دوربین نداشتم، شکار میکردم
گفتوگو با شکارچی سابق که سلاح را کنار گذاشت و یکی از بهترین عکاسان طبیعت شد
زهرا رفیعی-روزنامهنگار
دیدن عکس خوب، نادر و به سختی بهدست آمده از حياتوحش جذاب است. خرسی که روی دوپایش ایستاده و هوا را بو میکند تا مبادا غریبهای نزدیک فرزندش شود؛ قوچ اوریال با شکوهی که در ارتفاعات پارک ملی گلستان، قلمرو سرزمینش را زیرنظر دارد؛ مرالی که در فصل گاوبانگی ماغ میکشد و بازدمش در سرمای زمستان بخار میشود؛ گلهای کل و بز، صخرهای به غایت صاف را گرفته و بالا میروند از همین دست تصاویرند. در زمینی که کمتر نقطهای از آن بکر و دست نخورده باقیمانده، باید ساعتها راه رفت تا تصویری حیرتانگیز از گونهای در معرض انقراض ثبت کرد. حامد تیزرویان، متولد سال 1370است و سالهاست از حیاتوحش عکاسی میکند. خودش میگوید اگر سالها پیش کسی به جای سلاح دست او دوربین نمیداد، شاید هرگز او به هوای شکار به طبیعت میرفت.
عکاسی حیاتوحش را چطور شروع کردید؟
پدرم شکارچی بود و من هم سالها با او به طبیعت میرفتم و شکار هم کردهام ولی از سال 87 وقتی با کسانی که دغدغه حفاظت محیطزیست داشتند آشنا شدم کمکم ذهنیتم راجع به محیطزیست و حياتوحش تغییر کرد و به سمت حفاظت از آن رفتم. اگر دوربین عکاسی نبود، شاید من همان راه شکار کردن را در پیش میگرفتم. دوربین باعث شد من از اسلحه و کشتن فاصله بگیرم و به سمت حفاظت حياتوحش بروم.
عکاسی از حياتوحش چقدر به حفاظت از آنها کمک میکند؟
بیشترین کسانی که در مناطق حفاظت شده حضور دارند و میتوانند لحظات نفسگیری از حياتوحش ثبت کنند، محیطبانان هستند. اما خیلی از آنها دوربین عکاسی ندارند، برای معدود محیطبانی که تجهیزات عمدتا غیرحرفهای عکاسی دارند، دوربین انگیزهای برای سرکشی و گشت در مناطق شده است. نشان دادن زیباییهای محیطزیست ایران میتواند نگرش مردم را نسبت به حياتوحش عوض کند. بسیاری از آسیبهایی که به طبیعت وارد میشود از سر ناآگاهی است.
برای عکاسی، تنها به طبیعت میروید؟
عکاسی از طبیعت مناطق هیرکانی، نیازمند کوهپیمایی است. برای عکاسی در قلب یک زیستگاه بکر، گاهی اوقات نیاز است ساعتها راه برویم. براساس قواعد کوهنوردی، بهتر است همنورد داشته باشید تا درصورت بروز حادثه بهخصوص در فصول سرد بتوانید به همنوردتان کمک کنید.با گروه بهتر تصمیم میگیرید بهخصوص اگر همراهان شما محیطبان یا اهالی بومی منطقه باشند. با کمک گروه، مسیر پیمایش تعریف میکنیم و بین 2تا4روز در طبیعت راه میرویم. علاوه بر این در طبیعت پیدا کردن حياتوحش و نزدیک شدن به آن 2 موضوع متفاوت است.آسانترین قسمت عکاسی حياتوحش، کادربندی و فشار دادن دکمه شاتر است. فرایند پیدا کردن حياتوحش، نزدیک شدن به آن، زاویه عکاسی، پیدا کردن نور مناسب و... اصلیترین چالش عکاسی است. برای من لذت بردن از فرایند عکاسی مهمتر است.
شما برای عکاسی از گونه خرسقهوهای چطور برنامهریزی میکنید؟
برای عکاسی از حياتوحش باید گونه مورد نظر و زیستگاه آنها را به خوبی بشناسید و متناسب با آن برنامهریزی کنید. بهطور مثال برای عکاسی از خرس ما میدانیم که احتمال دیدن آن در زمستان خیلی کمتر است و یا در پاییز از میوههای جنگلی مثل بلوط تغذیه میکند. در نتیجه متناسب با رژیم غذایی و ویژگیهای زیستی گونه در زمان مناسب به مناطقی میرویم که احتمال میدهیم حضور داشته باشد. نزدیک شدن به حیوان هم نیاز به دانش دارد. مثلا باید خلاف جهت باد حرکت کنید و رنگ لباستان مناسب محیط باشد.
آیا گونهای در طبیعت هیرکانی وجود دارد که تاکنون نتوانسته باشید از آن عکاسی کنید؟
عکاسی از گربهسانان در جنگلهای هیرکانی دشوار است. دیدن پلنگ در جنگل نسبت به مناطق کوهستانی سخت است و امیدوارم روزی از پلنگ عکاسی کنم.
مواجهه رودر رو با حياتوحش داشتهاید؟
عمده گونهها در حياتوحش از انسان فراریاند و حتی از فاصله دور وقتی متوجه بوی انسان شوند، فرار میکنند. چندبار تجربه حمله خرس داشتم که بیشترخودم مقصر بودم. چندینبار خرس و تولههایش را ندیدم و ناگهان با آن مواجه شدم. چندباری هم از سر کنجکاوی نزدیک شدیم و حیوان حمله کرد. ولی با فریادهای بلند همراهانم فرار کرد. امسال با یکی از دوستان در جنگل نشسته بودیم؛ صدای خشخش برگها توجهمان را جلب کرد اول فکر کردیم گله گراز است. دیدیم یک گله گرگ از فاصله چند متری رد شد. شانس آوردیم باد بوی ما را به سمت آنها نبرد. تکان نخوردیم و آنها متوجه ما نشدند.
بهجز هیرکانی از زیستگاههای داخل و خارج ایران عکاسی نمیکنید؟
تجربه عکاسی از حياتوحش قاره آفریقا را دارم ولی لذت عکاسی از حياتوحش ایران بیشتر است. در آفریقا عکاس با خودرو به حياتوحش نزدیک میشود و حیوانات ترس از انسان و ماشین ندارند. برای من راه رفتن، گشتن و پیدا کردن فرایندی لذتبخش است و روشی که در آفریقا وجود دارد انتخابم نیست.