• چهار شنبه 30 آبان 1403
  • الأرْبِعَاء 18 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 20
چهار شنبه 20 تیر 1403
کد مطلب : 229613
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/y8N4n
+
-

در جست‌و‌جوی 3 یادمان فراموش‌شده بر دامنه البرز

در جست‌و‌جوی 3 یادمان فراموش‌شده بر دامنه البرز

 نام: سقاخانه‌ دزاشیب، پس‌قلعه، جماران
 موقعیت: محله‌های شمیران

آب نزد گذشتگان و به‌ویژه در محله‌هایی که کسب‌وکارشان با کشاورزی گره ‌خورده بود، حرمت بسیاری داشت تا جایی که بسیاری از پدران آب قنات را به‌عنوان مهریه دختران خود انتخاب می‌کردند. قرار‌گرفتن شمیران در دامنه کوه‌های البرز و مجاورت با توچال موجب شده بود که این منطقه سردسیر قنات‌های پرآبی داشته باشد.
سیدمهدی اعرابی، نویسنده و شمیران‌پژوه می‌گوید: «منطقه ییلاقی شمیران در زمستان‌های سرد و پربارش، جمعیت کمتری داشت، اما هوای گرم تهران در تابستان، زائران بسیاری را برای زیارت و سیاحت راهی این منطقه خوش‌آب‌وهوا می‌کرد تا هم به اماکن زیارتی شمیران بروند و هم از خنکا و هوای مطبوع این منطقه ییلاقی استفاده کنند. اغلب این مسافران در مجاورت امامزاده‌ها و بقاع متبرکه اتراق می‌کردند. سقاخانه‌ها عموماً در کنار امامزاده‌ها و حسینیه‌ها و توسط یکی از خیران وقف می‌شد تا زائران خسته از راه، برای رفع تشنگی بتوانند پیاله‌ای آب با یاد تشنگی امام‌حسین(ع) بنوشند.
 در منابع تاریخی از سقاخانه دزاشیب یادشده که در کنار حسینیه تاریخی دزاشیب بنا شده بود. حسین بلاغی، در کتاب «تاریخ تهران» توضیحات مختصری درباره این سقاخانه داده است. او با مراجعه به اسناد تاریخی و وقفی، گفته که سقاخانه دزاشیب با مساحتی در ابعاد یک‌مترمربع و در فاصله یک کیلومتری شرق امامزاده‌صالح(ع) تجریش قرار داشت. نمونه دیگری از این سقاخانه در ده پس‌قلعه و همجوار با بقعه امامزاده ابراهیم(ع) در ارتفاعات دربند بوده است. همچنین بنا بر پژوهش منوچهر ستوده، مؤلف کتاب‌های جغرافیای تاریخی شمیران، سقاخانه دزاشیب در جاده قدیم این محله بوده و جزوی از ملک حسینیه دزاشیب به شمار می‌رفته است. آب سقاخانه از دو قنات قدیمی دزاشیب به نام‌های قنات بالا و قنات پایین و یخ مورد نیاز آن از یخچال دزاشیب تأمین می‌شده است. شخصی به نام مشهدی‌احمدعلی قاسمی، خادم این سقاخانه بوده که در کنار آن بقالی کوچکی داشته است.» به‌گفته اعرابی سقاخانه دزاشیب در جریان بازسازی حسینیه دزاشیب از میان رفت و امروزه اثری از آن باقی نمانده است. در کتاب «تاریخ تهران» حسین بلاغی از سقاخانه دیگری یادشده که اگرچه شکل و شمایل سقاخانه‌های مرسوم را نداشته، اما در میان مردم محلی مورد احترام بوده است. این سقاخانه در جماران به اتفاق یک اصله درخت چنار وقف شده و مساحتی حدود دو‌مترمربع داشته است.‌

این خبر را به اشتراک بگذارید