درگذشت رضا داوودنژاد در 43سالگی
زخم بیمرهم
رضا داوودنژاد که ۱۳ فروردین امسال این جهان را ترک گفت، ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹ در خانوادهای متولد شد که تقریبا اغلب اعضایش بهواسطه نسبتشان با پدر رضا، علیرضا داوودنژاد که کارگردان و فیلمنامهنویس است، بازیگری جلوی دوربین را تجربه کردهاند. رضا داوودنژاد نخستین بار در ۶سالگی در فیلمی با بازی فریماه فرجامی وارد دنیای بازیگری شد.
سال ۱۳۶۵، علیرضا داوودنژاد، پدر رضا، بعد از توقیف «قدغن» (۱۳۵۷)، نخستین فیلمی که پس از انقلاب ساخت و بعد از شکست تجاری دو فیلم بعدیاش، «جایزه» (۱۳۶۱) و «خانه عنکبوت» (۱۳۶۲)، ساخت فیلمی خانوادگی با موضوع اعتیاد را کلید زد که جبران ناکامیهای پیشینش باشد و اگر نه در نظر منتقدان، ولی در گیشه به موفقیت برسد.
«بیپناه» داستانی کلیشهای داشت و همینطور ساخت و پرداختی کلیشهای. در پاییز ۱۳۵۸، تقریبا یک سال پس از پیروزی انقلاب، مرتضی (عبدالرضا اکبری) که با مادرش (پری امیرحمزه) زندگی میکند، با زنی زجرکشیده و مطلقه به نام اعظم (فریماه فرجامی) در کمیته آشنا میشود و به دلیل احساس تکلیف در برابر وضعیت این زن با او ازدواج میکند. اعظم به مرتضی نمیگوید که از ازدواجش قبلیاش فرزندی به نام رضا (رضا داوودنژاد) دارد که پیش همسر سابق معتادش، احمد (مصطفی طاری) است.
12سال بعد، رضا در فیلم دیگری از پدرش با عنوان «مصائب شیرین» با بازی مادربزرگ و دختر عمویش درباره دو نوجوانی که از کودکی همبازی بودهاند و بزرگترها آنها را نامزد هم خواندهاند، بازی کرد. در زمان اکران فیلم روی این موضوع که دیدن این فیلم برای سنین 7 تا 18سال ممنوع است، خیلی مانور داده شد. با این فیلم بود که رضا به شهرت رسید.
سومین فیلم رضا داوودنژاد «بچههای بد» (1379) باز به کارگردانی پدرش و این بار با حضور خواهرش، زهرا داوودنژاد، فیلمی بود که در زمان خودش حسابی در میان نوجوانان سروصدا کرد. شایعه شده بود که سینماهای نمایشدهنده این فیلم اجازه ورود افراد کمتر از 18 سال را نمیدهند و نوجوانان برای دیدن این فیلم حقههایی سوار میکردند و خودشان را بزرگتر از سن واقعیشان جا میزدند.
رضا داوودنژاد سال 1380 برای نخستین بار در فیلمی جز فیلمهای پدرش جلوی دوربین رفت. «بانوی کوچک» ساخته مهدی صباغزاده درواقع آغاز پذیرش رضا در سینما بهعنوان بازیگری حرفهای و مستقل از پدرش بود. در فیلمهای بعدی، چه ساختههای پدرش و چه ساختههای دیگران، رضا معمولا نقشهای مکمل یا حاشیهای داشت. او اصولا بازیگری نبود که بتواند بار فیلم را بهتنهایی به دوش بکشد و بیشتر در نقشهای مکمل و حاشیهای حاضر میشد، اما برخی از همین حضورهایش در یادها مانده است.
در «مرهم» (1389) به کارگردانی و نویسندگی و تهیهکنندگی پدرش در نقشی مکمل حضوری چشمگیر و موثر داشت. در تلویزیون هم «پشتکنکوریها» (پریسا بختآور، 1381) و «باغچه مینو» (رضا صفدری، 1382) مهمترین سریالهایی بودند که رضا داوودنژاد در آنها حضور داشت. «شهباز» (حمیدرضا لوافی، 1401) و «نیکان» (علی سراهنگ، 1402) آخرین حضورهای رضا داوودنژاد در قاب تلویزیون بودند. او در «شهباز» نقش یک مامور امنیتی جدی را داشت؛ نقشی که با تصویر شیرینی که معمولا از او در خاطر مخاطبان نقش بسته، بسیار متفاوت است. در سالیان اخیر او با سختیهای بیماری نارسایی کبد و مشکلاتی که برای کمکردن وزن از سر گذرانده بود، دستوپنجه نرم میکرد و همین بیماری روی زندگی شخصی و حرفهایاش اثر گذاشته بود. شیرین، بامزه، مهربان و خوشقلب تصویری است که از رضا داوودنژاد در ذهن مخاطبان باقی مانده است. بازیگری که خیلی زود رفت و این حسرت را باقی گذاشت که با بالارفتن سنش میتوانستنقشهایی جدیتر و متفاوتتر در کارنامهاش ثبت شود. بیشک رفتن زودهنگامش برای خانواده و دوستدارانش زخمی بیمرهم است. یادش گرامی.