گفتوگوی همشهری با دیرینهشناسی که نخستین آثار اسکلتی دایناسورها را در ایران یافته است
کاشف ردپای دایناسورها در ایران هستم
یکتا فراهانی-روزنامهنگار
دیرینهشناسی علم مطالعه تاریخ حیات روی زمین براساس فسیل است؛ فسیلها بقایای گیاهان، حیوانات، قارچها، باکتریها و موجودات زنده تکسلولی هستند که با مواد سنگی یا آثار موجودات زنده در سنگ جایگزین شدهاند. ضرورت آگاهی از علومی مانند دیرینهشناسی به این خاطر است که با دنیای مدرن و آینده بسیار مرتبط است. چون با آگاهی از چنین رشتههایی میتوانیم بیاموزیم که چگونه تغییرات آبوهوایی بر موجودات تأثیر گذاشته و چگونه موجودات زنده توانستهاند بر جهان فیزیکی تأثیر بگذارند. همچنین میتوانیم اصول انقراض، تغییرات تکاملی و تنوع زیستی را بهتر درک کنیم. در این میان، دایناسورها و پیداکردن کوچکترین ردپایی از آنها نیز موضوع بسیار مهمی برای دیرینهشناسان بهحساب میآید. برای آشنایی بیشتر با علم دیرینهشناسی در ایران و چگونگی یافتن رد پایی از دایناسورها با مجید میرزایی عطاآبادی، دانشیار دیرینهشناسی مهرهداران در گروه زمینشناسی دانشگاه زنجان گفتوگو کردهایم.
ابتدا بفرمایید که چطور شد وارد این رشته شدید؟
از حدود ۳۰سال پیش که وارد دوره کارشناسی زمینشناسی دانشگاه اصفهان شدم با استاد فقید مرحوم دکتر جعفریان آشنا شدم و در کلاس درس ایشان با زمینشناسی تاریخی و دیرینهشناسی آشنا و به آن بسیار علاقهمند شدم و تصمیم به ادامه تحصیل در آن گرفتم. چون دیرینهشناسی مهرهداران در ایران چندان شناختهشده نبود و از طرفی جذابیت بسیار زیادی هم برای من داشت مطالعات تخصصی خودم را عمدتا در این رشته ادامه دادهام.
دیرینهشناسی در ایران چقدر طرفدار دارد؟
با وجود توجه کمی که به این رشته و همچنین رشته زمینشناسی میشود، به لطف جذابیت بالای فسیلها و گروههایی چون دایناسورها بهنظرم علاقه به این رشته در کشور بسیار زیاد است. این را میشود از تعداد زیاد افرادی که نمونههای فسیلی خود را برای شناسایی نزد ما میفرستند و نیز شمار بالای کتابهایی که در زمینه دایناسورها در کشور چاپ شده فهمید. البته این علاقه نهادینه نشده است و بیشتر فردی دنبال میشود.
اهمیت این رشته شامل چه مواردی میشود؟
اهمیت این رشته در 2بخش کاربردی و علمی قابل بررسی است. مباحث کاربردی دیرینهشناسی که عمدتاً در جهت تعیین سن لایههای زمین و شناخت محیطهای گذشته زمین کاربرد دارد، بیشتر مدنظر زمینشناسان است. یکی از مهمترین کاربردهای عملی آن نیز در اکتشاف و استخراج مواد نفتی است. از طرف دیگر، دانش دیرینهشناسی چون به مطالعه حیات و موجودات زنده گذشته زمین میپردازد در گسترش مرزهای دانش بشری نیز نقش بسیار پررنگی دارد که این مباحث بیشتر مورد توجه دیرینزیستشناسان است.
شما به همراه تیمتان آثار و ردپاهایی از دایناسورها را در ایران پیدا کردهاید. آیا واقعا دایناسورهایی هم در ایران زندگی میکردند و اگر بگردیم بازهم ردپایی از این موجودات در ایران پیدا خواهیم کرد؟
بهطور کلی میتوان گفت، بله. بنده حدود 2 دهه پیش عضو و رهبر جوان دومین برنامه پیجویی دایناسورها در ایران بودم که خوشبختانه در آن برنامه توانستیم هم تعدادی ردپا و هم نخستین آثار اسکلتی دایناسورها را در ایران (شمال کرمان) پیدا کنیم. در سالیان اخیر نیز با ادامه بررسیها در کوههای البرز غربی، ردپای دایناسورها را در این نواحی نیز کشف کردهایم. با توجه به کشفیاتی که در دهه گذشته در ایران صورت گرفته، ردپای دایناسورها در چندین نقطه از کوههای البرز پیدا شده است. بهنظر میرسد که ردپای دایناسورها در ایران بسیار زیاد باشد و میتوان آنها را در بسیاری از نقاط دیگر نیز پیدا کرد. البته این کار نیازمند صبر و تلاش فراوان است.
تا بهحال در ایران فسیل چه جانورانی یافت شده است؟
بهطور کلی فسیلها را میتوان در چند گروه عمده، فسیلهای جانوری بیمهرگان و مهرهداران و فسیلهای گیاهی جای داد. در ایران همه آنها یافت میشوند؛ البته بعضی فراوان و برخی هم اندک هستند. موجودات بیمهره دریایی (عمدتاً صدفداران) در دورههای مختلف زمینشناسی ایران بسیار زیاد یافت میشوند. فسیلهای گیاهی نیز در بعضی دوران بهوفور دیده میشوند، ولی در مقابل فسیلهای مهرهداران بسیار کمیاب هستند، اما با این حال از دورههای مختلف در ایران وجود داشتهاند. بیشترین فسیلهای مهرهدار ایران نیز مربوط به دوران سوم زمینشناسی بوده است و شامل بقایای ماهیها در کوههای زاگرس و نمونههای پستانداران دامنههای سهند در مراغه و بعضی نقاط دیگر میشود.
