ماجرای پناهدادن حاج حسین بهاری به نواب صفوی
بیش از 4دهه از درگذشت حاج حسین بهاری، مداح و نوحهخوان بنام معاصر که نامش با سنت چهارپایهخوانی گره خورده است، میگذرد، اما نام حاجحسین بهاری برای عزاداران مسلمیه یادآور روضه معروفش در مراسم مسلمیه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی است؛ همان روضهای که دوستی و رفاقتش با شهیدنواب صفوی و ماجرای پناه دادن به آن شهید را بیان میکرد.
حمید بهاری، فرزند حاجحسین که خود از مداحان و نوحهخوانان تهران است، میگوید: «ساعت حدود 2نیمهشب بود که زنگ خانه ما به صدا درآمد. صدای گاردیها و نیروهای ساواک از انتهای کوچه به گوش میرسید. انگار مامورها در تعقیب کسی بودند. پدرم به سرعت در خانه را باز کرد. شهیدنواب صفوی پشت در بود. مأموران در کوچههای اطراف بهدنبال او بودند و شهید نواب هم که رفاقت دیرینهای با حاجحسین داشت، خودش را به خانه ما رساند. همین که وارد خانه شد به پدرم گفت: حاجحسین، اگر ترسیدهای میتوانم به خانه دیگری بروم. همان لحظه بغض گلوی پدرم را گرفت و به شهید نواب گفت: بغض من از ترس نیست؛ اینطور که شما به خانه ما آمدهای، دلم برای حضرت مسلم سوخت که یک مرد پیدا نشد در خانه را برایش باز کند و به او پناه بدهد.»
ماجرای آن شب، به یکی از روضههای حاجحسین در مراسم مسلمیه تبدیل شد. بهاری ادامه میدهد: «پدرم در مراسم مسلمیه همان سال ماجرای پناهدادن به شهیدنواب را در صحن حرم عبدالعظیم و هنگام اجرای روضه برای عزاداران تعریف کرد. میگویند وقتی حاجحسین در میان روضه به این ماجرا اشاره کرد، تمام جمعیت اشک ریختند.» حمید بهاری از نقش پدر در مراسم مسلمیه میگوید: «حاجحسین پای ثابت مراسم مسلمیه بود و هر سال بهعنوان مداح و نوحهخوان جامعه مداحان در بازار و نیز صحن حرم سیدالکریم نوحهخوانی میکرد. نوحههای او در مراسم مسلمیه نیز مانند بیشتر نوحههایش حال و هوای حماسی داشت؛ مثل نوحه معروف حسین سرباز ره دین بود/ حسین قربانی آیین بود/ عاقبت حقطلبی این بود/ از سر نی گفت/ سبط پیمبر/الله اکبر/الله اکبر... که با نام او پیوند خورده و هربار که در چهارسوق و صحن شاهعبدالعظیم روی چهارپایه میرفت این نوحه را نیز به درخواست عزاداران اجرا میکرد.»