شب است و چهره میهن سیاهه
این قطعه یکی از نخستین آثار انقلابی محمدرضا لطفی است که در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شد و از آن روزهای پر تب و تاب به یادگار مانده است. قطعه یا سرود شبنورد در شرایطی ساخته شد که شاه فرار کرده بود و امامخمینی(ره) قصد ورود به کشور را داشت. با این حال، دستگاههای امنیتی رژیم پهلوی بهشدت مراقب اوضاع بودند و برخی از هنرمندان شناخته شده در چنین فضای پرمخاطرهای دست از فعالیتهای انقلابی نکشیدند. خانه محمدرضا لطفی در بلوار کشاورز و حوالی میدان انقلاب، نزدیک یکی از کانونهای اصلی تظاهرات مردمی واقع شده و لطفی شاهد موج اعتراضها و آمادگی توده مردم برای ورود امام (ره) به تهران بود. او که در آن سالها بهعنوان یکی از موزیسینهای حرفهای در رادیو فعالیت میکرد به همراه عده دیگری از هنرمندان آن موقع استعفا داد و به موج اعتراضها پیوست. لطفی در یکی از همان شبهای پرالتهاب بهمن 1357سراسیمه به خانه برمیگردد و در جستوجوی قطعه شعری که احوال مردم معترض را توصیف کند به شعری از اصلان اصلانیان میرسد. قطعه شعری که شاعر در بیت اول میگفت: «شب است و چهره میهن سیاهه، نشستن در سیاهیها گناهه» محمدرضا لطفی شعر را زیر لب زمزمه میکند و سهتارش را بر میدارد، ضبط را روشن میکند و آنقدر مینوزاد و میخواند تا نغمه و ریتم مناسب شعر را مییابد و همان شب آهنگ شبنورد را میسازد. چند روز بعد از ضبط این اثر، انقلاب به پیروزی میرسد و محمدرضا لطفی نوار مادر و اصلی شبنورد را به تلویزیون که از طرف انقلابیون تسخیر شده میبرد و با عنوان «هدیه اهالی موسیقی» به انقلاب و مردم انقلابی تقدیم میکند.
شهید شهید شهید
راه تو افتخار
نام تو ماندگار
ای غمت جاودان عزتت پایدار
مرگ سرخت خروش روزگار
ای غمت در دل عاشقان
خون تو در جهان میکند گلفشان
هر بهار هر بهار