طلاخون؛ مادری که قاتل سریالی شد
طلاخون، روایت جنایتهای مهین قدیری، قاتل سریالی زنان در قزوین است که 5 مرد و یک زن را با انگیزه سرقت طلا به قتل رساند. این فیلم به کارگردانی ابراهیم شیبانی ساخته شده است. طلاخون داستان زندگی ناهید، مادری فداکار و مهربان است که در خارج از خانه یک قاتل سریالی است.
فیلمساز تلاش کرده در طلا خون از هرگونه خونریزی و خشونت پرهیز کند و فارغ از جنبههای تلخ قتل و کشتار تعدادی از افراد به این موضوع بپردازد که چرا و چگونه چنین اتفاقی برای یک زن خانهدار معمولی که احتمالا نباید دنیای خیلی پیچیدهای داشته باشد رخ میدهد؟ در یکی از سکانسها شاهد هستیم که او به راحتی درحالیکه برای دختر معلولش آواز کودکانه میخواند ماشینش را میشوید. احتمالا میخواهد از اثرات احتمالی قتلهایی که مرتکبشده رها شود. اما آنچنان آرام و بدون اضطراب چنین کاری را انجام می دهد که مخاطب حیرتزده میشود.ترکیب رفتارهای ناهید در مواجهه با دو دخترش در شب تولد دخترش و هجوم ناگهانی پلیس به خانه او صحنههایی را رقم میزند که گاهی مخاطب با خود میاندیشد آیا میتوان با دستگیری زنی تنها، همذاتپنداری کرد؟ آیا میتوان این میزان از خشونت را به او نسبت داد؟
مهمترین نکته مثبت فیلم بازی بازیگران است. انتخاب بهار قاسمی برای بازی در نقش ناهید و استفاده از ظرفیت بازیگری او از هوشمندیهای شیبانی است. همچنین انتخاب ترنم کرمانیان در نقش حنانه به خوبی توانسته است لایههای پیچیده چنین شخصیتی را به تصویر بکشد. هر چند در سکانس رودررویی دختر خردسال با مادرش جملات و حرفهایی را میشنویم که از زبان یک کودک خردسال سنگینتر است اما بازی کرمانیان به خوبی توانست ابعاد پیچیده این شخصیت را به نمایش بگذارد.
تماشای طلا خون برای مخاطب ایرانی از این جهت قابل توجه و توصیه است که مخاطب باید با جنبههای پنهان فوران خشونت و شکلگیری جنونآمیز جنایت آشنا باشد. هیچ انسانی بالذات قاتل و جانی به دنیا نیامده است و ناهید قصه به خوبی این احساس را به مخاطب القا میکند؛ تصویر یک قاتل آرام و مادری دلسوز و عاشق و مهربان.