• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
یکشنبه 10 تیر 1397
کد مطلب : 21641
+
-

برای هر دو شما نگرانیم

عیسی عظیمی روزنامه‌نگار

 عالیجناب کی‌روش. در لحظه بازگشت از جام‌جهانی و روبه‌روی دوربین‌ها و میکروفون‌ها. ناگهان چنان علیه دیگران که تک‌نفره تمام آن درودها و سپاس‌های راهی به مقصد روسیه را سنگ روی یخ کند. اما چرا به این‌جا رسیدیم که مربی تیم‌ملی، وقتی که کافی است فقط آغوشش را باز کند تا دریا دریا احترام روانه به سمتش را دریابد، از همان کازان و از کنار تیم درباره دو بازیکن اوکراینی یک تیم باشگاهی و ماجرایی که اساسا ربطی به او ندارد حرف می‌زند و سطل آب یخ را روی سر هوادار تیمش خالی می‌کند؟ شگفت‌انگیز است حتی یک هفته بعد از ماجرا؛ حالا که روزمان را با پاتک برانکو شروع می‌کنیم و با آتش‌ متقابل کی‌روش تمام. این اواخر کار به صحبت‌های بچه‌گانه در مورد کشورها هم رسیده: پرتغال ال و کرواسی بل! انگار که هر دو اصرار دارند باور کنیم بت‌هایی که ما از ایشان ساخته‌ایم چقدر شکستنی است. راستش باور کرده‌ایم اما بیایید کمی دقیق‌تر هم نگاه کنیم.
یک ساعتی بعد از بازی نخست تیم‌ملی در سن‌پترزبورگ و پیروزی در مقابل مراکش، خیلی از خبرنگارهایی که در اتاق کنفرانس خبری زنیت آرنا داشتند تند تند صحبت‌های کارلوس کی‌روش را برای انتشار تنظیم و مخابره می‌کردند، ترجیح دادند از «ماجرای ژوزتو» صرف‌نظر کنند. کی‌روش در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا او نخستین مربی پرتغالی است که توانسته در اولین بازی تیمش در جام‌جهانی پیروز شود، به‌نام ژوزتو اشاره کرد و گفت که این افتخار از آن استاد و همکار سابق اوست که در جام‌جهانی ۸۶ مکزیک اولین بازی‌اش را برده. کی‌روش سپس ضمن تشکر از خبرنگاری که این سوال را مطرح کرد، گفت که دوست دارد به زبان پرتغالی و حالا که اسم ژوزتو به میان آمده، چند جمله‌ای با رسانه‌های پرتغالی حرف بزند: «وقت آن شده که فدراسیون فوتبال پرتغال بفهمد ژوزتو چه مربی بزرگی بوده و چقدر به او ظلم کرده‌اند... .» اگر از این حمله به فدراسیون فوتبال پرتغال در کنفرانس خبری بازی ایران و مراکش تعجب کرده‌اید، حق دارید. تعجب‌تان البته بیشتر هم می‌شود وقتی بدانید که بعد از کنفرانس، خبرنگار مزبور مدعی بود خود کارلوس کی‌‎روش از او خواسته که این سوال را بپرسد! این داستان شاید ما را با سویه‌های رفتاری آقای سرمربی، با تمام چیزهایی که به آن نقد داریم، آشناتر کند اما یکی هم باید به استاد یادآوری کند که ما آن‌قدر هوشمند هستیم که بین رفتار فنی و اخلاقی او در رختکن و در مقابل دوربین و میکروفون خط بکشیم. می‌توانیم دوستش داشته باشیم اما فاصله‌مان را با حاکمیت مطلقه او حفظ کنیم و از اینکه او - که چنین دوستش داریم - با اصرار می‌خواهد سر دوراهی فرشته یا شیطان، پیاده یا سوارمان کند اندوهگین شویم.
بد نیست یک‌بار دیگر و پیش از آزمون دوباره آشتی‌های تهی از معنا مقابل دوربین و ریش سفیدی علی پروین، عادل فردوسی‌پور یا هرکس دیگری، باز هم به این مستشاران فوتبالی یادآوری کنیم که چه خواب‌هایی برایشان دیده بودیم؛ اینکه چقدر دوست داشتیم شیوه‌ کار مستمر و علمی در فوتبال ایران را از تیم‌هایی که ایشان ساخته‌اند، الگو بگیریم و به فوتبال و لیگ‌مان پیوند بزنیم. می‌خواستیم نقشه راه برای موفقیت در فوتبال ایران، یک‌بار برای همیشه، شفاف و مدون، بر اساس دانش و کار تبیین شود؛ یک فانوس دریایی روشن برای فوتبال توفان‌زده‌ای که معمولا ما را آن‌قدر درگیر جزییات می‌کند که نگاه‌مان به نوک انگشت باشد تا ماه و البته همین حالا هم همین را می‌خواهیم؛ در واقع وقتی از فقدان «بزرگ‌تر» در فوتبال‌مان می‌نالیم، از نداشتن کسی حرف می‌زنیم که بتواند ناخداگونه دوردست‌ها را ببیند و نگذارد دستاورد‌های چندین ساله لگدکوب دعواهای سخیف باشد، نه کسی که از در ریش‌سفیدی وارد شود و با ماچ و گل و شیرینی سروصدا را بخواباند. از مرجعی می‌گوییم که در هیاهوی تحسین و تمجید از اجرای باشکوه ارکستر هم، لحظه‌های فالش را تشخیص دهد و به رهبر یادآوری کند که فلان جای بهمان قطعه، درستش این است نه آن چیزی که او اجرا کرده. دعواهای مدرن و تاکتیکی، راه‌حل‌هایی از جنس خودشان می‌خواهند. جست‌وجوی چنین بزرگ‌تری در میان نام‌ها هم، ما را به نشانی اشتباه خواهد برد. این، کاری است که «رسانه» باید انجام دهد؛ رسانه همان بزرگ‌تری است که باید چراغ راه فوتبال باشد. چطور؟ با پرسشگری دقیق و شفاف. این، کاری به‌جز انتشار مصاحبه‌های پینگ‌پونگی کی‌روش - برانکو است. پرسیدن از هر کدام درباره سویه‌های اشتباه حرف‌هایشان؛ شاید بعدتر، از جمله این پرسش‌ها یکی هم این‌ باشد که چه شد از آن جنتلمن‌هایی که از شما ساخته بودیم، به این‌جا رسیدید که با تحقیر و توهین مستقیم از کشورهای همدیگر حرف بزنید. با یادآوری این نکته که دوست‌تان داریم،  می‌شناسیم‌تان و نگرانیم برای هر دوی شما؛ اینچنین که تبر برداشته و بر فرق بتی می‌کوبید که خود خودتان هستید و ما ساخته‌ایم. مجسمه‌ای که ترک بردارد، شاید البته دور انداخته نشود اما جایی در ویترین هم نخواهد داشت.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید