«ولایت عشق» به روایت مهدی فخیمزاده
«ولایت عشق» اگر تنها سریالی نباشد که به زندگی امام هشتم شیعیان میپردازد، حتما مهمترین آنهاست.
این سریال به کارگردانی مهدی فخیمزاده در سال 1379از شبکه یک سیما روی آنتن رفت و از همان زمان یکی از سریالهای مهم مذهبی تلویزیون نام گرفت که چندین بار هم بازپخش شده است. فخیمزاده قبل از «ولایت عشق» یکسریال مذهبی دیگر هم ساخته بود: «تنهاترین سردار» که به ماجرای صلح امام حسن(ع) با معاویه و وقایع پس از آن میپرداخت. از ابتدا قرار نبود فخیمزاده این سریال را بسازد. فیلمبرداری سریال آغاز شده بود، اما چندین بار به دلایل مختلف، تولید به مشکل خورده و متوقف شده بود. فخیمزاده با اینکه تجربه ساخت سریال تاریخی را نداشت، اما از سوی مدیران وقت سیمافیلم انتخاب شد تا این پروژه روی زمینمانده را به سروسامانی برساند و نسبتا هم در کارش موفق شد. با تجربه ساخت «تنهاترین سردار»، او ساخت دومین سریال تاریخی- مذهبیاش درباره امام رضا(ع) را با اعتماد به نفس بیشتری آغاز کرد. فخیمزاده چندین بار به مناسبتهایی ماجراهای مربوط به تولید «ولایت عشق» را بازگو کرده که در اینجا شمهای از آنها آمده است.
1«تنهاترین سردار» کار شخص دیگری بود و آن کار نهایتا به من رسید. اما «ولایت عشق» تکلیف شد. در دوران ریاست آقای لاریجانی در صداوسیما این اتفاق افتاد و آقای حیدریان، رئیس سیمافیلم بود. همگان بدانند کارهایی همچون سریال امام رضا(ع) از جمله کارهایی نیست که طرح ببریم و تصویب شود، بلکه برای این نوع کارها، مدیران تصمیم میگیرند و به نوعی کارگردان را انتخاب میکنند.
2 2سال و 7ماه فیلمبرداری«ولایت عشق» طول کشید و ۵ سال درگیر آن بودم. این سریال با صدای سر صحنه فیلمبرداری شد و نخستین باری بود که معصوم را به شکلی نمایش دادیم و این مرتبه کتابهای زیادی خواندم که روایتهای متفاوتی از زندگی امام(ع) داشتند. شورای تاریخ اسلام هم در تلویزیون درست شد که میگفت از کجا شروع کنیم و در کجا تمام شود. برخی مباحثات را این شورا که آقای حیدریان هم عضو آن بود گفتند که باید حتما در سریال باشد؛ مثل نماز عید فطر و نماز عید باران. من یک سناریو براساس اطلاعات تاریخی نوشتم که به این شورا دادم و آنها تأیید کردند و بعد یک سناریوی دراماتیک نوشتم و شخصیتهایی اضافه شدند تا به لحاظ درام مناسب باشد. مثلا شخصیتی که خودم در این سریال بازی کردم و یا دانیال حکیمی بازی کرد، تاریخی نبودند و من آنها را درستشان کرده بودم تا فواصل میان روابط را پُر کنند.
3 «ولایت عشق» از «تنهاترین سردار» نمایشیتر شد. چون من دورخیز و یک سال تحقیق کردم و یک سال فیلمنامه را نوشتم و 2 ابتکار تازه به خرج دادم؛ یکی اینکه معصوم حضور فیزیکی در این سریال داشت و صدایش هم شنیده شد. من این مسئله را در شورای سیمافیلم مطرح کردم و گفتم من نمیتوانم در مورد کسی فیلم بسازم که شخصیت محوری ماجرا باشد و در تمام مدت او را نبینیم و از زبان آدمهای دیگری دربارهاش بشنویم. این درام نمیشود و وجهه نمایشیاش ناقص است. تا قبل از «ولایت عشق» سنت این بود که چیزی از معصومان نشان داده نشود. آنها فرصتی برای جواب دادن به من خواستند. البته در این زمینه، نظرات مراجع متفاوت است و آقای حیدریان به من گفتند صلاح نیست که چهره را نشان بدهیم و از من پرسید که خودت جرأتش را داری یا نه و من گفتم نه.
4 در آن زمان چهره معصومان را به یاد آوردم که زمان کودکیام عکسشان در خانه مادربزرگم بود و صورتشان هاله نور داشت. در نهایت با آقای فرخ نعمتی صحبت کردیم که نقش امام معصوم را بازی کند و ایشان هم با میل و رغبت بازی کرد؛ به این شرط که صورتش را نورانی کنیم و به کسی هم نگوییم بازیگر این نقش کیست. برای نمایش چهره معصوم چراغ خاموش جلو رفتیم و بهجز من و آقای حیدریان، رضاداد و آقای لاریجانی کسی از این موضوع خبر نداشت. هرکسی هم میپرسید میگفتیم همان سنت قبلی است. وقتی زمان پخش رسید، من خیلی آشفته بودم که چه اتفاقی قرار است بیفتد و خوشبختانه اتفاقی نیفتاد و دیگر در قسمت هفتم و هشتم آقای مکارم شیرازی، نامه تأییدیه را نوشت و آقای لاریجانی عنوان کرد که آن نامه در ابتدای سریال آورده شود و مشکلات هم حل شد؛ اما من دیدم که اینبار حل شد و بعدها باید چه کنم!
5 بعد از ساخت «ولایت عشق» به من پیشنهادهای زیادی شد؛ بهخصوص ساخت مجموعهای درباره امام حسین(ع) و زندگی ابوطالب(ع) که خیلی دربارهاش صحبت شد. اما من دیگر به سراغ این کار نرفتم و آن 2دلیل اساسی دارد: یکی این است که روایتهای تاریخی و دینی مختلف است و اظهارنظرهای مختلفی توسط آدمها انجام میشود و خیلی خودمانی بگویم که این کار مبصر زیاد دارد که صاحب نفوذ هم هستند. حالا در زمینه تاریخی آدم سعی میکند چیز خلافی را نیاورد، اما درباره شریعت و اعتقادات سخت است.
6 همان زمان فکر کردم کدام بازیگر را باید جای امام رضا(ع) بگذارم، چون این امام برای هرکدام از ما یک تصویر زیبا دارد و این زیباترین چهره وقتی به شکل عینی دربیاید، حتما میشکند. در نتیجه من صلاح نمیدانم که معصوم را نشان بدهم و از طرفی همان زمان به شک افتادم که گفتن جزئیات زندگی
ائمه (ع) برای مردمی که ارادت بسیاری به آنها دارند،اصلا لازم است.