مرارتهای شیرین نوشتن کتاب
جانباز قطعنخاعی فقط با یک انگشت چندین کتاب از خاطرات همرزمانش منتشر کرده است
الناز عباسیان-روزنامهنگار
رنج سالها ویلچرنشینی را به جان خریده و خم به ابرو نیاورده است. مدال افتخارش را از روزهای جنگ تحمیلی به سینه دارد و این روزها هم در جبههای دیگر حماسهآفرین شده است. او با وجود مشکل جسمی و ضعف در دستها و انگشتانش، دست بهکار شده و با تایپ یکانگشتی کتاب مینویسد؛ آن هم کتابهایی که اغلب پرفروشند؛ از خاطرات کمترگفته شده جنگ گرفته تا روایتهای بامزهای که برای مخاطب ادبیات دفاع مقدس جذاب و شیرین است. در روز میلاد حضرت عباس(ع) که به نام جانباز مزین شده سراغ رمضانعلی کاووسی جانباز ۷۰ درصد دفاع مقدس رفتیم و احوالات این روزهایش را جویا شدیم.آنچه کاووسی در این گفتوگو بیان کرده است را در زیر میخوانید.
جانباز؛ کلکسیون دردهای ناگفته است
۱۰ سال اول مجروحیتم بهخاطر مشکلات جسمانی توانایی فعالیتهای جانبی را نداشتم، اما شوق نوشتن مرا رها نمیکرد. تا اینکه بالاخره سال ۹۰ شروع کردم به نوشتن خاطرات خود و همرزمانم. به پیشنهاد یکی از دوستانم یک رایانه گرفتم و شروع کردم به تایپ کردن با یک انگشت. نخستین کتابم «سهم من از عاشقی» بود که مورد استقبال قرار گرفت. در این کتاب خاطرات خودم از زمان تحصیل، چگونگی رفتن به جبهه، مجروحیت و خصوصاً شرایط بعد از جانبازی را نوشتم. اگر کسی این کتاب را بخواند میتواند وضعیت یک جانباز را به خوبی درک کند. اغلب مردم با مشکلات جانبازان آشنا نیستند و از کلکسیون دردهای ناگفته آن جانباز چیزی نمیدانند.
عاشق نوشتن هستم
علاقه زیادی به کارم دارم و به همینخاطر از گرفتن مصاحبه تا پیاده کردن مطالب و نگارش نهایی و... را خودم انجام میدهم. تنها با انگشت سبابه دست چپم تایپ میکنم. دستهایم حرکت دارند ولی خیلی ضعیف هستند. بهعنوان نمونه میتوانم قاشق دستم بگیرم، اما اگر غذا نیاز به ور رفتن اضافه داشته باشد باید کسی کمکم کند. اینطور کتاب نوشتن سخت و زمانبر است، اما چون عاشق نوشتن بهویژه در حوزه دفاع مقدس هستم مرارتهای آن شیرین است. کلا هر جا رزمندهای را میبینم از او میخواهم خاطره طنزی برایم تعریف کند. در فضای مجازی هم در گروههایی که بچههای رزمنده باشند دعوت میکنم تا خاطراتشان را برایم بفرستند.
جانبازها خستگیناپذیرند
امروز که روز جانباز است دوست دارم به یک نکته اشاره کنم؛ اغلب بچههای جانباز بهخاطر همان روحیه رزمندگی که دارند بعد از جانبازی هر کدام در یک رشته یا زمینهای وارد شدند و پیشرفتهای خوبی هم داشتند. این نسل با کمترین امکانات در جبههها میجنگید و همین روحیه را بعد از جانبازی، اسارت یا مشکلات دیگری که در زندگیاش پیش آمد حفظ کرد. البته برخی از جانبازان هم بهخاطر مشکلات جسمی نمیتوانند در کنار خانوادهشان زندگی کنند و در آسایشگاه هستند. نباید این عزیزان را فراموش کنیم. در پایان هم یادی میکنم از دیدار با مقام معظم رهبری. خیلی دیدار شیرینی بود و الان هم دوست دارم ایشان را ملاقات و کتابهای جدیدم را تقدیمشان کنم.