• پنج شنبه 1 آذر 1403
  • الْخَمِيس 19 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 21
شنبه 21 مهر 1403
کد مطلب : 237214
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/zmZzq
+
-

اگرچه بد کردم با خود کردم

اگرچه بد کردم با خود کردم

در عهد رسالت سیدالمرسلین، حضرت محمد(ص) چون آیه «إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِکمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا» (اگر نیکی کنید به‌خودتان نیکی می‌کنید و اگر بدی کنید پس به‌خودتان بدی می‌کنید.)- سوره اسراء، آیه 7- نازل شد، یکی از یاران رسول خدا(ص) شیفته معنای این آیه شریف شد و مدام و شب و روز این آیه را با خود می‌خواند و از حلاوت آن مسرور می‌شد. یکی از زنان جهود را بر وی حسد آمد و آتش حسد در نهاد او افروخته گشت. آنگاه با خود گفت: «باش تا من این کار را بر خلق ظاهر کنم.»
 پس قدری حلوا درست کرد و زهر در آن ریخت و به آن مرد داد تا آن را بخورد.
 مرد بینوا بی‌خبر از دسیسه و مکر آن زن جهود، آن حلوا را گرفت و به صحرا بیرون آمد.
 دو جوان را دید که از سفر می‌آمدند و خستگی سفر در ظاهر و وجود آنها پدیدار گشته بود.
 آن مرد صحابی به آن‌ دو جوان خسته از راه طولانی سفر، گفت: «نان و حلوا میل دارید؟»
 آن دو جوان گفتند: «بلی. گرسنه‌ایم و میل خوردن نان و حلوا در ما افزون است.»
 مرد صحابی نان و حلوا پیش آنها بنهاد و رفت.
آن دو جوان در حال از نان و حلوا خوردند و مردند.
آن خبر در مدینه افتاد، مرد صحابی را گرفتند و پیش سیدالمرسلین آوردند.
رسول خدا از او پرسید: «آن نان و حلوا را از کجا آوردی؟»
مرد صحابی گفت: «مرا فلان زن جهود آن نان و حلوا داده است.»
آن زن را طلبیدند؛ وقتی آمد آن دو جوان را دید و هر دو پسران او بودند که به سفر رفته بودند.
زن جهود به‌دست و پای رسول خدا افتاد و گفت: «صدق این گفتار برای من معلوم شد که من اگرچه بد کردم با خود کردم و آن به من بازگشت و حقیقت معنی آن آیه بر من روشن شد.»
منبع: کتاب«جوامع الحکایات» سدیدالدین محمد عوفی

 

این خبر را به اشتراک بگذارید