علیرضا مجمع روزنامهنگار
قصه ایران در روسیه برای ما قصه عجیبی شد. یعنی این قصه بهراحتی میتوانست حتی احتمالا از قصه ژاپن در جامجهانی هم هپیاندتر باشد، اما نشد که بشود. قبل از جامجهانی از حدود یک ماه قبلش، زمزمهها شروع شد که به تیم روحیه بدهید. انرژی مثبت بدهید و انتقاد نکنید. ما هم گوش کردیم. این حرفها هم بیشتر از زمانی شروع شد که سیدجلال و وریا از تیمملی خط خوردند. خط خوردن بیدلیل و کاملا سلیقهای که شاید هر کس که خیلی هم از مناسبات فوتبالی سر درنیاورد متوجه شود این خط خوردن ربطی به فوتبال نداشت. گفتند این سلیقه مربی است. ما هم قبول کردیم. تا رسیدیم به روز دوم بازیهای جامجهانی.
مراکش برای ما شد دروازه بهشت. مادرمردهها 90دقیقه کوبیدند، سر آخر خودشان یک گل به خودشان زدند و ما بردیم. همان جا بود که «جونم کیروش» اختراع شد. کسی هم نگفت این شکل فوتبال ما را به بهشت نمیبرد. چون یک هیچ مغربیها را برده بودیم، پس دیگر باید خودمان را صعود کرده فرض میکردیم. رسیدیم به ماتادورها. با همان روش و اتوبوس. کارشناسان گفتند ما چارهای نداریم جز همین شکل بازی. نگفتند مگر جلوی یوگسلاوی در 1998 که با همین نتیجه آمدیم بیرون این شکلی بازی کردیم؟ میگویید یوگسلاوی، این اسپانیا نبود؟ عرض میکنم چرا، بود. سینیشا میهائیلوویچ و پردراگ میاتوویچ میارزیدند به 10تا دیهگو کاستای وحشی. بعد از گل کاستا راه افتادیم و یادمان افتاد درست است فوتبال بازی سادهای است که 22نفر 90دقیقه دنبال یک توپ میدوند و در انتها آلمانها برنده میشوند، اما ما هم میتوانیم جلوی اسپانیای تضعیفشده موقعیت بسازیم. البته اگر یک مهدی طارمی را نداشته باشیم، شاید گل هم بتوانیم بزنیم. جان کلام را اینفانتینو رو به مهدی مهدوی کیا گفت: «شما که میتوانید به این خوبی فوتبال بازی کنید، چرا آنقدر ترکیبتان را دفاعی میچینید؟!» و مهدی حرفی برای گفتن نداشت به رئیس فیفا. انگار معلمی از شاگردش سوالی بپرسد و او نتواند جوابش را بدهد. پرتغال را دیگر باید میبردیم تا برای اولینبار از گروه برویم بالا. نمیتوانستیم؟ من به شما میگویم میتوانستیم. میتوانستیم اگر تفکر بازنده سربلند را نداشتیم. میتوانستیم اگر ذهن بازندهای را نداشتیم که چیزی از ارزشهایش کم نمیشود. کواریشما اما نگذاشت یک نیمه خوش باشیم. نیمه دوم هم به وی ای آر و پنالتی گرفتن بیرو از کریس گذشت تا رسیدیم به دقیقه90و پنالتیای که یک در هزار پنالتی نبود. اما به قول کارشناسان(!) دست داور درد نکند که حق را ناحق کرد بهنفع ما. کلا هر چیزی که بهنفع ماست خوب است. حق را ناحق کردن و فوتبال اتوبوسی و بقیه ماجراها. این بار هم اگر مهدی طارمی را نداشتیم احتمالا در همان ثانیه آخر به جای پرتغال میرفتیم بالا. اما بازنده سربلند بودنمان نگذاشت شماره17 ما همان کاری را نکند که بارها در پرسپولیس انجام داده بود. ما عوض بازی با روسیه، برگشتیم به خانه در میان استقبال پرشور مردم برای بردن با یک گل به خودی حریف و زدن یک پنالتی و حذف در مرحله گروهی.
قصه کیروش، قصه بازنده سربلند است. قصه مردی که تیمش تا سرحد جان مبارزه میکند و در آخر میبازد. قصه نداشتن ذهن آماده برای برنده بودن. از 2008 و تیمملی پرتغال ردش را بگیرید که در یک چهارم (یک مرحله بعد از گروهی) از آلمان باخت و حذف شد، تا 2010 که با پرتغال در یک هشتم باز از اسپانیا باخت و حذف شد، در 2014 و 2018 هم که با ما بود، دیدید چطور حذف شد. یک بازنده سربلند همیشگی. برخلاف آن حرفش که در مصاحبه با برنامه عادل گفت که اساسا عادت به باخت ندارد، اتفاقا کاملا برعکس است. کارلوس همیشه عادت دارد تعریف بشنود، نه برای بردش، برای خوب و منسجم و هماهنگ بازی کردنش. تیم او منسجم و هماهنگ بازی میکند و همیشه نتیجه نمیگیرد. همیشه دستش خالی است. این هم یک جورش است.
در کل کل بین او و برانکو، وقتی برانکو گفت اگر کیروش 40روزه رونالدو تحویل میدهد من بازیکنانم را به او میدهم، به طعنه جواب داده بود: «رونالدو که نه، اما قول میدهم 40روزه مودریچ تحویل بدهم.» حالا رونالدو در یک هشتم حذف شده و مودریچ شده بهترین بازیکن جامجهانی. آقای کیروش منتظر عمل کردن به وعدهتان میمانیم؛ بسمالله!
چهار شنبه 27 تیر 1397
کد مطلب :
23524
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/NpYm
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved