو
***
فروردین به نیمه که میرسید رفتوآمد زنان محله پونک به خانه کدخدای ده بیشتر میشد.هر کسی مشغول کاری بود؛ یکی جوانههای گندم را آماده میکرد و دیگری مسئول تمیز کردن دیگ مسی بزرگ سمنو که به آن پاتیل میگفتند، میشد تا همهچیز برای پخت نذری سمنوي مادربزرگ در ارديبهشتماه آماده باشد.
«احترام فدایی» دختر آخرین کدخدای ده پونک درباره اینکه این نذر از کجا و چطور شروع شد میگوید: «مادربزرگم هر بچهای که به دنیا میآورده زنده نمیمانده. او که از این موضوع بسیار غمگین بوده خوابی میبیند و ادای نذر از همان خواب شروع و پس از حاجتروایی از 85سال پیش به رسمی هر ساله در 2ماه اول سال تبدیل میشود.» دختر کدخدای ده خاطرات سالهای نخست برپایی این مراسم را مرور میکند: «تا زمانی که مادربزرگم زنده بود خودش سمنو را میپخت و به مادرم سفارش کرد که پس از مرگش هر سال این نذر را ادا کند و ما هم کنار ایشان کمکحال بودیم. پدرم هر سال گونیهای 50 کیلویی گندم را برای پخت سمنو به خانه میآورد و خانمهای فامیل و همسایهها برای کمک میآمدند. تمام مراحل پخت سمنو تا آمادهشدن آن حداقل 15روز طول میکشید.»
آنطوركه احترام فدایی برایمان تعریف میکند 7 روزمانده به روز آماده شدن سمنو، پاتیل را بار میگذاشتند: «خانمهایی که برای کمک میآمدند هر کدام کاری را بهعهده میگرفتند. عدهای آرد الک میکردند، بعضی سبزه میکوبیدندو برخی هم سمنو را هم میزدند. یادم میآید هفت شبانه روز همسایهها خانه ما بودند روزها کارها برعهده زنان بود و شبها هم مردها کارها را انجام میدادند. ما هم برایشان آش بار میگذاشتیم و با چای پذیرایی میکردیم.رسم بود همه تا نزدیکی سحر و تا هنگام پخت سمنو بیدار باشند. پس از پخت سمنو، به همراه نماز صبح 2 رکعت نماز حاجت میخواندند و طلب حاجت از خداوند میکردند.» بهگفته این ساکن قدیمی پونک، همه افرادی که در پخت سمنو کمک میکردند باوضو بودند، چون حضور در پای دیگ آداب خاص خودش را داشت. اهالی پونک از این سمنو حتی برای دوستانشان که خارج از کشور زندگی میکردند، میفرستادند.
دختر کدخدا میگوید: «سمنو که آماده میشد در ظرفهای یک کیلویی بین مردم مرادآباد، حصارک و پونک، حدود هزار نفر، پخش میشد. این مراسم تا 5سال پیش (سال 13۹۸) یعنی2 سال بعد از مرگ مادرم ادامه داشت، اما بعد از آن بهدلیل آداب پخت و سختی کار نتوانستیم این نذر را ادامه دهیم.»