در ایران چه نوع دایناسورهایی زندگی میکردهاند؟
دایناسورهای موجود در ایران براساس ردپاهای یافتشده از آنها بسیار متنوع بوده است؛ از گوشتخواران کوچکجثه در اندازه مرغ و بوقلمونهای امروزی گرفته تا نمونههای بزرگ گوشتخوار در اندازه ۲تا ۳ متر. همچنین انواعی از گیاهخواران کوچک و بزرگ از نمونههای پاپرندهای و منقاراردکی تا سوروپودهای غولپیکر چند تنی در ایران میزیستهاند.
آیا امکان این وجود دارد که بشر بتواند روزی دایناسورها را احیا کند، مثل پارک ژوراسیک؟
بهطور مستقیم بعید بهنظر میرسد؛ چون رشتههای دیانای در نهایت عمری چندهزارساله دارند و بعید است در استخوانهای چند ده میلیون ساله دایناسورها بتوان آثاری از آنها یافت. ولی شاید در آینده با روشها و پیشرفتهای جدید بتوان با دستکاری ژنتیک در ژنوم پرندگان که در واقع دایناسورهای زنده امروزی هستند نمونههای منقرضشده را بازسازی کرد. البته این روشها بسیار پرهزینه و پیچیده خواهد بود و شاید این فعالیتها تنها در حیطه کارهای علمی- آزمایشگاهی باقی بماند.
به جز دایناسورها چه موجودات ماقبل تاریخ دیگری در ایران زندگی میکردهاند؟
به جز دایناسورها که در دوران دوم زمینشناسی در ایران و جهان میزیستند، در دورههای دیگر نیز نمونههای جالبتوجهی در ایران وجود داشته است. در رسوبات دوران اول (حدود ۳8۰-۳7۰میلیون سال پیش) نمونههای جالبتوجهی از انواع ماهیان زرهدار (دارای پوشش محافظ استخوانی در روی بدن) داشتهایم که در نواحی مرکزی ایران (کرمان، اصفهان، طبس) و البرز زندگی میکردهاند. در دوران سوم (۷-۸ میلیون سال پیش) نیز بقایای فراوانی از پستانداران ساوانایی دنیای قدیم در پهنه آذربایجان (عمدتا مراغه و بخشهایی از شمال تبریز، ورزقان و اردبیل) و نیز غرب ایران (لرستان) داشتهایم. اگر میشد به آن زمان سفر کنیم، دشتهایی مملو از اجداد انواع گوشتخواران و گیاهخوارانی را که امروز در شرق آفریقا ساکن هستند، در ایران آن زمان میدیدیم. همچنین آخرین موجودات خارقالعاده پیش از تاریخ ایران نیز احتمالاً نمونههایی از فیلهای ماموتی و راستعاج و کرگدنها بودهاند که بعضی تا چند هزار سال پیش در ایران ساکن و با انسانهای اولیه نیز همزمان بودهاند.
در پایان اگر صحبتی باقی است، بفرمایید.
از توجهی که همشهری به مباحث علمی و فناوری دارد سپاسگزارم. امیدوارم با همکاری دیگر سازمانها و افراد مرتبط و همچنین صداوسیما بتوانیم در این زمینه با تولید مجموعهها و فیلمهای مستند جذابیتهای ایران پیش از تاریخ را بیش از پیش به مردم عرضه بداریم.
مکث
اکتشاف
در بخش اکتشاف اولیه به وسایل و تجهیزات خاصی نیاز نداریم و در گام اول، قدم زدن در صحرا و مشاهده آثار و ردپاها این امکان را به ما میدهد. در مراحل بعدی، برای کندن و استخراج نمونهها نیز میتوان از ابزارهای معمولی مانند چکش، قلم و پتک استفاده کرد اما گاهی هم تجهیزات اکتشاف صحرایی و وسایل مکانیکی و برقی مورد نیاز است که تهیه و انتقال آنها به وسط صحرای دورافتاده دشواریهای بزرگی به همراه دارد و مستلزم صرف وقت و هزینههای زیاد است. برای مثال، برای استخراج نمونههای یافت شده که در میان تکه سنگی گیر کردهاند، باید نمونهها را به آزمایشگاه انتقال داد و استخراج آن در آزمایشگاه به تجهیزات خاص نیاز دارد.
البته در سالهای اخیر این نمونهها را بدون اینکه از سنگ خارج کنند داخل دستگاه سیتیاسکن میگذارند و از طریق تصاویر سهبعدی مطالعه میکنند. برای انجام این مرحله، به دستگاهها و تجهیزات تخصصی نیاز داریم که متأسفانه در ایران موجود نیست. بنابراین اگر چنین نمونهای کشف شود، برای بررسی و مطالعه باید به خارج از کشور انتقال یابد.
نگهداری از این فسیلها نیاز به امکانات و تجهیزات خاصی ندارد و در مخزن موزهها مانند مخازن کتابخانه در جعبههای مخصوص نگهداری میشوند. البته نمونههایی که شکننده و خاص باشند، نیاز به مراقبت ویژه دارند. متأسفانه در موزههای ما هیچ قسمتی برای نگهداری و نمایش این آثار و ردپاها و یا قطعههایی که در آینده ممکن است کشف شود، وجود ندارد و موزههای کشور در این بخش عملکرد بسیار ضعیفی داشتهاند.