برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
عاجز: درمانده، ناتوان، از پا افتاده، به جان آمده.
عاقله مرد: مرد جا افتاده، پخته، معقول، سنگین، باوقار.
عبّاسی / عبّیسی: واحد پول قدیم برابر چهارشاهی (یک پنجم قران).
عدسی: دال عدس، عدس ریز و زردرنگ که پس از پختن با گلپر و نمک میخورند.
عربدهکش: آشوبطلب، بد مست.
غارغار/ قارقار: صدای کلاغ.
غریبگز: حشرههایی مانند کک و ساس که عوام اعتقاد دارند فقط غریبهها را نیش میزنند.
غش و ضعف کردن: سخت عاشق بودن.
غمزه: عشوه، لوندی، بلاگیری، اشاره با چشم و ابرو و لب برای دلبری.
فاجعه: مصیبت، بلا، صدمه، سختی.
فال فال: قسمت قسمت، چندتا چندتا.
فراخور: سزاوار، شایسته، لایق، مناسب.
مشاغل طهران
شیشهنویسی به جای نصب تابلو مغازه
یکی از دکانهای معروف خیابان چراغبرق، دکان چلوخورشی آقا کمال، جنب گاراژ حسینی بود. آقا کمال در روزگار خود علاوه بر پختن غذاهای خوش عطر و بو به یک ابتکار هم دست زد. از طرف دولت حکم شد تا هر دکاندار بر سر مغازه خود تابلویی نصب کند. آن زمان این کار به حدی ناپسند بود که باور داشتند نصب تابلو مثل این است که کسی ناموس خود را در معرض اعلان و معرفی بگذارد. گریز از آن هم غیرممکن بود. آقا کمالکاری کرد تا هم حکم دولت را اجرا کرده باشد و هم بر سردر دکانش تابلویی نگذارد. از خطاطی خواست تا پشت شیشه مغازهاش بنویسد: «چلوخورشی آقا کمال/ با احترام از مشتریان محترم پذیرایی میشود» این همان ابتکاری بود که دیگر مغازهداران را هم ترغیب کرد تا نصب تابلو را با شیشهنویسی تعدیل کنند. آقا کمال مبتکر شیشهنویسی در پخت وپز شهرت بسزایی داشت. معروف شدنش هم به خاطر روغن اعلای پرعطر و بویی بود که از مسافت دور به مشام میرسید و هر رهگذری را مجذوب میکرد. هر ظرف کامل غذای او با 2 نوع خورش به اندازه 2پیاله ماستخوری و برنجش که پراشتهاترین مشتریان را کفایت میکرد یک قران بود. آقا کمال را به فقیرنوازی میشناختند. چون هر روز تعدادی غذا میان نیازمندان تقسیم میکرد.
خوراکیهای طهران
یخ در بهشت زعفرانی
در تهران قدیم با گرم شدن هوا بازار خوردنیهای تفننی هم گرم میشد. یکی از آنها یخ در بهشت بود. تهرانیها برای درست کردن یخ در بهشت، آردبرنج را الک و در آب و شیره هم زده شده حل میکردند و روی آتش میگذاشتند و کمکم بقیه شیره را اضافه میکردند تا با آتش ملایم بپزد. آرد برنج هم مثل برنج به زمان احتیاج دارد تا بپزد و بوی خامی آن گرفته شود. بعد از نیم ساعت تا 3 ربع که ملایم جوشید، هل و گلاب و شکر را اضافه میکردند و هم میزدند و از روی آتش برمیداشتند. این مخلوط را در قالب یا کاسه میریختند تا خنک شود. بعد کاسهها و قالبها را روی یخ میگذاشتند و موقع بردن سر سفره یا خوردن روی آن پسته نیمکوب میپاشیدند. نکته این بود که یخ در بهشت باید کاملاً سرد میشد اما منجمد نمیشد. گاهی برای خوشمزهتر شدن یا تنوع به یخ در بهشت زعفران هم اضافه میکردند. در ظرفی نصف آن را سفید و نصف دیگر را زعفرانی میکشیدند. گاهی هم زعفران را با گلاب حل میکردند. یخ در بهشت دسر خوشمزه روزهای گرم تابستان بود.
شنبه 9 تیر 1397
کد مطلب :
21450
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/o6Qk
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved