زنجیرههای پیوستگی زبان فارسی
ویلیام شکسپیر
نمایشنامه نویس و شاعر انگلیسی
(۱۵۶۴ - ۲۳ آوریل ۱۶۱۶)
سیدسروش طباطباییپور
بسیاری از شاعران جـهان چـون روحیهای حساس داشتند و اهل سرسبزی و طراوت و احساس بودند، فصل بهار را برای تولد یا وفاتشان انتخاب میکردند، از سعدی و فردوسی و سهراب خودمان گرفته تا جناب والامقام شکسپیر، شاعری که گروهی او را اثرگذارترین نویسنده انگلیسیزبان میدانند و به احترامش چنین روزی، یعنی ۲۳آوریل را به نامش زدهاند.
میگویند او مردی پرکار بوده و علاوه بر سرودن شعر، نمایشنامه هم مینوشته و اگر در اجرای نمایشنامههایش، نقشی خالی میمانده، خودش آن را بازی میکرده. اتللو، مکبث، هملت، شاهلیر و... حتما به گوشتان آشناست؛ اینها برترین نمایشنامههای اوست که به زبانهای رنگارنگ ترجمه و در تالارهای نمایش جهان بارها و بارها اجرا شده است، اما چرا انگلیسیزبانان مدرن امروزی، اینقدر عجیب و غریب، با نثر شکسپیر بیگانهاند و مثل ما فارسیزبانها، نمیتوانند از خواندن شاهنامه فردوسی هزارساله لذت ببرند؟
چرا خواندن شکسپیر دشوار است؟
این نابغه ادبیات حدود 500 سال پیش زندگی میکرد و این موضوع بسیار روشن بود.که زمانه او با عصر مدرن ما کاملا متفاوت است. برخی نیز معتقدند او بیش از هزار و 700 کلمه جدید و متفاوت به زبان انگلیسی اضافه کرده و همین موضوع باعث شده انگلیسیزبانان امروزی با واژگان جدید او که در طول این سالها، از آنها استفاده نشده، نتوانند ارتباط برقرار کنند و خلاصه این دو موضوع مهم و اساسی را دلایل دشوار بودن شعر و نثر او میدانند.
اما مگر این اتفاق درباره شاعر بزرگی مثل فردوسی صدق نمیکند؟ فردوسی نه 500 سال که هزار سال پیش میزیسته و او هم در روزهایی که زبان عربی در میان فارسیزبانان رسوخ کرده بود، واژگان فارسی ناب را در میان اشعارش بهکار برد؛ واژگانی که در آن روزگار، در کوچه و بازار، چندان هم مرسوم نبود.
پاسخش سعدی جان است!
شنبهای که گذشت روز نثر فارسی و بزرگداشت سعدی بود و پاسخ سؤال ما حتما جناب سعدی است و البته دیگر بزرگانی چون حافظ و مولوی و جامی و نیما و سهراب و شاملو و...
شاید اتفاقی که در زبان فارسی افتاد و جناب شکسپیر بختبرگشته از آن محروم بود، حضور شاعران بزرگ در زبان فارسی است؛ نثر و نظمآفرینانی که واژگان شیرین زبان مادری را که فردوسی و همعصران او در آثارشان بهکار برده بودند، بهگونهای شیرین در آثار خود بهکار بردند؛ آنقدر که حتی دل مردم کوچه و بازار را هم ربودند و ایرانیان، بعد از قرآن، یا روی طاقچههایشان، غزلیات حافظ داشتند یا بوستان و گلستان سعدی.
به زبان دیگر، سخنسرایان فارسیزبان زنجیرههایی به هم متصل شدهاند تا پیوستگی ما ایرانیان با زبان مادری و کهنمان قطع نشود و همچنان از نثرها و نظمهای گذشتگانمان لذت ببریم.
صحنهای از اجرای نمایشنامه «تاجر ونیزی» در سال 1955