• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
سه شنبه 23 آبان 1402
کد مطلب : 209082
+
-

بوی مرکب و عطر کاغذ کاهی

بیستمین تور تهرانگردی مرکز تهران‌شناسی مؤسسه همشهری به معرفی نخستین‌های عرصه کتاب و نشر در پایتخت اختصاص دارد

بوی مرکب و عطر کاغذ کاهی

در آستانه هفته کتاب و کتابخوانی به سراغ باسابقه‌ترین‌های حوزه تالیف و نشر در تهران رفتیم تا رد تاریخ کتاب را لا‌به‌لای قفسه‌های کتابفروشی‌ها و چاپخانه‌ها پیدا کنیم. در این تور سری زدیم به انتشاراتی‌هایی که بیش از یک قرن از قدمت آنها می‌گذرد و هنوز هم در این زمینه جزو نخستین‌ها محسوب می‌شوند. خیابان‌هایی مثل حاج نایب، ناصرخسرو، جمهوری و... تا صد سال قبل از اینکه خیابان انقلاب راسته کتابفروشان و مرکز خرید کتاب پایتخت باشد، نخستین مراکز عرضه این کالای فرهنگی به‌ویژه کتاب‌های مذهبی کشور بودند. در این تور نصرالله حدادی، تهران‌شناس، گردشگران را همراهی کرد.

چاپخانه پیام و دست‌های ناسور

نخستین مقصد گردشگری تورتهرانگردی مؤسسه همشهری کوچه پسکوچه‌های خیابان ناصرخسرو است. خیابانی که این روزها رنگ و روی کهنگی گرفته و دیگر خبری از آن هیاهو، بوی کاغذ و کتاب نو نیست. با وجود این، هنوز هم می‌توان بخشی از هویت تاریخی نخستین‌های تالیف و نشر کتاب را در پلاک 36انتهای بن‌بستی که کاشی لاجوردی‌رنگی با نوشته «چاپخانه پیام» روی سردر آن نقش بسته، یافت. چاپخانه‌ پیام از سال 1293آغاز به‌کار کرده و اکنون بیش از یک قرن قدمت دارد. سیدمهدی پیامی، مدیر چاپخانه پیام، می‌گوید: «پدربزرگم این چاپخانه را تأسیس کردند. آن زمان این چاپخانه دومین چاپخانه تهران بود. در آن دوران صحافی به 2روش انجام می‌شد. صحافی شومیز که جنس آن از کاغذ ضخیم بود و عطف کتاب هم با چسب بسته می‌شد و اگر عطف را می‌دوختند و جلد سخت بود گالینگور نامیده می‌شد.» او اضافه می‌کند: «بیش از 16نفر در این چاپخانه کار می‌کردند. در گذشته صحاف‌ها با دست کتاب‌ها را می‌دوختند و پوست دست ناسور و زخمی می‌شد و هرگز هم خوب نمی‌شد؛ این وضعیت گوشه‌ای از رنج و سختی‌های صحافانی بود که شب و روز در چاپخانه‌ها کار می‌کردند. در سال1300دستگاهی دستی، با نام ربعی، نخستین دستگاه چاپخانه پیام بود که به‌خاطر صدای زیادش به آن «تیپ توپ» می‌گفتند و به محض کمترین بی‌دقتی تیغ تیز آن دست و انگشتان را قطع می‌کرد.»



از تیمچه حاجب‌الدوله تا جمهوری

دومین مقصد تور تهرانگردی مؤسسه همشهری، «انتشارات اقبال» است که با بیش از 130سال پیشینه در زمینه چاپ و نشر کتاب به‌عنوان یکی از نخستین‌های کتاب در تهران و کشور شناخته می‌شود؛ کتابفروشی‌ای که در سال ابتدایی دهه 1270به واسطه علاقه حاج محمدرحیم خوانساری در حجره‌ای در تیمچه حاجب‌الدوله به راه افتاد و در دهه1280با توسعه و گسترش آن در خیابان جمهوری فعلی باعث شد تا تحولات شگرفی را در حوزه کتاب و موضوعات تخصصی دیگر رقم بزند. اکنون «سعید اقبال»، مدیرمسئول انتشارات اقبال و نسل سوم این خاندان، سکان هدایت این انتشارات باسابقه را به‌دست گرفته و خاطرات تاریخی کتابفروشی را اینگونه روایت می‌کند: «پدربزرگم بعد از اینکه از اصفهان به تهران آمد در مغازه عمویش شاگردی کرد. سپس یک کتابفروشی در حجره‌‌ای در تیمچه حاجب‌الدوله که آن دوران راسته کتابفروشی پایتخت بود، تاسیس کرد. او با خرید دستگاه چاپ سنگی در کنار فروش کتاب به همراه 2 فرزندش محمدحسین و محمد، به انتشار کتاب هم پرداخت. این کتابفروشی هم مانند دیگر کتابفروشی‌ها در سال 1307به سبب روند ساخت و توسعه شهری پایتخت به خیابان ناصرخسرو نقل مکان کرد. همچنین برای بار دوم این انتشارات به‌دلیل توسعه ساختمان وزارت دارایی در خیابان ناصرخسرو به خیابان جمهوری منتقل شد.»

