نعل و میخ و پالان ابزار یک شغل پردرآمد
شغل: نعلبندی، پالاندوزی
ویژگی: نعل برای چهارپا و پالان برای حفظ بار و مسافر ضروری بود
مثل معروف «یکی به نعل میزند و یکی به میخ» را شاید زیاد شنیده باشید. این مثل با خودش حکایتی از حرفه نعلبندان دارد که روزگاری برای کسب رزق و روزی به نعل و میخ میزدند.
اردشیر آلعوض، محقق فرهنگ عامه میگوید: «تا پیش از بازشدن پای اتومبیل به خیابانهای تهران، خدمات حملونقل به اهالی پایتختنشین بر گرده چهارپایان بود.
نعل برای چهارپای زبانبسته که همراه صاحبش کل شهر را گز میکرد و بیگلایه و شکایت بارهای سنگین میبرد، حکم لاستیک برای ماشین را داشت.» بنا به تعریف ریشسفیدان تهران، با وجود اینکه نعلبندی از مشاغل پرمشتری و پردرآمد بود، اما بیشتر شغلی پیرمردی محسوب میشد و جوانها علاقه چندانی بهدنبالکردن این حرفه نداشتند. بهگفته آلعوض بازارچه «عباس هرندی»، انتهای بازار چهارسوق که به یک سهراهی ختم میشد تا حوالی حرم حضرت عبدالعظیم(ع) از راستههای معروف نعلبندان تهران قدیم بود.
این محقق ادامه میدهد:«پالاندوزی هم از مشاغل همخانواده نعلبندی محسوب میشد، چراکه در گذشته رفع و رجوع امور خانه و محل کسبوکار بدون چهارپا میسر نبود و قرارگرفتن اشیا و افراد هم روی چهارپا مستلزم داشتن پالان بود. بر این اساس، نوع و کیفیت پارچه و مواداولیه ساخت یک پالان بسیار مهم بود.
هر پالاندوزی که این اصل را در کنار مشتریمداری رعایت میکرد قطعاً آوازه و شهرتی میان مردم نصیبش میشد. این حرفه هم مانند نعلبندی پرمشتری بود.
جعفر شهری در کتاب «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم/ زندگی، کسبوکار» به تعداد ۲۱ مغازه پالاندوزی در بازار تهران اشاره میکند.»