نقاب جدید استعمار
تأملی بر مفهوم«استعمار دیجیتال»و جنبههای پیدا و پنهان آن
محمد بحرینی- پژوهشگر علوم شناختی
در دنیای جدید، کشورهای استعمارگر روشهای گذشته خود را ناکارآمد یافته و به شیوههای نوین پوستاندازی کردهاند. یکی از این روشهای نوین، «استعمار دیجیتال» نام گرفته و چند سالی است که درباره آن صحبتهایی مطرح شده است. در نوشته پیش رو به مرور دیدگاههای مایکل کوئت در اینباره میپردازیم.
استعمار دیجیتال چیست؟
مایکل کوئت، محقق پروژه جامعه اطلاعاتی در دانشگاه ییل و نویسنده کتاب «استعمار دیجیتال: امپراتوری ایالات متحده و امپریالیسم جدید در جنوب جهانی» است. وی استعمار دیجیتال را اینگونه تعریف میکند: «هنگامی که ساختارها و اعداد را بررسی میکنیم، آشکار میشود که سلطه غولهای فناوری نهتنها از نظر وسعت در سطح جهانی است، بلکه اساساً ماهیت استعماری دارند و تحت کنترل ایالات متحده هستند. این پدیده«استعمار دیجیتال» نام دارد.»
جف بزوس و ایلان ماسک؛ استعمارگران امروز
مایکل کوئت همچنین معتقد است در سال 2020، میلیاردرها مانند راهزنان رفتار کردند. مثلاً دارایی شخصی جف بزوس از 113میلیارد دلار به 184میلیارد دلار و دارایی خالص ایلان ماسک نیز از 27میلیارد دلار به بیش از 185میلیارد دلار افزایش یافت. تسلط گسترده این شرکتها در بازارهای داخلی موضوع تحلیلهای انتقادی متعددی است، اما دسترسی جهانی آنها به ندرت مورد بحث قرار میگیرد.
چگونگی پوستاندازی استعمار
مایکل کوئت خطر استعمار دیجیتال برای کشورهای جهان سوم را همانند استعمار کلاسیک در قرنهای گذشته میداند و معتقد است استعمار دیجیتال، استفاده از فناوری دیجیتال برای تسلط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بر ملت یا سرزمین دیگری است.
در دوران استعمار کلاسیک، اروپاییها سرزمینهای خارجی را تصرف کردند و در آن ساکن شدند. زیرساختهای نصب شده مانند قلعههای نظامی، بنادر دریایی، راهآهن، ماشینآلات سنگین و... را تحت کنترل خود درآوردند. از نیروی کار کشورهای مستعمره خود برای استخراج مواد خام بهرهکشی و بازارهای این کشورها را تضعیف کردند. این فرآیند در طول قرنها تکامل یافت و فناوریهای جدید نیز به کمک آمدند. در اواخر قرن 19کابلهای زیردریایی ارتباطات تلگرافی را در خدمت امپراتوری بریتانیا قرار دادند. تحولات جدید در ثبت، آرشیو و سازماندهی اطلاعات توسط ایالات متحده برای نخستین بار در فتح فیلیپین مورد استفاده قرار گرفت.
رگهای دیجیتال
مایکل کوئت همچنین بر این باور است که استعمار دیجیتال ممکن است برای برخی جدید به نظر برسد، اما در طول دهههای گذشته، خود را در وضعیت موجود جهانی تثبیت کرده است.
او تعبیر «رگهای باز» ادواردو گالیانو را برای شرایط امروز جهان مثال میزند و میگوید امروز با «رگهای دیجیتال» روبهرو هستیم که از اقیانوسها عبور میکنند و یک اکوسیستم فناوری را تحت مالکیت و کنترل تعداد انگشتشماری از شرکتهایی که عمدتاً در ایالات متحده مستقر هستند ایجاد میکنند. برخی از کابلهای فیبر نوری اقیانوسی، متعلق به شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک هستند یا اجاره شدهاند تا انحصار استخراج دادهها را در اختیار داشته باشند.
