سیدسروش طباطباییپور
چند روز پیش، از قول مسعود ابراهیمی، مدیرکل آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران خبری منتشر شد که در آن پارادوکس عجیبی داشت: «بلاگرمعلم»! تیتر خبر این بود: «ممنوعیت فیلمبرداری بلاگرمعلمها از دانشآموزان»
بلاگری در دنیای مشاغل جدید تعریف مشخصی دارد: «فردی که مدیریت یک صفحه مجازی را بهعهده دارد و با تولید محتوای متنی و تصویری، تلاش میکند تا توجه دیگران را بهخود جلب کند.»
تا این جای کار، البته بلاگری هیچ نفع مالی ندارد. این کار، وقتی به شغل تبدیل میشود که دنبالکنندههای تو، چند «کا» و چند «ام» شوند و همین موضوع باعث میشود صاحبان صنایع ریز و درشت به جناب بلاگر، سفارش تبلیغ محصولات شان را بدهند و البته در ازای این خدمت، وجهی به جناب بلاگر تقدیم کنند که بهنظر، وجهی قابل توجه خواهد بود.
اما تعریف معلمی در معنای واقعی، ورای واژگان است؛ «تربیت انسان» آن هم بدون هیچ چشمداشتی. رفتاری مبتنی بر ارزشهای عاشقانه که آن را شغل پیامبران میدانند و هیچ تناسبی با جلب توجه، کسب درآمد، فضای مجازی و... ندارد.
بهنظر میرسد اصلا نمیتوان برای شغل بلاگرمعلمی، نمونهای بیرونی متصور شد؛ یعنی کسی را در دنیای واقعی تجسم کرد که بهجای الگو بودن برای شاگردانش و تسهیلگری برای ارتقای فکر و اندیشه آنها، رفتار معصومانه بچهها را دستمایه ارتقای شغلی خود کند.
با این توصیف، قصه فیلمبرداری از کلاس و نشاندادن رفتار کودکانه و پاک بچهها در مقابل چشم دنبالکنندگان و احترام به حریم خصوصی بچهها، اصلا بیمعنی خواهد بود.
پارادوکس عجیب بلاگر معلم
در همینه زمینه :