نوسازی فرسودهها رها شده است
6ماه قبل طرح«بازآفرینی» برای حل مشکل بافتهای فرسوده تهران و 7شهر دیگر آغاز شد که تاکنون دستاوردی نداشته است
محمد سرابی | خبرنگار:
«همه دولتها طرحهایی برای ساخت مسکن داشتهاند که برخی موفق و برخی ناموفق بودهاند، همه تلاش کردند که راهحلی برای این مسئله بیابند اما تأکید میکنم که دولت خانه ساز خوبی نیست.»؛ این صحبتهای رئیسجمهور در مراسم اجرای عملیات «برنامه ملی بازآفرینی شهری امید» بود.
حالا که حدود 6ماه از آغاز طرح بازآفرینی بافتهای فرسوده میگذرد مشخص شده که نهتنها دولت نمیتواند این طرح را اجرا کند، بلکه اساسا «بازآفرینی» هیچ دستاورد مشخصی نداشته است.
بهمن سال 96دستور رئیسجمهور برای اجرای طرح بازآفرینی در تهران و 7استان بوشهر، آذربایجان شرقی، تهران، فارس، کردستان، همدان، مازندران، خراسان رضوی و اصفهان اعلام شد. مجموعا ۱۴۰ هزار هکتار بافت فرسوده در کل کشور وجود دارد که معادل دو برابر مساحت شهر تهران است.
در تهران این مناطق به 3200هکتار میرسد که حدودا شامل 5درصد از مساحت شهر است.
بنا بود در این طرح هر مالک، خانه فرسوده خود را تحویل بدهد و در انتها خانهای با 20درصد مساحت بیشتر تحویل بگیرد که در مقابل زلزله هم مقاومت داشته باشد.
روحانی در این مراسم در ادامه به بانک مرکزی توصیه کرد هر زوجی که پولی را در صندوق پسانداز مسکن سرمایهگذاری میکند، تسهیلاتی با نرخ تسهیلات 8درصد دریافت کند و اگر بخواهند در منطقه بازآفرینی خانهای تهیه کنند، نرخ تسهیلات برای آنها 6درصد محاسبه شود.
ارزیابی وزارت راهوشهرسازی این است که هماکنون ۲۷۰۰ محله در ۵۴۳ شهر و در ۱۴۱ هزار هکتار مساحت شهری ناکارآمد است یا به تعبیر ساده وضع خوبی ندارد.
این محلهها، محل سکونت ۶ میلیون نفر است که در شرایط اقتصادی مناسبی قرار نگرفتهاند و درصورت بروز هر حادثهای دچار بحران خواهند شد. پیگیری فعالیتهای شش ماهه ستاد بازآفرینی نشان نمیدهد که کار خاصی انجام شده باشد.
در این مدت مشکلات اقتصادی گوناگونی بروز کرده که افزایش قیمت دلار، بحث و جدلهای مرتبط با تحریم و توقف ساختوساز شهری تنها بخشی از آن است.
قسمت عمده بودجههای دولتی به سمت تأمین نیازهای روزمره و هزینههای جاری متمرکز شده و بازسازی محلههای فرسوده و در معرض حادثه کنار رفته است.
گرایش تحقیقاتی غالب شده است
عبادالله فتحاللهی، مدیرعامل سابق سازمان نوسازی شهر تهران
در یک سال اخیر کار بازسازی بافتهای فرسوده دچار رکود شده و کمیتههایی که تشکیل شده بود کاری انجام ندادهاند. کمیتههایی داشتیم که از معاونان استاندار، معاونان شهردار و نمایندگان شرکتهای درون شهرداری تشکیل شده بودند. بخشی از مصوبات این کمیتهها به تصویب هیأت دولت رسیده است؛ مثلا صحبتهایی درباره انشعابهای رایگان آب و برق در این محلهها بود که تعداد آنها 10تا 12هزار تعیین شده بود. دولت اعلام کرده بود هر شهری که زیرساختها را آماده کند از آن حمایت خواهد کرد و بعد از آن باید شهرها اعلام آمادگی میکردند اما هنوز این اتفاق نیفتاده است. 31نهاد درگیر بافتهای فرسوده شهری هستند ولی ظاهرا به جای کار عملی گرایش تحقیقاتی غالب شده است. از طرف دیگر تولید مسکن هم متوقف شده اما چیزی که مشکل ساز خواهد شد این است که در طرحهای جدید زمینهایی که کاربرد خدمات شهری داشته و مثلا برای فعالیت ارگانها بودند را هم به کاربری مسکونی اختصاص دادند. قسمتی از فضای شهری مخصوص خدمات هفتگانه شهری یعنی آموزش، درمان، فرهنگ، حملونقل، اداری، انتظامی و فضای سبز است ولی حالا میبینیم که قرار است زمینهای دولتی هم مسکونی شوند. نتیجه این کار برعکس چیزی میشود که از بازسازی بافت فرسوده انتظار داریم.
