رسول بهروش|با اعلام خداحافظی از تیمملی، به نوعی پازل «لوسبازی»های سردار آزمون کامل شد. کلکسیون حواشی او شاید فقط همین یک قلم را کم داشت. پریدن به فدراسیون سوارکاری و مربیان آن، درگیری مجازی با همبازی ملیپوش بر سر مسایل ممنوعه، یورش غیرمودبانه به بزرگان فوتبال ایران که منتقد برخی رفتارهای کیروش بودهاند و حالا هم وداع با تیمملی در 23سالگی. خودش میگوید از 4ماه پیش داشته به خداحافظی فکر میکرده؛ یعنی از همان روزهایی که کاوه رضایی و علی علیپور و رضا قوچاننژاد همه بضاعتشان را کف دستشان گرفته بودند تا شاید فوروارد ایران در جامجهانی باشند، اما آخرش فرصت تام و تمام 270دقیقهای رسید به مسافری که اصلا ویزای روسیه را نمیخواست. بعد ما چه ساده دلیم که انتظار داشتیم با چنین مهاجمی، تیم ملیمان رکورد کمترین گل زده و کمترین شوت داخل چارچوب و حتی بیرون از چارچوب کل جام را به نام خودش ثبت نکند!
سردار آزمون مدتهاست که نشان داده با وجود استعداد چشمگیرش، در حوزه خصایل اخلاقی و خصایص حرفهای نباید انتظار زیادی از او داشت. این وسط فقط میماند یک آرزو؛ اینکه کاش او با این حجم عظیم از زود اقناعی، سرخوشی کاذب، سطحیگرایی و عطش برای جلب توجه از مسیرهای کوتاه و نامناسب، تنها نماینده خودش باشد، نه نماینده یک نسل، وگرنه خیلی باید نگران نسل آینده فوتبال ایران باشیم. آزمون لباس یکی مثل علی دایی را به تن کرده که به اندازه ثانیه به ثانیه مسابقات ملی عرق ریخت و هزار بار به هزار عنوان تحقیر و تمسخر شد، اما یک قدم هم عقب نگذاشت. وقتی دست منتقدان دایی به جایی نمیرسید، او را بهخاطر گلزنی به مالدیو و گوام ریشخند میکردند، اما حالا کریس رونالدو همه زورش را میزند تا با گلزنی به لوکزامبورگ و مالت و لیختن اشتاین عنوان بهترین گلزن تاریخ مسابقات ملی را از ستاره ایرانی بگیرد، هرچند کار آنقدر سخت است که شاید تصاحب این عنوان، به یکی از معدود اهداف محقق نشده زندگی رونالدو تبدیل شود. حالا پیراهن این آدم را دادهاند به کسی که اگر به ابروی بالای چشمش چپ نگاه کنی، به تریج قبایش بر میخورد و ممکن است از فوتبال کنار برود، کسی که شب بازی ایران در جامجهانی از جواب دادن به شوخی پیش پا افتاده یک کمدین تلویزیونی هم غافل نمیشود و البته دو روز بعد از آنکه در اینستاگرام شفیع مهدی طارمی میشود، خودش از فوتبال ملی خداحافظی میکند! این همه اعوجاج، بیثباتی، زودرنجی و بیهمتی؛ بعد شما هنوز منتظرید سردار از روبین و روستوف دل بکند و از ور دل قربان بردیف به یک باشگاه درست و حسابی اروپایی برود؟
از همه خندهدارتر لقب او یعنی «مسی ایرانی» است. مسایل فنی به کنار، اما از مجموعه رنجهایی که مسی در لباس تیمملی کشورش تحمل کرده هزار فیلم سینمایی میشود ساخت. مسی همین حالا با 64گل و اختلاف قابل توجه نسبت به باتیستوتا بهترین گلزن تاریخ تیمملی آرژانتین است، اما او در همه این سالها متهم بوده که با تمام وجود برای تیم کشورش بازی نکرده. خدا میداند که چقدر فحش خورده و چقدر ملامت شده؛ در رستوران مرکز شهر بوینس آیرس به او حمله کردهاند و جایی دیگر مجسمهاش را شکستهاند. بین 2016 و 2017 در یک مقطع یک ساله تمام گلهای رسمی تیمملی آرژانتین را مسی زد و هیچ بازیکن دیگری موفق به گلزنی برای آلبیسلسته نشد. در مسابقات انتخابی همین جامجهانی اگر هتتریک روز آخر مسی در زمین اکوادور نبود، آرژانتین اصلا به روسیه نمیرسید. لئو ظرف 3سال تیمش را 3بار به فینال جامجهانی و کوپا آمریکا برد و هر 3بار بعد از شکست در بازی نهایی، بدترین توهینها را به خود او کردند. همین حالا هم آرژانتین در هر مرحلهای اوت شود، فحشش را مسی باید بخورد. او اما هنوز کوتاه نیامده و در لحظات پایانی بازی با نیجریه طوری جلز و ولز میکرد که انگار پای مرگ و زندگیاش وسط است. از آن طرف هم سردار آزمون را داریم که بعد از 4تا انتقاد معمولی که خیلی از آنها هم به حق است، بازی «من قهرم» راه میاندازد. لیونل مسی ایرانی؟ شوخی را تمام کنید لطفا!
لیونل مسی ایرانی؟ شوخی بس است
در همینه زمینه :