مدرسهای برای دانشآموزان ویژه
مسعود زمردیان، کارخانه ساعتسازی خود را به مدرسه دانشآموزان استثنایی تبدیل کرده است
رابعه تیموری-روزنامهنگار
مریم از صبح که شنیده مسعود زمردیان و همسرش به مدرسه سر میزنند، بیقرار است که زودتر نامهاش را به آنها برساند. توی نامهاش فقط 4کلمه نوشته: « چرخ ماشین شکست بابا»؛ نامهاش بدون غلط املایی هم نیست، اما پدربزرگ سفیدموی بچههای مدرسه زمردیان، خوب منظور او را میفهمد و میگوید: «چرخ ویلچرتو میدم درست کنند بابا جان، غصه نخور.» نرگس تاب نمیآورد تا گفت و شنود او و مریم تمام شود و درحالیکه دستش را روی گونه متورمش گذاشته، گریهکنان جلو میآید: «دندانم درد میکند، مامان من را دکتر نمیبرد ...» انگار مدیر مدرسه در همین هفته چند دانشآموز دیگر را برای ویزیت نزد دندانپزشک خیر همکار مدرسه فرستاده و دیگر چوب خطشان پر شده است. نتیجه شور و مشورت زمردیان با خانم مدیر، نرگس را خوشحال میکند: «همین امروز خانم مدیر، تو و مامانت را پیش دکتر میفرستد.» دختران مدرسه دیگر عادت کردهاند هر از چند گاهی پدربزرگ شال و کلاه کند و با کادوهای فراوان به آنها سر بزند و پای حرفهای دل کوچکشان بنشیند. آنها نمیدانند تبدیل کارخانه ساعتسازی زمردیان به تنها مدرسه دانشآموزان استثنایی ناحیه 2 استان البرز، بسیاری از دخترانی را که به معلولیتهای جسمی – حرکتی، سندرم داون، نیمهبینا، نیمهشنوا، اتیسم و چندمعلولیتی دچار بودند، باسواد و توانمند کرده است:
چه شد که تصمیم گرفتید کارخانه ساعتسازی خود را به مدرسه تبدیل کنید؟
وقتی من و خانوادهام تصمیم گرفتیم کارخانه تولید ساعت دیواری کرج را به یک خیریه تبدیل کنیم، متوجه شدیم در ناحیه ۲ استان البرز، مدرسهای برای تحصیل دختران توانیاب ذهنی و جسمی وجود ندارد و بسیاری از آنها که در خانوادههای بیبضاعت زندگی میکنند گوشهنشین و منزوی هستند.
شرایط فیزیکی مدرسه دانشآموزان استثنایی باید ویژگیهای خاصی داشته باشد، اما این مدرسه هنوز کمبودهای جدی مانند آسانسور دارد. ساختمان کارخانه به همین صورت بوده است؟
اینجا یک فضای 200مترمربعی بود که فقط چند اتاق داشت که در آنها کارگران کارگاه کار میکردند و بخش قابل توجهی از این فضا بدون استفاده مانده بود. از سال 1380که کارخانه را اهدا کردم تا 10سال بعد بچهها از همین فضا استفاده میکردند، ولی چون با مسئولان مدرسه در ارتباط بودم و از کمبودهای مدرسه اطلاع داشتم در سال 1390آن را بازسازی و تجهیزات آن را ۱۵کلاس، ۴کارگاه، بخشهای گفتاردرمانی و ارتوپدی و سالن همایش افزایش دادم.
بسیاری از خیران مدرسهساز رسالت خود را فقط مدرسهسازی میدانند. شرایط بچهها باعث شده شما احساس کنید وظیفهای فراتر از ساخت مدرسه دارید؟
معلولیت و شرایط جسمی و ذهنی این بچهها بار مالی و روانی سنگینی روی دوش خانوادهها میگذارد و آنها به تنهایی از پس مشکلاتشان برنمیآیند. در موارد زیادی این خانوادهها بهدلیل دسترسی نداشتن به امکانات توانبخشی، پزشکی و مشاورهای کودکان خود را گوشهنشین و منزوی میکنند و برای شکوفایی توانمندیهای آنها رغبت و انگیزهای ندارند.
مهمترین نیازهای این دانشآموزان چیست؟
اگر خانواده این دانشآموزان توانمند شوند، شرایط تحصیلی و روانی آنها هم بهبود پیدا میکند. من هر وقت به این بچهها سر میزنم یا کار کوچکی برایشان انجام میدهم، بسیاری از مشکلات و گرههای زندگیام حل میشود و تا مدتها حال خوبی دارم. البته نیازهای آموزشی آنها هم اهمیت زیادی دارد و باید با همکاری نهادهای مختلف مانند شهرداری و آموزش و پرورش ساختمان مدرسه را مناسبسازی و تجهیز کنیم تا دانشآموزان در شرایط بهتری درس بخوانند.