هنرمندان پیشکسوت بیش از هر چیز به توجه نیاز دارند
گفتوگو با کورش سلیمانی که سال گذشته به دیدار حسین خانیبیک رفت و از بیماری او گفت
مردادماه 1402کورش سلیمانی همراه فریبا کوثری، پژمان بازغی و کامبیز دیرباز به دیدار حسین خانیبیک رفتند.
پس از این دیدار و با اعلام کورش سلیمانی بود که مسئله بیماری و آلزایمر این بازیگر عمومیشد. خانیبیک که پیش از انقلاب کارش را با تئاتر شروع کرده بود، آخرینبار در سریال مختارنامه بازی کرد و پس از آن بود که نشانههای بیماری نمایان شد؛ بیماریای که در نهایت 30مرداد امسال او را تسلیم کرد. با کورش سلیمانی درباره حسین خانیبیک و آن دیدار صحبت کردیم. کورش سلیمانی سال1401 سریال همهگیری را در تلویزیون داشت و امسال هم با بازی بهنام تشکر و رامین ناصرنصیر و خودش نمایش توافقنامه را روی صحنه برده است.
بعد از دیداری که با آقای خانیبیک داشتید، باز هم با او در ارتباط بودید؟ از وضعیت او اطلاع داشتید؟
من نه متأسفانه، ولی دوستان در انجمن بازیگران خانه سینما با او در ارتباط بودند. راستش را بخواهید تعداد عزیزان پیشکسوت که نیازمند احوالپرسی و عیادت هستند، زیاد است و ما در انجمن بازیگران خانه سینما شرمنده این دوستان هستیم که نمیتوانیم بهدرستی کاری برایشان انجام دهیم؛ هرچند سعی میکنیم در حد توان به آنها رسیدگی کنیم.
دیداری که با آقای خانیبیک داشتید، چطور اتفاق افتاد؟
یکی از مهمترین برنامههایی که انجمن بازیگران خانه سینما انجام میدهد، همین عیادت و احوالپرسی از پیشکسوتان بازیگری است. در این یک سال اخیر 3،2 مورد از بازدیدها انجام شده، اما نخستینبار تابستان گذشته و اوایل شهریور بود که از طرف خانه سینما تصمیم به این کار گرفتیم و بهدلیل اینکه در جریان بیماری ایشان بودیم، آقای خانیبیک نخستین هنرمندی بود که یک بعدازظهر به عیادتش رفتیم. جا دارد که از همسر و دختران آقای خانیبیک که در این سالها با عشق از او نگهداری کردند، تشکر کنیم؛ البته بهعنوان پدر از ایشان نگهداری کردند، ولی ما هم بهدلیل اینکه از این هنرمند اینطور نگهداری کردند، از آنها سپاسگزاریم.
از آن دیدار بگویید.
آن روز این مسئله مطرح شد که بعد از سریال مختار رفتهرفته نشانههای ضعیفی از آلزایمر در آقای خانیبیک پیدا شده بود. همسر او به این نکته اشاره کرد که آقای خانیبیک ورزشکار بوده و سالم زندگی کرده و هیچ دلیلی برای ایجاد این بیماری در او وجود نداشته است، اما به هر حال این اتفاق افتاد.
روزی که او را دیدید، وضعیتشان چطور بود؟
کم و بیش آدمهای اطرافش بهخصوص همسرش را میشناخت. اگر اسمی هم از خسرو شکیبایی یا هادی اسلامی میآوردید، شوری در او میدیدید. تمرکز کلامی نداشت که صحبت کند، ولی متوجه میشدیم که یک چیزی در ذهن او زنده شده است.
او را آچار فرانسه تئاتر میدانستند. دلیلش را میدانید؟
آنطور که خواندهام و از خاطراتشان شنیدهام، ایشان کار اداری هم انجام میداده و هماهنگ کردن این دو شغل برایش آزاردهنده بوده است، اما از آنجا که بازیگری و تئاتر را بسیار دوست داشت، هر کاری برای تئاتر از دستش برمیآمد انجام میداد؛ به همین دلیل هم به او آچار فرانسه میگفتند.
بهترین نقشهایش بهنظرتان کدامها هستند؟
یکی از آنها سریال مختار است که جزو آخرین کارهایش است. همینطور سریال روزی روزگاری که نقش یک لال را داشت و خیلی خوب بازی کرده بود.
در این مدت بیماری وضعیت حمایت از او چطور بود؟
ایشان وضعیت مالی مساعدی داشت و خانواده هم با صبوری از او مراقبت میکردند و هیچوقت هم درخواستی نداشتند. انجمن بازیگران، انجمنی انتفاعی نیست و بودجهاش در حداقل است و فقط میتواند کارهای جاریاش را بگذراند. این وظیفه صندوق اعتباری هنر و وزارت ارشاد است که چنین حمایتهایی انجام دهند. تلاشهایی هم شده است. آقای خانیبیک البته نیازی به این حمایتها نداشتند؛ هرچند وظیفه نهادهای دولتی است که حتی اگر هنرمندی در این شرایط درخواست کمک هم نداشت، او را یاری کنند. چیزی که بهنظرم مهمتر است موضوع احوالپرسی از این هنرمندان و توجه نشان دادن به آنهاست. وقتی ما پیش آقای خانیبیک رفتیم، خانوادهشان گفتند بعد از مدتها از اتاقش بیرون آمده است. با همان ذهن، سرذوق آمد و حتی برای ما آواز خواند که یادم هست این شعر بود: «خدایا عاشقم عاشقترم کن.»
میخواهم بگویم هنرمندان برای ما خاطرات خوب ساختهاند و نباید فراموششان کنیم؛ این از مسائل مالی هم مهمتر است؛ خوب است انجمن بازیگران با سر زدن و احوالپرسی و وزارت ارشاد با حمایتهای مالی یادشان کنند؛ حتی میتوان نقشهای کوتاه به آنها واگذار کرد که احساس زنده بودن کنند.
ما بازیگران مثل یک نوازنده که با سازش زنده است، با همین بازی کردن، زندهایم. به این دلیل فکر میکنم توجه و مراقبت کردن و رعایت شأن آنها مهم است و آنها هم چیز بیشتری نمیخواهند؛ حتی اگر نیازمند کمکهای مالی هم باشند، بیشتر از آن مشتاق حمایتهای معنویاند.