خداحافظی با دومین چاپخانه پایتخت
سیدمهدی پیامی، مدیر چاپخانه پیام، توضیح می‌دهد که در این چاپخانه روزنامه هم منتشر می‌شده، اما درباره کتاب می‌گوید: «در دهه50 حداقل تیراژ انتشار 3هزار نسخه بود، هر چند که اغلب کتاب‌ها در 5هزار یا 10هزار تیراژ منتشر می‌شدند. اسلوب کار در چاپخانه‌ها به این صورت بود که اگر یک نسخه یا هزار تا چاپ می‌کردید، باید پول 3هزار تا را می‌پرداختید، آن هم به‌خاطر اینکه بستن زینک به ماشین برای چاپخانه باید صرفه اقتصادی می‌داشت. روزگاری کتاب در این کوچه صفحه‌ای 10شاهی قیمت می‌خورد، بعد به صفحه‌ای 5ریال رسید و بین سال‌های 55تا 72-73حدوداً 10برابر شد. این چاپخانه در طول زندگی 3 نسل استوار بود، اما از دهه 80به بعد یکدفعه از نفس افتاد. گران شدن کاغذ، مواداولیه، مرکب، چسب و لوازم یدکی ماشین‌آلات چاپ باعث شد تا اسفند 1399به‌دلیل مشکلات موجود در چاپ و نشر چاپخانه را تعطیل کنیم. در این چاپخانه حروفچینی، صحافی و لیتوگرافی هم انجام می‌شد.»

نخستین‌های کتاب در قدیمی‌ترین انتشاراتی پایتخت
کتابفروشی حاج محمدرحیم‌خوانساری با نام «کتابخانه اقبال» به محمدحسین اقبال که در آن دوران 15سال داشت، واگذار و چاپخانه «نهضت» هم به محمدباقر سپرده شد. انتشارات اقبال در سال‌های نخست فعالیتش کتاب‌های مذهبی منتشر می‌کرد و به همت این انتشارات نخستین قرآن رحلی رنگی منتشر شد. همچنین در سال1315نخستین کتاب قرآن با ترجمه صفحه مقابل را هم منتشر کرد. اقبال نقل می‌کند: «یکی از بنیادی‌ترین فعالیت‌هایی که در انتشارات اقبال انجام شده و در مدت بیش از یک قرن اخیر و تا امروز تعطیل نشده، چاپ تقویم است. حاج محمدحسین اقبال به کمک حاج شیخ ‌اسماعیل مصباح (نجم‌‌الممالک)در سال ۱۲۹۶ نخستین تقویم را منتشر کرد.» نصرالله حدادی در ادامه بیشتر توضیح می‌دهد: «این تقویم مرجع مهمی برای علما و مورخان در تعیین زمان عید سعید فطر و یوم‌الشک ندانستن این روز و مشخص شدن آخرین روز زمستان و نخستین روز بهار به شمار می‌رفت. همچنین با همکاری محمدباقر نهضت و سیدحسین رمزی، در سال ۱۲۸۲، نخستین شماره مجله اجتماعی ـ انتقادی اقبال منتشر شد. از این مجله در مجموع ۹ شماره منتشر شده که شماره‌هایی از آن در کتابخانه ملی ایران موجود است. جالب است بدانید که کتابفروشی اقبال از ۱۲۹۹برای مدتی، محل فروش نخستین شماره‌های مجله عالم نسوان هم بود. نشر شماری کتاب درسی از سال 1328، انتشار مجموعه تاریخ تمدن ویل دورانت که از ۱۳۳۶ با همکاری انتشارات فرانکلین آغاز شد و در ۱۳۵۹ به پایان رسید، ازجمله فعالیت‌های ویژه این انتشارات و کتابفروشی صد و چند ساله است.»

