گفتوگوی اختصاصی همشهری با رئیس اداره مبارزه با کلاهبرداری پلیس آگاهی تهران
کلاهبرداری مجرمانآفریقایی را به صفر رساندیم
الهه فراهانی- روزنامهنگار
«اعضای باند یک شرکت کاغذی به بهانه فروش لیزینگی خودرو، هزارو200میلیارد تومان کلاهبرداری کردهاند که دستگیر شدند... ارزش ریالی کلاهبرداری کورش کمپانی به 150میلیارد تومان رسیده است... اعضای چند شرکت هرمی که میلیاردها تومان از طعمههایشان گرفتهاند، شناسایی و دستگیر شدند... مرد شیادی که به بهانههای مختلف از مردم کلاهبرداری میکرد، دستگیر و مشخص شده که او فردی پولدار است که یک کشتی هم دارد و...» اینها گوشهای از پروندههای مهمی است که طی ماههای اخیر در اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران رسیدگی شده؛ ادارهای که برای مبارزه با جرم کلاهبرداری در پلیس آگاهی تهران تشکیل شده و ریاست آن را سرهنگ مسلم میراحمدی بهعهده دارد. میراحمدی سرهنگ کارآگاه3 پلیس آگاهی و از زبدهترین افسران اداره آگاهی تهران است. او همزمان کارشناس دادگستری در زمینه جعل است و آنقدر تبحر دارد که بهراحتی میتواند جعلیبودن خط، امضا، مدارک و... را تشخیص بدهد. یکی از مهمترین موفقیتهایش در اداره آگاهی به صفر رساندن کلاهبرداریهایی است که به شگرد «دلارهای سیاه» شهرت دارد و از سالها پیش توسط مجرمان نیجریهای در پایتخت صورت میگرفت و افراد زیادی را قربانی این کلاهبرداران کرده بود. سرهنگ میراحمدی در گفتوگو با همشهری از جزئیات مهمترین پروندههای کلاهبرداری میگوید که در این مدت از سوی او و همکارانش پیگیری و رسیدگی شده است.
جناب سرهنگ، چند وقت است ریاست اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران را بهعهده دارید؟
من از ابتدای سال98 تاکنون مسئولیت اداره مبارزه با کلاهبرداری پلیس آگاهی تهران را بهعهده گرفتهام. قبل از آن و از سال85 که وارد اداره آگاهی تهران شدم، حدود 13سال در اداره سیزدهم که در زمینه مبارزه با جعل فعال است خدمت کردم و البته 2سال هم بهعنوان افسر گشت بودم. لیسانس اولم را از دانشگاه افسری گرفتهام. لیسانس دومم حقوق است. فوقلیسانس هم حقوق جزا و جرمشناسی خواندهام. همچنین کارشناس دادگستری در زمینه جعل هستم.
همه پروندههای کلاهبرداری که در تهران رخ میدهند، در اداره شما رسیدگی میشوند؟
ما در سطح شهر تهران 11پایگاه داریم که به جرائم خردتر در زمینه کلاهبرداری رسیدگی میکنند؛ جرائمی که اهمیتشان کمتر است. البته وظیفه نظارت بر پروندههایی که در پایگاهها رسیدگی میشود هم با ماست؛ اما پروندههایی که از اهمیت بیشتری برخوردارند در اداره چهاردهم پلیس آگاهی تهران رسیدگی میشوند؛ مثل پروندههایی که شاکیان زیادی دارند و ارزش کلاهبرداری در آنها به بالای 5میلیارد تومان میرسد. بهپروندههای باندی نیز در این اداره رسیدگی میشود.