زندانبانان جدید
مایکل کوئت پلتفرمها و مراکز جاسوسی مانند سازمان NSA (آژانس امنیت آمریکا)را به پانوپتیکونها تشبیه میکند. پانوپتیکون نوعی از معماری بود که اواخر قرن18طراحی شد تا به زندانبانها اجازه دهد همه زندانیها را زیر نظارت خود داشته باشند، بدون اینکه آنها بتوانند مطمئن شوند که در کدام لحظه تحت نظارتاند. او همچنین مزارع سرور ابری تحت سلطه آمازون و مایکروسافت را به ماشینآلات سنگین تشبیه میکند که برای ذخیره، جمعآوری و پردازش کلان دادهها استفاده میشوند و مانند پایگاههای نظامی امپراتوری ایالات متحده در حال گسترش هستند. در واقع استعمار دیجیتال در مورد ایجاد یک تقسیم کار نابرابر صحبت میکند. جایی که قدرتهای مسلط از مالکیت زیرساختهای دیجیتال، دانش و کنترل خود بر ابزارهای محاسباتی استفاده کرده تا کشورهای جهان سوم را در وابستگی دائمی نگه دارند.
مایکل کوئت خاطرنشان میکند که دسترسی و تسلط بر کلان دادهها وضعیت را بدتر میکند. کسانی که دادههای بیشتر و بهتری دارند، میتوانند بهترین خدمات هوش مصنوعی را ایجاد کنند که کاربران بیشتری را جذب میکند و حتی دادههای بیشتری را برای بهتر کردن خدماتشان به آنها میدهد. مانند استعمار کلاسیک، دادهها به مثابه مواد خام برای قدرتهای امپریالیستی محسوب میشود.
اختراع مجدد استعمار
از دیگر تعابیر مایکل کوئت، اصطلاح اختراع مجدد استعمار است. او میگوید شرکتهای فراملیتی ایالات متحده بهعنوان بخشی از پروژه امپراتوری آمریکا در حال اختراع مجدد استعمار در کشورهای جهان سوم از طریق فناوریهای جدید هستند. کشورهای ثروتمند و شرکتهای آنها به جای به اشتراک گذاشتن دانش با دیگران، انتقال فناوری و تشکیل بلوکهای فناوری در سراسر جهان برای رفاه مشترک و برابر جهانی، قصد دارند برتری خود را حفظ کنند و از کشورهای جهان سوم تنها بهعنوان نیروی کار ارزان بهره ببرند.
سابقه مقابله با غولهای فناوری
با این حال همیشه در برابر نیروهای متمرکز قدرت، کسانی هستند که مقابله کنند. مقاومت در برابر غولهای فناوری در کشورهای جهان سوم سابقهای طولانی
دارد. مانند اعتراضات بینالمللی علیه IBM، HP و کسانی که در آپارتاید آفریقای جنوبی تجارت میکردند. در اوایل دهه 2000 میلادی، برخی کشورها مدتی ابزارهایی را برای مقاومت در برابر استعمار دیجیتال امتحان کردند.
در چند سال اخیر، جنبشهای جدیدی علیه استعمار دیجیتال در حال ظهور است.
لابی شرکتها با قانونگذاران
قدرت اقتصادی غولهای فناوری ایالات متحده، نفوذ آنها را در حوزههای سیاسی و اجتماعی بهدنبال دارد. شرکتهای فناوری و اتحادیههای تجاری، وقت زیادی را صرف لابی کردن با قانونگذاران برای سیاستهای متناسب با منافعشانمیکنند.
دولتها و همچنین سازمانهای مجری قانون نیز با غولهای فناوری همکاری میکنند تا کارهای کثیف خود را انجام دهند. در سال 2013، ادوارد اسنودن افشا کرد که مایکروسافت، یاهو، گوگل، فیسبوک، پالتاک، یوتیوب، اسکایپ، AOL و اپل، اطلاعات خود را از طریق PRISM در اختیار آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) گذاشتهاند.
جنگ سرد تکنولوژیک
صحبتهای زیادی درباره «جنگ سرد جدید» وجود دارد مبنی بر اینکه ایالات متحده و چین برای برتری تکنولوژیک با هم در حال رقابت هستند. با این حال، نگاهی دقیق به اکوسیستم فناوری نشان میدهد که شرکتهای آمریکایی بهطور عمده در اقتصاد جهانی مسلط هستند. چین، پس از دههها رشد بالا، حدود 17درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی را تولید میکند و پیشبینی میشود تا سال2028 از ایالاتمتحده پیشی بگیرد و این ادعاها را تقویت میکند که امپراتوری آمریکا رو به زوال است.اقتصاددانی مثل شان استارز معتقد است که سلطه اقتصادی آمریکا کاهش نیافته و حتی جهانی شده است. این مسئله بهویژه هنگامی که به غولهای فناوری نگاه میکنیم صادق است.
مایکل کوئت: سلطه غولهای فناوری نهتنها از نظر وسعت در سطح جهانی است، بلکه اساسا ماهیت استعماری دارند و تحت کنترل ایالات متحده هستند. این پدیده«استعمار دیجیتال» نام دارد