اسرائیل وارد چرخه شکست شده است
در صحنه رزم میان اسرائیل و حماس از آنجا که در هر دستگاه 3نیرو قرار دارد و باتوجه به اینکه روزانه بهصورت متوسط 22تانک و تجهیزات زده شده است، میتوان با نسبتسنجی میان کشتههای اسرائیلی و شهدای فلسطینی گفت که اسرائیل در خط درگیری بیش از 3برابر فلسطینیها تلفات میدهد و به ازای هر شهید فلسطینی 3نظامی اسرائیلی به هلاکت میرسد و روزانه تلفات صهیونیستها در خط تماس جنگی به 40نفر هم میرسد که بزرگترین حجم تلفات صهیونیستهاست. در کرانه باختری هم روزانه اسرائیلیها 5کشته میدهند و در خط تماس با حزبالله هم تلفات صهیونیستها به روزانه 7نفر در جبهه شمال میرسد. آنچه مشخص است اینکه صهیونیستها نتوانستهاند به اهداف خود در جنگ دست یابند؛ چون هدف خود را نابودی حماس و تغییر اداره حماس عنوان کردند، اما شلیک موشکهای حماس و سایر گروههای جهادی بهسوی مناطق اشغالی ادامه پیدا کرد و اداره غزه نیز هنوز تغییر نکرده و هیچ نشانهای که بتوان گفت امکان تغییر اداره غزه ایجاد شده باشد، وجود ندارد و اسرائیل به نتایج راهبردی نرسیده است.
اما این مسئله هنوز افق قطعی تحولات جنگ را مشخص نمیکند و همهچیز به وضعیت مقاومت در غزه بستگی دارد. اگرچه جنگ نابرابر است و هر نیرویی که استقامت بیشتری نشان دهد، پیروز میدان خواهد بود و تجربههای قبلی نشان میدهد که غزهای که در 75سال گذشته دهها بار این حوادث را تجربه کرده، پیروز است و تحولات جنگ را رقم میزند، حملات هوایی تعیینکننده نتایج جنگ نیست، بلکه دوره حملات تعیینکننده هوایی گذشته است و حملات هوایی مربوط به گذشته و جنگهای اسرائیل با ارتش عربی است، اما اکنون تحولات تغییر کرده و در یک لحظه نیروهایی از زمین بیرون میآیند و تانکها را هدف قرار میدهند؛ این جنگ غیر از جنگ کلاسیک است و مقاومت طرف فلسطینی تعیینکننده صحنه جنگ است. ما معتقدیم که ارتش اسرائیل وارد چرخه شکست شده است و همانگونه که در یکماه گذشته نتوانسته به اهداف خود دست یابد، بعد از این نیز نخواهد نتوانست.
واکنش جبهه مقاومت در برابر جنگ غزه
در جبهه مقاومت شامل ایران، عراق، لبنان و سوریه، عملیاتها مبتنی بر بازدارندگی است و هیچگاه روش تهاجم اول را جمهوری اسلامی یا کسانی که در ذیل جبهه مقاومت هستند، اجرا نکردهاند. تمام جنگهای 2دهه گذشته جنگهایی بوده است که به یک عضو از جبهه مقاومت تجاوز شده است؛ ازجمله در جنگ 2006، حزبالله لبنان فارغ از بحث اسیرگیری، در خود جنگ شروعکننده نبود و جنگ با اسرائیل را خود اسرائیلیها شروع کردند. در جنگ با فلسطینیها نیز اسرائیلیها شروعکننده بودند و در یمن نیز سعودیها جنگ را شروع کردند؛ لذا اصولا سیاست جمهوری اسلامی و دیگر گروههای مقاومت بر مبنای آغاز درگیری نبوده و سیاست ما بر مبنای تشدید تنش نیست و این تشدید تنش به نفع هیچکس نیست.
از این رو از روز اول گفته شده به تناسب وضع درگیری در میدان که توسط دشمن دنبال میشود، اقدامات در برابر دشمن نیز تنظیم میشود و واکنشها براساس تشدید عملیات دشمن صورت میگیرد.مسئله دوم هم این است که در صحنه درگیری خط قرمز وجود دارد و خط قرمز در این صحنه حفظ مقاومت مردم فلسطین است تا توان مقاومت آنها محفوظ بماند و همینطور حفظ سازمان مقاومت و گروههای جهادی در صحنه رزم است تا توان مقاومتیشان آسیب نبیند و این موضوع را از ابتدا مورد تأکید قرار دادهایم. اگر چنانچه در نقطهای احساس شود که مقاومت فلسطین آسیب جدی میبیند، جبهه مقاومت نیز اقدامات خود را تشدید خواهد کرد. از همان روز اول نیز جبهه مقاومت واکنش نشان داده و عملیات نیروهای یمنی به سمت جبهههای جنوبی و اقدامات حزبالله بهصورت آمادهباش و از زمان شروع بمباران غزه بهصورت عملیاتهای راکتی آغاز شده است. مقاومت عراق نیز کار خود را با زیر فشار گذاشتن عامل اصلی تهاجم یعنی آمریکاییها در سوریه و عراق دنبال کردهاند؛ لذا همه عناصر و جریانهای مقاومت بدون تأخیر و تعلل وارد صحنه شدهاند و ورود این جریانهای مقاومت متناسب با تحولات بوده است؛ اگرچه در این صحنه محور تشخیص فلسطینیها هستند و وظیفه دیگران نیز کمک مؤثر دیگر گروههای مقاومت است تا مانع پیروزی اشغالگران شوند و این مسیر توسط اعضای جبهه مقاومت دنبال میشود و به تناسب تحولات جنگ غزه جزر و مد پیدا میکند.