مهمترین کلاهبرداریها با چه شگردهایی انجام میشوند؟
بیشترین شاکیان مربوط به پروندههای کلاهبرداری به بهانه فروش کالا، پرداخت وام و فروش اقساطی خودرو، کلاهبرداری در پوشش شرکتهای هرمی یا فریب و کلاهبرداری از مردم توسط مجرمانی است که داخل زنداناند. اما اگر بخواهم طبقهبندی کنم، یکی از موضوعهایی که ما در سالهای اخیر درگیر آن هستیم، کلاهبرداری تحت عنوان لیزینگ خودرو است. افراد کلاهبردار بهراحتی با تبلیغات گسترده مردم را فریب میدهند و اعلام میکنند که مجوز لیزینگ دارند. این افراد به بهانه پیشفروش خودرو جیب مردم را خالی میکنند و فراری میشوند. آنها برای شروع کار خود، ابتدا به اداره ثبت شرکتها مراجعه میکنند. در آنجا ثبت شرکت کار بسیار راحتی است. پس از ثبت شرکت یک دفتر لوکس اجاره میکنند. سپس به تبلیغات در فضای مجازی میپردازند؛ با این مضمون: «تحویل خودرو ظرف 45روز». آنها در مدت این 45روز تا جایی که میتوانند از مردم پول دریافت میکنند و قبل از موعد 45روز نیز فراری میشوند. آمار این شگرد از کلاهبرداری زمانی که من قدم در این اداره گذاشتم صعودی بود؛ اما من یک ابتکار به خرج دادم و با اقدام پیشگیرانه آمار این شیوه کلاهبرداری را کاهش دادم.
چه ابتکاری ؟
آمار این نوع کلاهبرداری در سال98 بالا بود؛ بهطوریکه در همان سال، 73شرکت شناسایی و پلمب شدند و حدود 427مجرم را دستگیر کردیم؛ اما سال99 به بعد با اجرای طرح پیشگیری که به ذهنم رسید این آمار را پایین آوردیم؛ طرح من این بود که ابتدا از طریق رصد سایت و فضای مجازی یا تمرکز بر گزارشهای مردمی، شرکتهای لیزینگی را که در زمینه فروش اقساطی خودرو فعالیت دارند، شناسایی کنیم. سپس بهعنوان مشتری وارد شرکت میشدیم و همهچیز را بررسی میکردیم. چنانچه کلاهبرداری برای ما محرز میشد، از دادسرا دستور میگرفتیم تا قبل از اینکه متهمان فراری شوند دستگیرشان کنیم. به این ترتیب آنها ناچار میشدند پولهایی را که از مردم گرفته بودند برگردانند. بهعنوان نمونه همین پروندهای که هماکنون زیر دست من است مربوط به کلاهبرداری تحت عنوان پیشفروش تراکتور بوده است. من توانستم اعضای این شرکت را قبل از اینکه فرار کنند، دستگیر کنم و سرمایه مردم را برگردانم.
اگر بخواهید بین همه پروندههایی که به نتیجه رساندهاید، یکی را بهعنوان مهمترین پرونده انتخاب کنید، کدام است؟
ما پارسال یک پرونده داشتیم که 2500شاکی داشت. اتفاقا آن هم در زمینه فروش لیزینگی خودرو بود و حدود 1200میلیارد تومان از مردم کلاهبرداری کرده بود که به لطف خدا من و همکارانم 17نفر را دستگیر کردیم و نزدیک به 700میلیارد تومان پولی که در حساب این افراد بود، توقیف شد. یکی دیگر از مهمترین پروندهها، پرونده کورش کمپانی بود. هرچند متهم اصلی خودش ایران نبود، وقتی متوجه این کلاهبرداری شدیم، کارمندان شرکت را ملزم کردیم گوشیها را تحویل متقاضیانی که ثبتنام کرده بودند بدهند. اجازه دادیم دفتر باز بماند و به این ترتیب 1700گوشی را تحویل دادند. متأسفانه 4500گوشی تحویل داده نشد و رقم کلاهبرداری این شرکت حدود 150میلیارد تومان برآورد شد. این پرونده پس از انجام تحقیقات اولیه تحویل پلیس اقتصادی شد.
کلاهبرداری شرکتهای هرمی سالهاست که در کشورمان مطرح است. وضعیت این شگرد از کلاهبرداری در حال حاضر به چه شکل است؟
متأسفانه موضوعی که این روزها خیلی با آن مواجهیم، شرکت هرمی است. قبلا گلدکوئیست بود که حالا اسم این شرکتها عوض شده و مثلا کیونت مد شده است. این شرکت در هنگکنگ فعالیت میکند و پولها بهحساب صاحب شرکت که یک فرد هنگکنگی است واریز میشود. سرشاخهها معمولا افرادی را که ساکن شهرستاناند به بهانه اشتغال فریب میدهند، 2روز تمام مغزشان را شستوشو میدهند، حتی آنها را به خیابانهای بالای شهر میبرند و خانههای لوکس را نشانشان میدهند و میگویند که شما هم اگر تلاش کنید میتوانید از این خانهها بخرید؛ اما همه اینها وعده خیالی است. شاید باورتان نشود اما فردی بود که کل سرمایهاش 40بز بود. او تمام بزهایش را فروخت و وارد این شرکت شد. درحقیقت پول بزها تبدیل به دلار و از مرز کشور خارج شد. شرکتهای هرمی تا حالا سرمایه افراد زیادی را نابود کردهاند.
خاطرات شیرینی هم از دوران کاریتان دارید؟
بله، گریههای یک مادر که از سر شوق بود. 2پسر این زن از شهرستان به تهران آمده و جذب شرکتهای هرمی شده بودند. این مادر 400میلیون وام گرفته و بهحساب پسرانش واریز کرده بود. چرا که فکر میکرد آنها در حال راهاندازی شغلی هستند. من با دیدن وضعیت پیرزن که از صبح تا شب در زمین، کشاورزی میکرد تا قسط وام را بدهد و دستان پینه بستهاش، ناراحت شدم. تحقیقات خود را در این پرونده انجام دادیم و پسران پیرزن را پیدا کردیم و از دامی که برایشان پهن شده بود نجات دادیم. این مادر گاهی به من زنگ میزند و برای من دعا میکند.
تلخترین خاطره کاریتان چه بوده است؟
یک شب رفتیم یک زوج کلاهبردار را دستگیر کنیم. کودک 2ساله آنها گریه میکرد و متهمان کسی را نداشتند که بچهشان را به او بسپارند. ساعت حدود 2نیمهشب بود و من دلم به حال کودک سوخت. او را با خودم به اداره آوردم و تا صبح پیش خودم نگه داشتم تا صبح که بچه را تحویل بهزیستی دادم.
خانمها با چه شگردی کلاهبرداری میکنند؟
خانمها اغلب به بهانه سرمایهگذاری کلاهبرداری میکنند. البته یک پرونده داشتیم که مربوط به سال86 بود. آن زمان اداره سیزدهم بودم که زنی جوان به اتهام کلاهبرداری و جعل، تحت تعقیب بود. او خودش را کارمند بانک جا زده و از 700نفر به بهانه اعطای وام کلاهبرداری کرده بود. بعد از مدتی شاکیان اعلام کردند که این زن فوت شده است؛ حتی اعلامیهاش را برای من آوردند. باور نکردم. حس کارآگاهیام میگفت دروغ است؛ چون متهم جوان بود و بیماری خاصی نداشت. گفتم باید هر طور شده مو را از ماست بکشم بیرون. تحقیقاتم را شروع کردم و با وجود اینکه همه میگفتند در مراسم تشییع جنازه و ختم زن کلاهبردار شرکت کردهاند، من باور نمیکردم. درنهایت معلوم شد که این زن زنده است و برای فرار از دستگیری، نقشه مرگ خودش را کشیده است که خوشبختانه دستگیر شد.
خاطرات کاریتان را در جمعهای خانوادگی هم بازگو میکنید؟
بستگی دارد. اگر هدفم آموزش، توصیه و هشدار باشد، قطعا تعریف میکنم تا هوشیار باشند و بهراحتی در دام کلاهبرداران گرفتار نشوند.
تا حالا شده خودتان یا اعضای خانوادهتان در دام کلاهبردار گرفتار شوید؟
نه، من از بچگی عاشق فیلمهای پلیسی بودم و همیشه دلم میخواست کارآگاه شوم. به همین دلیل با همه شگردهای کلاهبرداری آشنا بودم. بقیه افراد هم اگر کمی حواس شان را جمع کنند و آگاهی خود را بیشتر کنند، گرفتار کلاهبرداران نخواهند شد.
نقطه قوت کلاهبردارانی که به راحتی میتوانند طعمههایشان را فریب دهند، چیست؟
اغلب، افرادی باهوش هستند و به خوبی میتوانند صحبت کنند. البته در میان آنها تحصیلکرده هم وجود دارد. یک متهم داشتیم که در کنکور رتبه تکرقمی کسب کرده و در رشته پزشکی دانشگاه تهران قبول شده بود. یک سال با اجبار خانواده درس خواند و بعد دوباره کنکور داد. بار دوم در دانشگاه صنعتی شریف قبول شد اما باز درس و دانشگاه را رها کرد و قدم در دنیای کلاهبرداران گذاشت. او دوشغله بود. شغل اولش این بود که بهصورت غیرقانونی سقط جنین میکرد. شغل دوم این کلاهبردار نابغه جعل چک بین بانکی بود. او خیلی باهوش بود. سال 86 بود که دستگیرش کردیم و نکته جالبی که وجود داشت وقتی برای دستگیری همدستش رفتیم، او ناگهان حالش بد شد. این فرد که پزشکی خوانده بود، همدستش را احیا کرد و آمپولی به وی تزریق کرد که جانش را نجات داد. با او صحبت کردم و خواستم زندگی درستی در پیش بگیرد. فکر میکنم بعد از آزادی از ایران رفت و امیدوارم که زندگی درستی را در پیش گرفته باشد. متهم دیگری هم داشتيم که پولدار بود. او کشتی داشت و صاحب ویلایی در جزیره کیش بود. با این حال معتاد به کلاهبرداری شده بود و آنقدر چرب زبان بود که به راحتی طعمههایش را فریب می داد. یک متهم آقایی هم بود که پزشکی خوانده بود. تخصصش را از دانشگاه شهید بهشتی گرفته بود. او هم خیلی باهوش بود و شگردش این بود که خانهای در شمال پایتخت اجاره میکرد و پس از جعل مدارک، خانهها را میفروخت. او پس از کلاهبرداریهای سریالی از ایران فرار کرد و به یونان رفت اما 3 سال بعد به گمان اینکه آبها از آسیاب افتاده برگشت و دستگیر شد.
شیوه و شگردی هم وجود داشته که با تلاش شما ریشهکن شده باشد؟
بله. کلاهبرداری به بهانه فروش دلار سیاه. کلاهبرداران این پرونده، افرادی از کشورهای آفریقایی مانند کنگو و نیجریه بودند. آنها که به زبان فرانسه و انگلیسی مسلط بودند وارد ایران شده و خودشان را نماینده سازمان ملل جا میزدند. میگفتند که سازمان ملل به کشورهای آفریقایی بودجهای داده بود برای از بین بردن فقر و آنها برای اینکه بتوانند این دلارها را از کشورشان خارج کنند، روی آنها جوهر سیاه پاشیدهاند. آنها چند دلار واقعی داشتند که با جوهر سیاه شده بود. بعد با محلولی، جوهر را پاک میکردند و طعمهشان که فریب میخورد، بقیه دلارهای سیاه را به همراه محلول میخرید اما آن دلارها در حقیقت کاغذهای سیاهی بودند که با هیچ محلولی تبدیل به دلار نمیشدند. خوشبختانه با تلاش من و همکارانم این شگرد منسوخ شد.