«توسعهگر» جایگزین کلمه «بساز بفروش»
کمال اطهاری، کارشناس اقتصاد مسکن
در ایران برخی از مسئولان دولتی دچار یک نوع «خود دانا پنداری» هستند. فکر میکنند فکری که در یک لحظه به ذهنشان میرسد، تابهحال به فکر کسان دیگری نرسیده و همان راه نجات است. بنابراین مثل ارشمیدسی که از حمام برهنه بیرون میآید میخواهند با شتاب آن را اجرا کنند. بازسازی بافت فرسوده یک فرایند طولانی است که تحقیقات آن از دودهه پیش بهصورت علمی انجام شده است. از ابتدای دهه80 این تحقیقات بهصورت اسناد ملی و به شکل بستههایی که با اقتصاد کلان و با نظام بانکی پیوند داشته باشد تدوین شد. این اسناد بنا بود بازسازی بافت فرسوده را «بانک پذیر» کنند تا برای فعالان اقتصادی هم اجرای آن ممکن باشد. در دوران رئیسجمهور قبلی نتیجه 20سال تحقیقات به یکباره کنار گذاشته شد و تمام منابع در مسکن مهر به باد رفت. با شروع دولت اول روحانی، فشار کارشناسی وارد شد که سند ملی راهبردی احیاء و بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد اجرا شود. درست زمانی که باید زیرساختهای لازم برای ساماندهی و توانمندسازی ایجاد شود این نوع «نوگویی» به میان آمد و «سند ملی بازآفرینی» جای آن را گرفت و از آن پس دائما واژه بازآفرینی را بهکار میبرند. بخشایش عوارض و وامها جای بانک پذیری را گرفت و کلمهای به اسم «توسعهگر» جایگزین کلمه «بساز بفروش» شد. درحالیکه باید شهرداریها با تقویت شورایاریها در محلههایی که فقیرتر از بقیه بودند کار را شروع میکردند، یک عده که به دولت و نفت و منابع مالی دیگر وصل هستند در شرایطی که مسکن قفل شده است در بعضی محلات شروع به ساختوساز کرده و کار را از شهرداریها هم مستقل کردند تا نقش شهرداریها فقط این باشد که عوارض نگیرند. تحقق این بازآفرینی با اهدافی که گفته شده، افسانه است. قرار بوده هر سال 10درصد بادوامسازی مسکن شهری، بادوامسازی مسکن روستایی، صرفهجویی در مصرف انرژی و... انجام شود اما هرگونه بازآفرینی باید با بازآفرینی اقتصادی همراه باشد. اجرای طرح بازآفرینی در شرایط نامناسب اقتصادی و بحران ارزی غیرممکن است.
کارهای دفتری نتیجهای نخواهند داشت
مهرداد مال عزیزی، معمار و شهرساز
«بازآفرینی» تغییر واژه «نوسازی بافت فرسوده» است که از سوی وزارت مسکن انجام شد و به جز این هیچ پیشرفتی نداشته است. فعالیت ستاد بازآفرینی به جایی نمیرسد زیرا متأسفانه وزارت مسکن بر مطالعات ستادی تمرکز کرده است درحالیکه باید مشارکت مردم را جلب کند. این کار هم با حرف یا مطالعه بهدست نمیآید، با دادن تسهیلات ممکن میشود. باید دفاتری درمحلات تشکیل شود و با استفاده از تضمین سند مالکان، از بانکها وام گرفت و مردم را تشویق به بازسازی خانههای خود کرد. تنها شهری که توانسته 27- 28درصد بازسازی انجام بدهد، تهران است. بقیه شهرها که بافت فرسوده مصوب دارند حالا درگیر خطرهای زیادی هستند که زلزله، مشکلات ترافیکی، اجتماعی و زیرساختی تنها بخشی از آنهاست. ما فرصتهای زیادی را در دورههای قبل برای ساخت مسکن مهر از دست دادیم. اوایل سالهای 90کار مطالعات تمامشده بود و این بافتهای فرسوده بهترین مکان برای ساخت واحدهای مسکونی بودند. اگر به جای اراضی خارج از شهرها، این مناطق انتخاب میشدند هم زیرساخت کافی داشتند هم ساختمانهای فرسوده و نامطمئن به شکل پایدار درمیآمدند و هم کسانی که به تازگی نیازمند خانه شده بودند میتوانستند از آن بهرهمند شوند. الان هم وقت با کار ستادی و دفتری از دست میرود. در مرحله اجرایی کار هر روز تغییر میکند و بدون درنظر گرفتن مشکلات اجرایی این کارهای دفتری نتیجهای نخواهند داشت.