ناصرخسرو؛ پاتوق کتابفروشان در سال 1300

مرکز اصلی خرید و فروش هر کالایی بازار تهران بود و عمده کتابفروشی‌های بازار تهران، در تیمچه حاجب‌الدوله و حلبی‌سازها بودند. نصرالله حدادی مکان و نام کتابفروش‌های قدیمی خیابان ناصرخسرو را به گردشگران یادآوری و نقل می‌کند: «وقتی بازار توسعه پیدا کرد و خیابان‌کشی‌ها در 1303تا 1306انجام شد، کتابفروشان به بَرِ خیابان بوذرجمهری، خیابان پانزده خرداد و بعد خیابان ناصرخسرو آمدند. از خیابان ناصرخسرو به خیابان باب‌همایون و بعد لاله‌زار و از آنجا هم به خیابان جمهوری اسلامی رفتند. تا دهه 40جلوی دانشگاه تهران هیچ خبری نبود. دورانی کوچه‌های ناصرخسرو، صوراسرافیل و باب‌همایون یکی از پررفت‌وآمدترین مراکز برای تهیه کتاب‌های مذهبی بودند. در همه کوچه پسکوچه‌های ناصرخسرو، بدون استثنا کتابفروشی بود. مانند کوچه خراسانی‌ها، کوچه دکتر مسعود، کوچه خدابنده‌لو (کتابفروشی حاج داود شیرازی و خاندان علمی). اما به مرور این خیابان از رونق افتاد و اغلب راسته‌های سنتی فروش کتاب همه از بین رفت و برخی از آنها به بهارستان و بعد به خیابان انقلاب نقل مکان کردند.

بوی کتاب را به بوی ادکلن ترجیح می‌دهیم

نصرالله حدادی گردشگران را به پاساژ مجیدی در کوچه حاج نایب که روزگاری مرکز عرضه کتاب بود، می‌برد و تاریخ نشر را اینگونه روایت می‌کند: «این کوچه و پاساژ مجیدی در دهه50پررونق بود. با وجود اینکه همه کتاب‌های مذهبی می‌فروختند، اما هیچ‌کسی رقیب هیچ‌کس نبود. می‌توانم به‌طور قطع بگویم در این کوچه بیش از 200ناشر و کتابفروش وجود داشتند. وضعیت کتاب ابتدای دهه 60خوب بود ولی نخستین آثار نزول و سستی کتاب از 1365شروع شد و از سال 70به بعد که آتش جنگ خوابید، با گران شدن مواداولیه، بیشتر نمود پیدا کرد.
این اتفاق در دهه80به نوعی توان ناشران را فروکاست و در دهه90ورود پدیده‌ای به نام چاپ دیجیتال باعث شد تا برخی از انتشاراتی‌ها تعطیل شود و نشر و فروش کتاب تحت‌تأثیر قرار گیرد.» برای مدتی کوتاه در این تور مهمان «محمدرضا علیقلی‌زاده»، مدیر انتشارات باقرالعلوم، می‌شویم. او درباره علت باقی ماندنش در این حرفه می‌گوید: «به تعداد انگشتان دست هنوز چند مغازه کتابفروشی در این حوالی وجود دارد ولی اغلب مغازه‌ها تغییر کاربری داده‌اند. ما بوی کتاب را به بوی عطر و ادکلن ترجیح می‌دهیم. چون با بوی کتاب مأنوس هستیم و هیچ وقت بوی کتاب را به عطر و ادکلن نخواهیم فروخت. 44سال است استقامت کرده‌ایم. با اینکه بازار کتاب آنچنان رونق ندارد ولی همانطور که گفتیم پای کتاب ایستاده‌ایم و امیدواریم که دوباره رونق به این کوچه برگردد.»

نخستین کتابخانه مدرن پایتخت

سال: 1302 / نشانی: میدان بهارستان
اولین کتابخانه‌ مدرن ایران در میدان بهارستان تأسیس شد. مرتضی‌قلی‌خان هدایت، رئیس مجلس، دستور گردآوری کتاب‌های حقوق را داد. این روند تا دوره‌ سوم مجلس ادامه یافت و ۲۰۲ جلد از کتاب‌های خطی میرزا ابوالحسن جلوه، عارف دوره ناصری و بعدتر هزار جلد از کتاب‌های اهدایی احتشام‌السلطنه گرد آمد. علیرضا زمانی، تهران‌پژوه، می‌گوید: «ارباب کیخسرو، نماینده‌ اقلیت‌ زرتشتی‌ دوره‌ دوم‌ مجلس، طرح ساخت کتابخانه را داد. راه‌اندازی کتابخانه‌ در نظام‌نامه‌ داخلی‌ مجلس‌ شورای‌ ملی‌، مصوب‌ 17دی‌ 1287آمد. در سال ۱۳۰۲ عمارت عزیزیه، ساختمانی در ضلع شرقی باغ بهارستان، خریداری و قدیمی‌ترین کتابخانه مدرن شهر در آن بنا شد. گنجینه‌های کمیاب و تاریخی از کتاب‌های چاپی، سربی، سنگی و خطی، نشریه‌های ادواری، سند ملی و بین‌المللی و... این مرکز را به یکی از معتبرترین کتابخانه‌های ایران تبدیل کرده است.

