• سه شنبه 19 تیر 1403
  • الثُّلاثَاء 2 محرم 1446
  • 2024 Jul 09
شنبه 16 تیر 1403
کد مطلب : 229182
+
-

مرد افغانستانی به‌خاطر 20میلیون تومان جان دوستش را گرفت

جنایت خونین بادیگارد افغان در تهران

گزارش
جنایت خونین بادیگارد افغان در تهران

الهه فراهانی- روزنامه‌نگار

مرد کینه‌جو که به‌خاطر طلب 20میلیون تومانی از افغانستان به ایران سفر کرده و جان دوستش را گرفته بود، بعد از گذشت 8‌ماه با یک تماس تلفنی خودش را لو داد.
به گزارش همشهری، سحرگاه بیست‌و‌هفتم اسفند سال 1401، رهگذری در حال عبور از خیابانی واقع در جنوب پایتخت بود که صدای ناله‌های مردی جوان را شنید. مرد جوان از ناحیه پا مجروح شده بود و به‌شدت خونریزی داشت که لحظاتی بعد توسط اورژانس به بیمارستان انتقال یافت. هرچند پزشکان تلاش زیادی برای نجات او کردند اما وی به‌دلیل شدت خونریزی جان باخت. در این شرایط گزارش این حادثه به تیم جنایی پایتخت اعلام شد و به دستور بازپرس وی‍ژه قتل جسد مقتول به پزشکی قانونی انتقال یافت.
بررسی‌ها نشان می‌داد که مرد جوان به‌دلیل ضربه چاقویی که به پایش وارد شده بود، جانش را از دست داده اما هویت وی مشخص نبود. با وجود این تحقیقات در این‌باره ادامه داشت تا اینکه 8‌ماه پس از قتل این مرد که از اتباع افغانستان بود، مردی میانسال قدم در اداره آگاهی تهران گذاشت و ادعا کرد مقتول پسرش است و از سوی یکی از دوستانش به قتل رسیده است.

قاتل آشنا
مرد میانسال به مأموران گفت: پسرم احسان مدتی قبل برای کار از افغانستان به ایران آمد. او در کشور خودمان باغبان بود و در ایران هم باغبانی می‌کرد. هر ازگاهی با هم در تماس بودیم اما از 8‌ماه قبل تماس‌هایش قطع شد. تصور می‌کردم که او به ترکیه یا اروپا مهاجرت کرده است. چون همیشه می‌گفت که در جست‌و‌جوی کار در کشورهای اروپایی است تا اینکه چند روز قبل یکی از دوستانش به نام محمد از ایران با من تماس گرفت و گفت اگر بدهی پسرم را نپردازم، سرنوشت من هم مانند پسرم می‌شود. محمد می‌گفت که از پسرم 20میلیون تومان پول طلب داشته است اما پسرم بدهی‌اش را نپرداخته و به همین دلیل او را به قتل رسانده است. بعد هم تهدید کرد که اگر من بدهی پسرم را نپردازم، مرا هم به قتل می‌رساند. پس از این تماس بود که راهی ایران شدم تا پیگیر سرنوشت پسرم شوم. وقتی به پزشکی قانونی رفتم، متوجه شدم که او حدود 8‌ماه قبل با ضربه چاقویی که به پایش وارد شده، در یکی از بیمارستان‌های تهران جان باخته است. پسرم فقط 22سال داشت و وقتی متوجه ماجرا شدم تصمیم گرفتم از محمد(قاتل) که او هم اهل افغانستان است و در ایران زندگی می‌کند شکایت کنم.
پس از اظهارات این مرد، کارآگاهان جست‌و‌جو برای دستگیری متهم را آغاز کردند تا اینکه با گذشت 16‌ماه از جنایت موفق شدند او را دستگیر کنند. جوان افغان در تحقیقات اولیه به قتل دوستش به‌خاطر اختلاف مالی اعتراف کرد و با اعترافات او تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.

گفت و گو
باید یا پولم  را می‌گرفتم یاانتقام
متهم به قتل 30سال بیشتر ندارد و می‌گوید که به‌خاطر 20میلیون تومان، به زندگی دوستش پایان داده است. او اما مدعی‌است که قصد قتل نداشته و فکرش را نمی‌کرده با یک تماس تلفنی، دستگیر می‌شود. گفت‌وگو با او را می‌خوانید.

انگیزه‌ات از قتل دوستت چه بود؟
نمی خواستم جانش را بگیرم و فقط می‌خواستم بترسانمش اما چاقو به جای حساس بدنش خورد و کشته شد.
چرا می‌خواستی او را بترسانی؟
تا مجبور شود پولم را بدهد. من از او 20میلیون تومان طلب داشتم اما حاضر نمی‌شد بدهی‌اش را بدهد.
آن روز چه اتفاقی افتاد؟
او را در یک مهمانی دیدم. تا قبل از آن، بارها تلفنی از او خواسته بودم پولم را برگرداند اما احسان امروز و فردا می‌کرد. وقتی در مهمانی دیدمش به سراغش رفتم و خواستم بدهی‌اش را پس بدهد. اما گفت فعلا دستش خالی است و این موضوع باز مرا عصبی کرد. چون شنیده بودم این اواخر خوب برای خودش خرج می‌کند. منتظر ماندم مهمانی تمام شود.  همراهش رفتم و بعد با او درگیر شدم و با چاقو ضربه‌ای به پایش زدم. فکر نمی‌کردم بمیرد. گفتم احتمالا یکی او را می‌بیند و به بیمارستان می‌برد. اما دو سه روز بعد از هموطنانم شنیدم که خانواده احسان از او بی‌خبر هستند و ‌دنبالش می‌گردند. آنجا بود که فهمیدم احسان احتمالا فوت شده است.
چه شد که به پدرش زنگ زدی؟
همین تماس مرا لو داد. راستش آن روز که تماس گرفتم اصلا در حال خودم نبودم. مست کرده بودم ودر عالم مستی به پدرش زنگ زدم تا او را تهدید کنم و پولم را بگیرم اما خودم را لو دادم.
چند وقت است که در ایران زندگی می‌کنی؟
من برای گرفتن طلبم از احسان به ایران سفر کردم. او قبل از اینکه برای کار راهی ایران شود از من پول گرفت و گفت یک ماهه برمی‌گرداند. من در افغانستان بادیگارد بودم و وضع مالی خیلی خوبی داشتم. بادیگارد افراد معروف بودم اما از اینکه احسان نمی‌خواست پولم را بدهد، عصبانی بودم. برای همین به ایران آمدم که هر طوری شده یا پولم را بگیرم یا انتقام که این اتفاق افتاد. بعد از قتل هم ترسیدم به افغانستان برگردم و همین‌جا مشغول کارگری شدم تا اینکه گیر افتادم.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید