شوفرهای خواننده
موضوع: ترانهها و ماشیننوشتهها
ویژگی: فرهنگ عامه مرتبط با حملونقل
با ورود اتومبیل به خیابانهای تهران بهعنوان پدیده مدرن حملونقل، تغییرات زیادی در سبک زندگی حتی در گویش و ادبیات محاورهای اهالی پایتختنشین ایجاد شد. بسیاری از ترانههای کوچه و بازاری و مثلهایی که به مرور زمان مردم کوچه و بازار زیر لب تکرار میکردند از دل همین حرفهای در تاکسی و اتومبیل و اتوبوس متولد و با تکرار آن بهنحوی به بخش جدانشدنی گفتوگوهای روزمره و حتی به ترانههای مجالس مردم بدل شدند. محمود منیعی، تهرانپژوه، درباره این موضوع توضیح میدهد: «اغلب رانندهها برای جلب مشتری بیشتر و بازارگرمی سعی میکردند از ترفندهای مختلفی استفاده کنند. قدیمها خودروها فاقد پخشصوت یا رادیو بودند. به همین دلیل، اغلب رانندهها سعی میکردند با خوشوبش و نقل روایتهای جالب بهنحوی با مسافران ارتباط بگیرند تا اینکه به مرور زمان شوفرهای خوشصدا شروع کردند به آوازخوانی در مسیر که در ماشین دودی هم انجام میشد؛ تصنیفهایی کوچه بازاری مانند« از قندوشکر ساختهام جوجه خروس، آقایان یکی یه پول خروس» را هنگام سفر از مبدأ تا مقصد میخواندند.
اما قصه ماشیننوشته ماجرای جالبتری دارد. مطالبی که اغلب برگرفته از دلمشغولیهای روزمره صاحب خودرو بود. منیعی در اینباره میگوید: «زیبایی بصری خودروها و اینکه پیام و اثری تلنگرآمیز برای ذهن مخاطب داشته باشد برای رانندههای تهران قدیم بسیار مهم بود و به همین دلیل سعی میکردند وسیله نقیلهشان را با بهترین شکل و نوشتهها تزئین کنند و بهنحوی تو چشم شهر باشد. خدایا هیچ جوانی را نامراد نکن / مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید / ناظم نظم جهانی کی میآیی / خدا کند که بیایی و... از معروفترین ماشیننوشتهها در تهران قدیم بود.»