معماری یا هویت ثروتی برای آیندگان
محمدرضا حافظی؛ رئیس دانشکده معماری دانشگاه شهیدبهشتی
اینکه شهری در دامنه یک کوه زیبا قرار بگیرد، در سراسر دنیا کمنظیر است. اینکه مردم یک شهر وقتی از خواب برمیخیزند بتوانند این کوه زیبا را تماشا کنند و از تلاقی آن با آسمان حس زیبای سرزندگی طبیعت را دریافت کنند؛ این حس بیبدیلی از درک زیباییهای طبیعت است. همین کوه باعث جریان باد شمال به جنوب میشود و حس طراوت با وزش باد نیز فراهم میشود. اینکه چنین شهری، همچنان حال مردمش خوب نباشد، دستاوردی است که ما طی دورههای متعدد شهری داشتهایم. حالا با نگاه به کوه و خیابانهای شهر میتوان به وضوح دریافت که حال معماری تهران خوب نیست. آشفتگی عجیبی وجود دارد. چرا این شرایط رخ داده است؟ آیا معماران طی دهههای اخیر در این شهر نبودهاند؟ کمی که دقت کنیم میبینیم که نظام فنیاجرایی کشور پاسخگوی آنچه رخ داده، نبوده است. شاید همین ساختمان اجلاس سران دارای برخی ارزشهای معماری اسلامی ایرانی باشد. استثناها بسیار اندک و غیرقابل اعتنا هستند. بهعنوان یک معمار که عمری را در تهران گذرانده، علت اصلی این وضع را بیتوجهی به حوزه فرهنگ در بخش معماری میدانم. در جاهایی از شهر هیچ توجهی به معماری نمیشود. در جاهای دیگر هم اگر توجهی وجود دارد به سنگنما میشود. در همین تهران پروژهای داریم که یکچهارم کل قیمت ساخت برای سنگنما و فرز زدن آن هزینه میشود و بعد در داخل ساختمان هیچ اثری از هیچ نوع معماری ایرانی و خارجی نیست. حتی مساجد تازهساز ما هم اثری از آن معماری روحنواز و چشمگیری که برای ما از قرون گذشته به ارث رسیده را ندارند. دست بالا تکرار مکررات دارند و حرف جدیدی در معماری اسلامی ایرانی نمیزنند. مسجد آقا بزرگ کاشان را ببینید؛ معماریاش غرقشدن در دریای لذت است یا مسجد شیخ لطفالله، مسجد امام اصفهان و حتی مسجد امام بازار تهران. به عکس در مساجد جدید از آن هشتیها و از طاقضربیها هیچ اثری نیست. تناسبات و شاعرانگی را از معماری گرفتهاند.
تهران در این شرایط وضع نامناسبی دارد و معماران ما هویت گذشتگان را منتقل نکردهاند. اگر به نسل جدید از آجر بهمنیهای قدیم بگوییم، تصور زندهای از آن ندارند. یکی از همکاران ما میگفت نگران معماری تهران نباشید. 20سال دیگر، این ساختمانهای بیهویت معماری دیگر نیستند و جایشان را ساختمانهای جدید میگیرند. خب، از کجا باید به سمت معماری دارای هویت و روح رفت؟ این ثروتی است که ما با انتقالش به آیندگان میتوانیم به ارث بگذاریم.
در حال حاضر متأسفانه نظام فنی اجرایی کشور پاسخگو نیست. در برج میلاد ما این مسائل را حل فنی کردیم، اما وقتی کارمان به مسائل حقوقی میرسید، زمان و انرژی زیادی از ما میگرفت و همه لذتمان را اینجا از دست میدادیم. کار معماری کار کیفی است. نباید برای آن پول ثابت تعیین کرد. تا وقتی نرخنامه مشخص تعیین میکنید، هیچ هنری زاده نمیشود. راه اینجاست.