از کوچه آبپخشکن تا کوچه قاپوچیباشی و مامامسگرها
موضوع: کوچههای قدیمی
ویژگی: نام کوچهها در سنگلج شناسنامه و معرفیکننده پیشینه آنهاست
***
آبپخشکن، دباغخانه، دربچه، کردبچه، ارامنه، پشتبدنه، تکیه، جناب وزیر، سوارهنظامها، صاحب اختیار، قاپوچیباشی، قهوهچیباشی، نجارباشی و مافیها نامهای شنیدنی و جذابی است که روزگاری کوچههای محله سنگلج به این نامها خوانده میشدند. در گذشته بیش از 70 کوچه در محله سنگلج ایجاد شده بود که نام و نشان آنها با هویت تاریخی ساکنانش گره خورده و ارتباط مستقیم داشت. نصرالله حدادی متن کوتاهی از کتاب جعفر شهری درباره این کوچهها را برایمان میخواند: «تهران بود و کوچه و معابری تنگ و گشاد، کج و کوله در بدترین منظر از خاک و کثافت همراه با گل و لجن که در تابستان کفش و جوراب را تا بالای مچ شلوار غرق خاک و در زمستان تا مهره کمر لباس مردها و کمر چادر زنها را آغشته به گل و آب میکرد،مگر جلوی در خانه و جلوخان و پشت دیوار خانه بعضی از دولتمندان که با سنگهای قلوهای فرش شده بود.» این کوچهها با جداکردن بخش شمالی و تعریض خیابان خیام و تحول محله، هنوز بافت تاریخی خود را حفظ کرده است. حدادی درباره هویت تاریخی و نام این کوچهها میگوید: «نام کوچه دباغها به شغل و حرفه ساکنان این کوچه برمیگردد. دباغ، کسی است که پوست گاو و گوسفند و... را با مواد شیمیایی مخصوص و وسایلی خاص و با مهارت و مرارت بسیار در مراحلی دشوار آماده و برای تهیه کیف و کفش و لباس مهیا کند و دباغخانه هم جایی است که دباغ تمام مراحل فرآوری پوست را در آنجا انجام میدهد. روزگاری دباغها شمال غربی محله سنگلج را (مکان فعلی پارک شهر) به محل دباغی تبدیل کردند و این محدوده بهدلیل بوی بد و زنندهاش خالی از سکنه بود. همچنین کوچه آبپخشکن، محل پخش آب در نواحی مختلف محله بود. کوچه آببخشکن در «نقشه نجمالدوله» در ضلع غربی چهارراهی جانمایی شده و شرق به غرب از نبش تکیه آب پخشکن و کوچه دباغخانه آغاز میشود و تا کوچه قاپوچیباشی امتداد مییابد. در کوچه قاپوچیباشی هم گویا محمد آقا تبریزی، قاپوچیباشی دربار مخصوص ناصرالدین شاه ساکن بود و نام او بر سردر این کوچه باقی ماند. همچنین اغلب کردها در یک کوچه در سنگلج ساکن بودند که به آن کردبچه میگفتند.» طوبی مسگرها، معروف به مامامسگرها نخستین قابله سنگلج بود که بسیاری از کودکان دیروز و ریشسفیدان امروز محله توسط او متولد شدند. نام او روی تابلوی لاجوردی کوچه (مامامسگرها) نقش بسته است. بهگفته حمیدرضا نارنجینژاد این زن به واسطه علم و تجربهاش مدتی هم در مریضخانه دولتی ایران(بیمارستان سینای فعلی) به تربیت شاگرد مشغول بود.