راسته تعطیل‌شده کتابفروش‌ها


سال:1295 / نشانی: بازار تهران
کوچه حاج‌نایب را از نخستین راسته‌های ‌کتابفروشان تهران می‌دانند. اغلب دانش‌آموخته‌های دارالفنون و مدرسه مروی کتاب‌هایشان را در این کوچه تهیه می‌کردند. نصرالله حدادی، تهران‌شناس، قدمت کوچه حاج‌نایب را بیش از 100 سال می‌داند؛«حاج رضا قمی ‌نایب به تهران آمد و نخستین کتابفروشی را در این کوچه راه انداخت و خیلی زود در میان علما و دانش‌آموخته‌ها شهرت پیدا کرد و همه برای خرید کتاب‌های مذهبی به این کوچه می‌آمدند. تا 30سال، غیراز کتابفروشی حاج‌نایب قمی تنها به تعداد انگشتان دست کتابفروشی‌هایی در این کوچه وجود داشت اما از حدود سال‌های 1325چند فروشنده بزرگ کتاب به اینجا آمدند. در دهه 20این کوچه به‌عنوان قطب فروش کتاب‌های مذهبی در ایران شناخته شد.

قدیمی‌ترین کتابفروشی تهران

سال: 1280/نشانی: ابتدای تیمچه‌ حاجب‌الدوله، اکنون: خیابان پانزده خرداد‌

2ناشر بزرگ «کتابفروشی اسلامی» و «انتشارات اسلامیه» از مراکز قدیمی توزیع و نشر کتب شیعی در تهران به‌شمار می‌روند. سیدمحمدعلی کتابچی مغازه کتابفروشی‌اش را در سال ۱۲۸۰ در تیمچه‌ حاجب‌الدوله‌ راه‌انداخت و تا قبل از سال 1280هم با عنوان «کتابچی» فعالیت می‌کرد. در نهایت بعد از چند بار جابه‌جایی، چندین سالی می‌شود که چراغ این کتابفروشی در خیابان پانزده خرداد روشن است. ابتدا عنوان این کتابفروشی، کتابفروشی علمی اسلامیه بود و بعد‌ها عنوان «اسلامیه» انتخاب و ماندگار شد. سال ۱۳۰۰ نیز در کنار کتابفروشی، انتشارات اسلامیه راه‌اندازی شد. کتاب‌ها اوایل از بمبئی و پاکستان وارد می‌شد؛ اما بعدها با ظهور چاپ سنگی، قرآن و ادعیه در چاپخانه‌ اسلامیه و در ایران منتشر شد. قبل از اسلامیه کتابفروشی‌های دیگری هم بودند، اما به مرور تعطیل شدند و این کتابفروشی، قدیمی‌ترین کتابفروشی‌ای است که از آن زمان تاکنون به فعالیت خودش ادامه داده است.

 نخستین ترجمه‌های آثار فرنگی در مدرسه مدرن

سال: 1242/نشانی: خیابان ناصرخسرو

مدرسه دارالفنون که شماری از نخستین اتفاقات تاریخ‌ساز تهران را در دل خود جای داده است، میزبان نخستین کتابخانه تهران هم بوده است. جالب است بدانید که معلم فرانسه این مدرسه، جسدش را قبل از مرگش برای تشریح و با هدف کمک به آموزش دانشجویان پزشکی فروخت و با پول آن کتابخانه دارالفنون را تجهیز کرد. این کتابخانه توسط اعتضادالسلطنه، وزیر علوم و رئیس مدرسه، در سال 1242شکل گرفت. کتب معتبر خارجی، ایرانی و عربی نخستین کتاب‌های این کتابخانه بوده‌اند. از سوی دیگر، معلمان اروپایی هم ناگزیر بودند دست‌کم سالی یک جلد کتاب در رشته تدریس خود تألیف کنند. این کتاب‌ها را مترجمان دارالفنون به فارسی بر‌می‌گرداندند. اما کتابخانه بزرگ دارالفنون در زمان وزارت محمودخان علاءالملک به کتابخانه دولتی (ملی) واگذار شد. هنوز هم در کتابخانه ملی ایران آثار زیادی از معلمان و استادان و مترجمان دارالفنون موجود است که تألیف یا ترجمه شده‌اند.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :