• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
پنج شنبه 30 آذر 1402
کد مطلب : 213051
+
-

گفت‌وگو با مریم الهامیان،کارگردان فیلم مستند «خانواده خلج » که در جشنواره سینماحقیقت نمایش داده شد

روایت‌خانواده‌ای‌که دچار بحران‌هستند

روایت‌خانواده‌ای‌که دچار بحران‌هستند

شقایق عرفی‌نژاد؛ روزنامه‌نگار

در طول 3 روز از شروع‌‌ مهم‌ترین جشنواره مستند ایران، فیلم‌های زیادی در آن به نمایش درآمده است با سوژه‌هایی که گاه بسیار جذاب هستند. فیلم « خانواده خلج» یکی از این فیلم‌هاست.
‌فیلم کار مشترک مریم الهامیان و مصطفی حاج قاسمی ‌است. این زوج پیش از این هم چندین فیلم مشترک ساخته‌اند. مریم الهامیان مستندسازی را از سال 84و به‌عنوان پژوهشگر و روایت‌کننده مستند در شبکه مازندران شروع کرده است؛ با مستندی به اسم «آبی به رنگ خاک». کارگردانی مستند را هم از سال 97و با فیلم«امید شهر خسته» تجربه کرده است که سال 98در جشنواره سینماحقیقت نمایش داده شد. او همچنین بازیگر تئاتر هم هست و در مازندران نویسندگی، بازیگری و کارگردانی کرده است. در این گفت‌وگو الهامیان درباره مستند خانواده خلج و ماجرای ساخته شدن آن صحبت کرده است.

ایده فیلم «خانواده خلج» چطور پیش آمد؟
من اهل مسافرت گروهی و طبیعت‌گردی و کمپینگ هستم. در یکی از این مسافرت‌ها، افشین خلج که یکی از شخصیت‌های فیلم خانواده خلج است، با ما همسفر بود. وقتی متوجه شد من کارگردان فیلم‌های مستند هستم به من گفت زندگی ما داستان عجیبی دارد. دوست دارید آن را تعریف کنم تا اگر مناسب یک فیلم مستند است از آن فیلم بسازید. گفتم شما تعریف کنید ولی من قول نمی‌دهم. داستانش را تعریف کرد و من و همسرم مصطفی حاجی قاسمی و چند نفر از گروه با هم در جلساتی راجع به آن صحبت کردیم که ببینیم این سوژه قدرت تبدیل شدن به یک فیلم مستند را دارد یا خیر. جلسات دیگری هم با افشین خلج داشتیم و صدایش را ضبط کردیم و باز با خودمان جلسه داشتیم. آرشیوهای خانواده را هم که نگاه کردیم، متوجه شدیم این داستان قدرت لازم برای یک فیلم مستند را دارد.
چه چیزی شما را به این نتیجه رساند؟
چند ویژگی داشت. یکی داستان دراماتیک هرکدام از اعضای خانواده بود. از پدر و مادر که بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشتند تا فرزندان. مسئله بعدی علاقه شخصی خودم به تولید بود. من مهندسی صنایع غذایی خوانده‌ام و یک وقتی دوست داشتم تولیدی کیک و کلوچه داشته باشم. درگیری من با سینما و نوشتن مانع این کار شد ولی عشق به تولید همیشه با من بود. وقتی این خانواده تولیدکننده را دیدم که چه قابلیت‌هایی داشته‌اند و چه سختی‌هایی کشیده اند، به‌نظرم چالش دراماتیکی آمد. از طرف دیگر تولید مسئله مهمی ‌برای کشور ماست و باید به آن پرداخت؛ اینها همه به‌نظر ما دراماتیک آمد.
خانواده کارگاه را از دست داده‌اند؟
3 دادگاه داشته‌اند و در آنها شکست خورده‌اند و مزایده بانک پذیرفته شده است. الان دادگاه تجدید نظر را در پیش دارند که چهارمین دادگاه است و با وکیلی که گرفته شده، منتظر هستند تا نتیجه دادگاه معلوم شود.
وقتی با خانواده صحبت کردید که می‌خواهید درباره آنها و با آنها یک مستند بسازید، واکنش‌شان چه بود؟
این نخستین سؤال من از افشین خلج بود که آیا پدر و مادر شما ما را همراهی می‌کنند؟ جلسه‌ای گذاشتیم و به دیدن خانواده رفتیم و دوربین هم بردیم که نخستین آزمایش ما بود که پلان‌هایش در فیلم وجود دارد. نظر آنها را جلب کردیم و انگار وقتی ما را دیدند و تحقیق کردند، اعتمادشان جلب شد.
تصویربرداری چقدر زمان برد؟
4سال. ما سال 98پروپوزال کار را به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دادیم و تا سال 99مراحل پژوهشی‌مان طول کشید. سال 1400جلسه‌های‌مان با مرکز گسترش شروع شد که داوری‌های سختی داشتند. 2 ساعت سؤال‌های سنگین و سخت از ما پرسیدند تا در نهایت طرح در این مرکز تصویب و تولید با حمایت این مرکز شروع شد. ولی قبل از آن هم بدون حمایت مرکز ما تصویربرداری‌های‌مان  را از سال 98شروع کرده بودیم و تا همین 15روز پیش هم فیلمبرداری داشتیم. جلسه‌ای بود درباره حمایت از تولید که آن را هم باید فیلمبرداری می‌کردیم. بنابراین از سال 98تا 1402کار ساخت فیلم طول کشید.
‌شما با همسرتان، مصطفی حاج قاسمی‌، فیلم را به‌طور مشترک کار کردید. از این همکاری بگویید.
ما برای خودمان یک شیوه داریم. اول با هم صحبت می‌کنیم، می‌نویسیم و جلسه می‌گذاریم. وقتی سر پروژه می‌رویم، دقیقا می‌دانیم هرکس چه کاری قرار است انجام دهد. اگر می‌خواهیم قابی را ببندیم با هم به نتیجه می‌رسیم و بعد یکی با فیلمبردار صحبت می‌کند و یکی با سوژه‌ها. تقسیم کار داریم. البته هر کاری چالش‌های خودش را دارد ولی مهم این است که شیوه‌ای برای گفت‌وگو وجود داشته باشد که فکر می‌کنم در این چهارمین کار مشترک سینمایی، به این شیوه گفت‌وگو رسیده‌ایم.
از شرکت در جشنواره سینماحقیقت بگویید. چطور تجربه‌ای است؟
 من نخستین بار سال 98با فیلم امید شهر خسته در جشنواره سینماحقیقت شرکت کردم و این دومین حضورم در این جشنواره است. احساس می‌کنم آنقدر روند کار سخت بوده که حضور در جشنواره هم خستگی‌اش را از تنم بیرون نکرده است. اما درهرحال سینماحقیقت بزرگ‌ترین جشنواره سینمای مستند ایران است. بسیار قابل احترام و افتخار است و جای خوبی است تا جوان‌ها کارهایشان را نمایش دهند و می‌تواند برای آنها انگیزه باشد. به‌نظرم جشنواره متفاوت و جذابی است. من در هر جشنواره‌ای شرکت می‌کنم و فیلم‌ها را می‌بینم. یکی از بهترین‌هایش همین جشنواره سینماحقیقت است.‌

 

این خبر را به اشتراک بگذارید