گروه تحلیل و پژوهش
بیانیه اخیر 45نفر از شاگردان مکتب امام روحالله به بهانه شهادت زائران حاج قاسم با یک سؤال ساده شروع میشود؛ اینکه «چرا دشمن سلاح خود را سمت مردم بیگناه و بیدفاع میگیرد؟» و معتقد است «اندیشیدن درباره این پرسش میتواند فهمی عمیق از مهمترین و ریشهایترین داشتههای امروز ایران را بهدست دهد.» پاسخ ساده اولیه را همان مفهوم «زیارت حاج قاسم» توضیح میدهد؛ یعنی دلبستگی مردم ایران به شخصیت، مسیر و راه کسی که نماد هویت آنهاست. آری! این حقیقت برای دشمن دردآورتر از توان نظامی ما و سوخت اصلی موشکها و پهپادهای ایران است. سپس بیانیه، گفتمان مقابل خود را معرفی میکند و همان ابتدا نشان میدهد که با چه اندیشهای در صحنه مرزبندی دارد؛ گفتمانی که «ایران را متهم به شکست، انفعال و انحراف میکند.» بیانیه تلاش میکند فهم دیگری از صحنه ارائه کند و نشان دهد چطور حرکت جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر ایمان مردمش در این سالها توانسته چنین صحنه باعظمتی را در دنیا بهوجود آورد و قدمهای بعدی این حرکت کلان تاریخساز چیست.
پرداختن به 2نگاه نادرست در دهههای 70تا90
متن بیانیه این دو نگاه غلط را در دهههای70، 80 و90 نیز تبیین میکند و مصادیق مختلفی برای آن برمیشمارد و بعد از این مرحله وارد دومین بخش خود میشود؛ یعنی «طرح محو اسرائیل و تحقق بینالملل اسلامی» و این طرح را در 9گام توضیح میدهد.
گام اول «انقلاب» است؛ یک پدیده انفسی که تحول را اولا درون مردم دنبال و متکی به ایمان آنها حرکت میکند. صدور انقلاب نیز یعنی فراگیرشدن چنین حقیقتی در میان امت اسلام و سپس کل جهان. این سبک پیامبران است که خود حرکت میکنند، الگو میسازند و سپس دعوت میکنند. نمیگویند: «برو»، بلکه میگویند: «بیا». لذا گام دوم ساختن «ایران قوی» و گام سوم «حفظ انقلاب» است. «مهمترین کارکرد نظام مقدس جمهوری اسلامی «حفظ» این انقلاب بود. حفظ انقلاب به تعبیر حضرت امام(ره) از اصل انقلاب دشوارتر بود. حفظ انقلاب در جان یک جامعه باعث میشد که کانون قدرت معنوی در منطقه شکل بگیرد و باقی بماند. روشن بود که فقط اصل حضور این کانون قدرت در منطقه که مقابل همه گردبادهای شیطانهای عالم سر خم نمیکرد چه اندازه در ویرایش صحنه منطقه و کل جهان مؤثر بود. بدون اراده عمومی انقلابی کاری از مسلسلها و موشکها برنمیآمد. بدون چنین کانون قدرتی اساسا دعوت شما دیده و شنیده نمیشد؛ الهامبخشی و الگوبرداری هم محقق نمیشد.»
به این ترتیب گام چهارم یعنی «احیا و راهبری جریانهای مقاومت در منطقه» شکل میگیرد؛ جریانهایی که «هم برای رهایی خود و مردمش میجنگد و هم برای مدد به کل جبهه و این دو را در تنافی با هم نمیبیند. این جزو معجزات انقلاب است که هویت ملی و هویت امتی به هم گره خورده است. صراط امام بسیار از این دوگانههای توهمی را از بین برده است.» اینگونه در گام پنجم، «تکمیل محاصره اسرائیل با زنجیره مقاومت» محقق میشود؛ اتفاقی که امروز مشاهده میکنیم؛ از شمال حزبالله لبنان، از جنوب انصارالله یمن، از شرق و غرب نیز غزه و کرانه باختری، بهعلاوه مقاومت عراق و سوریه و دیگر کشورهای منطقه. این کمربند مقاومت هم باعث فشار ناامنی و ازهمپاشیدگی هویت مهاجران غاصب اسرائیلی میشود و هم اینکه هیمنه و افسانه ابرقدرتیاش را در منطقه باطل و به این ترتیب نظام محاسبات حاکمان و مردم منطقه را تنظیم میکند. این نکته را باید کنار «احیای هویت ناب فلسطین و تسلیح انتفاضه» گذاشت که در مرحله ششم رخ میدهد. «جوشش مبارزه از داخل فلسطین کابوس اصلی اسرائیل است.» همه تلاش اسرائیل برای شکل دادن به جریان سازش و تشکیلات خودگردان برای از بین بردن اندیشه و حرکت مقاومت در داخل فلسطین بود، اما موفق نشد.
به این ترتیب است که اساسا کارکرد اسرائیل در منطقه که جلوگیری از وحدت امت اسلامی و جلوگیری از قیام مسلمین در منطقه است، از بین میرود و فلسفه جعل او باطل میشود؛ چراکه غرب اسرائیل را ساخت که با هیمنه خود جلوی قیام و وحدت اسلامی را در منطقه بگیرد. وقتی این هیمنه و ابرقدرتی نابود شد، به مرور «باطل شدن فلسفه اسرائیل در عمل» در مرحله هفتم رخ میدهد.
زاویه نگاه غلط، مقدمه فهم غلط
بعد از این مقدمه بخش اول متن آغاز میشود. بخش اول تلاش میکند تبیین کند چطور ریشه فهم غلط از صحنه به زاویه نگاههای غلط مرتبط است. «روزی که فریاد یاللمسلمین خمینیکبیر در نفی کل پیکره استکبار بلند شد، به موازات قیام او 2جریان، 2اندیشه، 2هویت در 2سوی حرکت نورانیاش شکل گرفت.»
این دو زاویه نگاه چه بود؟ یک نگاه مردم را نمیدید و یک نگاه دین را. یک نگاه اصل قیام امام را خلاف تقیه میدانست و متهمش میکرد به تندروی و یک نگاه توصیه به قیامهای مسلحانه مارکسیستی و شبهمارکسیستی میکرد. در دوران رهبری امام(ره) نیز یک نگاه معتقد بود او منفعل شده و به او جام زهر را نوشاندهاند و یک نگاه دیگر معتقد بود اساسا از اول جنگ اشتباه بود و بعد از پذیرش قطعنامه نیز باید اساسا رویکرد مبارزه با استکبار را کنار گذاشت. امام مجبور بود هم توضیح دهد که این جام زهر را چرا نوشید و چگونه بنا دارد مبارزه را در همه ابعاد ادامه دهد و هم از جهت دیگر توضیح دهد که مختصات آنچه تا امروز بهدست آورده چگونه یک پیروزی خیرهکننده و غیرقابل انکار است.
«او چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن به همه مجاهدان یاد داد که در حرکت خود باید «مراعات مردم» را کرد و با اراده آنها صحنه مبارزه را پیش برد. مردم باید تجربه کنند، باید تشخیص دهند و باید بخواهند و همه هدایتگران موحد عالم نیز همین مسیر را دنبال کردهاند...؛ مسیری که حتی اگر صورت انعطاف داشته باشد هویتی قهرمانانه دارد و آنان که این طریق را نفهمند و به نام عزت دست از عقلانیت در حرکت بردارند، هم خود را و هم کل حرکت را ضایع خواهند ساخت و این خط مستقیم مردمسالاری دینی است.»
بینالملل اسلامی پس از محو اسرائیل
اما در مرحله هشتم باید به طرح «همهپرسی در سرزمینهای اشغالی» اشاره کرد؛ آنهم در میان ساکنان حقیقی فلسطین و نه غاصبان. این طرح هم ایدههای 2دولتی و 2کشوری را به هم میزند، هم فلسفه و نرمافزار اصلی مقاومت را تبیین میکند، هم راهکار روشنی که همه دنیا هم متوجه میشوند برای آینده سرزمینهای اشغالی و صلح پایدار بیان میکند و توضیح میدهد که محو اسرائیل دقیقا معنایش چیست. حالا مرحله نهم «تحقق بینالملل اسلامی» بعد از محو اسرائیل است. ایران بهعنوان یک کشور انقلابی و قوی در منطقه قدرت الهامبخشی به کل منطقه خواهد داشت و به این ترتیب صحنه برای تحقق جوامع انقلابی و حکومتهای مردمسالار مهیا شده و میتوان طرح بینالملل اسلامی را دنبال کرد. بیانیه بعد از تبیین طرح محو اسرائیل و تشکیل بینالملل اسلامی، در سومین بخش خود وارد وظایف امروز ما میشود. حالا معلوم میشود چرا باید سراغ مردم رفت. اراده مردم مومن انقلابی ایران اصلیترین ابزار مبارزه با دشمن است. مسئله جهاد تبیین برای مشارکت و حضور در صحنه مردم هم برای ساخت ایران قوی و هم در عین حال نابودی اراده استکبار در منطقه و جهان مؤثر خواهد بود.
درآمدی بر بیانیه45 نفر از شاگردان مکتب امام ره
جمعی از شاگردان مکتب امام ره بیانیهای را در راستای تبیین چرایی نشانهروی سلاح دشمن به سمت زائران سردار سلیمانی منتشر کردند
در همینه زمینه :