• یکشنبه 11 شهریور 1403
  • الأحَد 26 صفر 1446
  • 2024 Sep 01
دو شنبه 5 شهریور 1403
کد مطلب : 233605
+
-

گلوله‌های داغ

گلوله‌های داغ

کتاب«گلوله‌های داغ» نوشته رضا کشمیری، خرده‌روایت‌هایی‌از پیاده‌روی اربعین‌حسینی، برش‌هایی از روایت‌های طلبه‌ای است که با خواهرزاده ناتوان ذهنی‌اش همسفر راه کربلا می‌شود و این همسفر، عجیب شخصیت منحصر به فردی است که در طول سفر ماجراهای طنزآمیزی را خلق می‌کند. نویسنده در کنار خاطرات سفرش، به روایت دلدادگی‌ها و عاشقانه‌های زائران و خادمان حضرت سیدالشهدا(ع) پرداخته است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:« بعضی مواقع واقعا دست خودش نبود و کارهای عجیبی می‌کرد. بعد از آن جریان قلقلک زیر بغل زن مردم در مشهد خیلی به او هشدار داده بودم که حواسش باشد. اما یک‌بار دیگر موقع نماز در حال سجده دستش را جلو برده بود و کف پای نفر جلویی را قلقلک داده بود. کاش فقط قلقلک می‌داد، آنچنان می‌خاراند که پوست را زخم می‌کرد. نوبت او شده بود. هرچه منتظر ماندم حرکتی نکرد. لبخند بر صورتش ماسیده بود، سر به زیر انداخته و کاری نمی‌کرد. گمان کردم ناراحت شده. با حرکات صورت دلیلش را پرسیدم، سرش را بالا آورد و با اقتدار و هیبت چشم در چشمان من دوخت و گفت: «لا، لا لعب.» نمی‌خواست بازی کند. گفتم: «بازی کن، لعب زین، خوش!» گفت: «من روی دست شما ضربه نمی‌زنم!» گفتم: «بازی است، اشکالی ندارد. من روی دست شما زدم، حالا نوبت شماست. اگر می‌توانی بزن!» لبخندش دیگر تمام‌شده بود با حالت جدی گفت: «أنت زائر، زائرالحسین علیه‌السلام.»

 

این خبر را به اشتراک بگذارید