موضوع متروی «پرند» را چه کسانی احیا کردند؟
حمید هیدارن؛ مدیر روابطعمومی شرکت راهآهن تهران و حومه
موضوع اتصال خط یک شبکه متروی تهران به شهر جدید پرند، یک پروژه 3مرحلهای به شمار میآید و از اواسط سال 1396 که 2قطعه آن به بهرهبرداری رسید (از ایستگاه شاهد تا ایستگاه شهرآفتاب و سپس از ایستگاه شهرآفتاب تا ایستگاه فرودگاه امامخمینی(ره)) اجرای قطعه سوم تقریباً مسکوت ماند. علت اصلی توقف اجرای قطعه سوم از فرودگاه امام خمینی(ره) تا شهر پرند، عدمتامین منابع مالی لازم برای تکمیل طرح و خرید و نصب تجهیزات بود و در آن برهه چنین تداعی میشد که گویا پروژه مذکور از اولویتهای اجرایی دستگاههای ذیربط خارج شده است. اما از پاییز سال 1399وقتی پای رسانههای جمعی به میان آمد و خواسته بحق مردم شهر پرند به یک مطالبه عمومی و فراگیر تبدیل شد، پای مسئولان امر نیز دوباره به محل پروژه خط پرند باز شد و بازدیدهای متعدد و مکرر متولیان امر، خصوصا از اواخر سال 1400 شدت گرفت. اینگونه بود که وزیر کشور، استاندار قبلی و کنونی تهران، وزرای پیشین و فعلی وزارت راه و شهرسازی، نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و مدیران دیگر ارگانهای ذیربط طی سال 1401 به کرات جلساتی را در مورد پروژه متروی پرند تشکیل دادند و با تخصیص بخشی از اراضی پرند، نهایتاً مشکل مالی ادامه روند تکمیل پروژه را حل کردند؛ حتی در بازدید آذرماه سال گذشته رئیسجمهور از این طرح مهم عمرانی، تأکیدات فراوانی صورت گرفت تا تمام عوامل ذیمدخل، آستین همت بالا بزنند و موانع اجرایی را به هر نحو ممکن رفع و رجوع کنند تا متروی پرند بالاخره در سال 1402تحویل مردم شود.
از مهمترین عوامل پیشرفت پروژه این بود که توجه رسانهها معطوف به پروژه مذکور شد و هفتهای نبود که بحثی از آن در جراید، خبرگزاریها، شبکههای اجتماعی و صدا و سیما مطرح نباشد. در حقیقت وقتی مسئولان ارشد کشور با جو عمومی و خواست طیف وسیعی از مردم و رسانهها (به نمایندگی از همان مردم) مواجه شدند، چرخهای این پروژه را به حرکت درآوردند و آنچه باید رخ میداد، انجام شد. بهعبارت دیگر اینجا هم مثل سایر موارد مشابه، وقتی رسانهها متوجه رسالت و ماموریت اصلی خود شدند، در نقش مطالبهگر ظاهر شدند. دوباره توجه مسئولان مربوطه به پروژهای که پیشرفت عملیات اجرایی آن قابل توجه بود، جلب شد و تکمیل خط و ایستگاه متروی پرند در اولویت قرار گرفت. البته در زمینه مسائل اجرایی، قطعا پیگیریها و همراهیهای وزارت راه و شهرسازی، استانداری تهران، شرکت مادرتخصصی عمران شهرهای جدید، قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا(ص) و این اواخر وزارت نیرو به کمک مجری طرح یعنی شرکت متروی تهران (به نمایندگی از شهرداری تهران) آمد تا کار به سرانجام برسد، اما این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که رسانههای تأثیرگذاری همچون جراید (و خصوصا روزنامه همشهری)، صدا و سیما (بالاخص برنامه تهران 20 که در طول 30ماه حدود 40بار به انحای مختلف به این موضوع پرداخت)، خبرگزاریها و فضای مجازی، اگر پا به میدان مطالبهگری نمیگذاشتند، شاید زمان انتظار برای بهرهبرداری از این خط مترو باز هم به درازا میانجامید. درواقع رسانههای جمعی بار دیگر این موضوع را به اثبات رساندند که اگر قدر خود را بیشتر بدانند، درست و بجا اولویت ماموریتهایشان را پیگیری کنند و از تریبونی که در اختیار دارند در زمان مناسب و با ادله منطقی استفاده کنند، هنوز هم میتوان انتظار گرهگشایی از آنان داشت و کارهای بر زمین مانده و تکالیف مغفول مانده را، هر قدر خرد یا کلان، به سرانجام رساند تا در سایه این تقلاها و پیگیریهای مجدانه، رفاه حال مردم بیش از پیش حاصل شود و البته رسانهها نیز به جایگاه رفیعی که از آنها انتظار میرود، نایل آیند.