مهدی الفتی بعد از گرفتن نخستین مدال تاریخ ژیمناستیک ایران در بازیهای آسیایی هانگژو 2022 میگوید گرفتن مدال در المپیک پاریس هم دور از دسترس نخواهد بود
مدالم را مدیون مادرم هستم
لیلی خرسند
مادر، مادر و مادر؛ برای مهدی الفتی مادرش نقشی فراتر از دیگر مادران داشته است. مادر بوده که مهدی را به روزهای خوب امیدوار نگه داشته، مادر بوده که حامی مهدی بوده تا روزهای سخت را سپری کند و مادر بوده که برای تلاش بیشتر به او انگیزه داده. و حالا این مهدی است که خودش را مدیون مادرش میداند و مدالی که در بازیهای آسیایی هانگژو گرفت، نتیجه حمایتهای اوست. الفتی با این مدال نقره، ژیمناستیک در روزهای آشفته مدیریتیاش به نخستین مدال تاریخ بازیهای آسیایی رساند. نهتنها مهدی که تا روزهای آخر قرار نبود هیچ نفری از این رشته به هانگژو برود. الفتی بهخودش و آیندهاش امیدوار است اما نگران است با آشفتگیهایی که ژیمناستیک دارد، او و آیندهاش تحتتأثیر قرار بگیرند.
تنها رشتهای که از آن توقع مدال نمیرفت ژیمناستیک بود، آن هم با وضعیتی که قبل از اعزام داشتید. احتمالا خود شما هم منتظر این مدال نبودید؟
ما ژیمناستها امسال در کاپهای جهانی درخشش خوبی داشتیم و سهمیه مسابقات قهرمانی جهان را هم گرفته بودیم. من در یکی از کاپهای جهانی مدال نقره گرفته بودم. با این نتایج خودمان انتظار داشتیم که در بازیهای آسیایی بتوانیم مدال بگیریم اما باورش سخت بود، هم برای خود ما و هم برای بقیه. از یک طرف هیچوقت ژیمناستیک در این بازیها مدال نداشت و این ذهنیت وجود داشت که ما هم توانایی مدال گرفتن را نداریم ولی از طرف دیگر پرشهایی که در مسابقات جهانی انجام داده بودیم، کاملا به روز بود و با نمراتی که داشتیم به مدال امیدوار بودیم. هم من توانایی گرفتن مدال را داشتم و هم بقیه بچهها.
چقدر برای گرفتن این مدال نقره تلاش کرده بودید؟
14سال. من 22سالم است و 6سال است که عضو ثابت تیم ملی هستم و در پرش خرک کار میکنم. ژیمناستیک را در استان خودمان گلستان شروع کردم ولی آنجا آکادمی تخصصی ژیمناستیک ندارد و چون پرش خرک نیاز به دویدن دارد، مجبور بودم به شهرهای دیگری مثل ساری، شاهرود و قائمشهر بروم.
چرا استان بزرگی مثل گلستان این امکانات را ندارد؟
نمیدانم. امیدوارم که بهدست خودم یک آکادمی خوب ساخته شود.
در این شرایط چطور متوجه شدید که در این رشته استعداد دارید؟
از بچگی ژیمناستیک را دوست داشتم و تمرین میکردم. مربیام آقای محمود عباسی استعداد من را کشف کرد و از 7سالگی پرش با خرک را شروع کردم.
هر روز مجبور بودید به شهرهای دیگر بروید؟ چطور میرفتید؟
یکساعتونیم از گلستان تا قائمشهر در راه بودم تا 2ساعت تمرین کنم. از 15،14سالگی این کار هر روز من بود. سالهای اول با مربیام میرفتم و از وقتی خودم توانستم رانندگی کنم، با ماشین شخصیام میرفتم.
کار راحتی نبود. خانواده ایراد نمیگرفتند؟
اگر من امروز اینجا هستم و موفقیتی بهدست آوردهام، فقط بهخاطر مادرم و حمایتهای اوست. او بهترین مدیر است و من مدیونش هستم. مسئولان شهر من را خیلی اذیت کردند و با حمایتهای مادرم بود که توانستم به کارم ادامه بدهم. وقتی از مسئولان میخواستیم کمک کنند، میگفتند این شهر قهرمان نمیخواهد ولی مادرم میگفت باید کار کنی تا به جایی که حقت است برسی. او به من ایمان داشت.
خودتان هم بهخودتان ایمان داشتید؟
داشتم. بعد از چند سالی که کار کردم، حرکات در بدنم جا افتاد. رشته ما مدالآور نبود و بهخاطر همین هیچکس حمایت نمیکرد. قبل از من فقط چند نفر مثل هادی خبازنژاد و سعید کیخواه مدال گرفته بودند و دوست داشتم راه آنها را ادامه بدهم. هدفم این بود که با مدالم حمایتها را از این رشته بیشتر کنم.
در خودتان میدیدید که یک روز کار بزرگی انجام بدهید؟
مربیام همیشه میگفت که یک روز نتیجه خوبی میگیری. مادرم نگران بود و به مربیام میگفت هیچجا نیست که مهدی مسابقه بدهد و این خوب نیست ولی مربیام میگفت صبر کنید یک روزی ستاره میشود و به جایگاه خوبی میرسد. سال2018که سهمیه المپیک جوانان را گرفتم، فهمیدم که میتوانم موفق شوم.
قبل از بازیهای آسیایی فدراسیون مشکل مدیریتی داشت. وضعیت برگزاری اردوها چطور بود؟ با خیال راحت برای مسابقات آماده شدید؟
نه. تا یک هفته قبل از اعزام کاروان، اصلا مشخص نبود که ما میتوانیم در بازیها شرکت کنیم یا نه. تمرین انجام میدادیم اما از اعزام مطمئن نبودیم. آخر سر هم تیم کامل به هانگژو نرفت. ما هم بهخاطر شرایطی که داشتیم با 80درصد آمادگی در مسابقات شرکت کردیم.
اینکه نمیدانستید اعزام میشوید یا نه، به بچههای تیم استرس نمیداد؟
بلاتکلیفی خیلی بد بود. نه میدانستیم میرویم و نه قطعی میگفتند نمیرویم. یکی میگفت رئیس فدراسیون من هستم و یکی دیگر میگفت حق من است رئیس باشم. نمیدانیم تا کی این جدالها ادامه دارد. برای بازیهای آسیایی که کلی استرس داشتیم ولی از همه بدتر برای مسابقات سهمیه المپیک است. برای اینکه سهمیه بگیریم از دیماه باید در چند مسابقه شرکت کنیم ولی با شرایطی که هست، ممکن است همه مسابقات را از دست بدهیم چون زمان زیادی برای ثبتنام نداریم. حق هر کسی که هست، رئیس بماند و بیشتر از این به ورزشکاران ضرر نزنند.
بهخاطر همین مسئله مسابقات قهرمانی جهان را از دست دادید؟
مسابقات قهرمانی جهان بلافاصله بعد از بازیهای آسیایی برگزار میشد و ما تا روز آخر مسابقه داشتیم و فرصتی نبود که از آسیایی به جهانی برویم. با توجه به اینکه مدال بازیهای آسیایی برای مسئولان خیلی مهم بود، گفتند تیم در این مسابقات شرکت کند. اما بهخاطر مشکلات مدیریت فدراسیون در این مدت هم ایروبیک و ترمبولین و هم ژیمناستیک مسابقات زیادی را از دست دادند. من خودم نتوانستم در مسابقات دانشجویان جهان شرکت کنم.
نظر رضا خیرخواه، سرمربی تیم ملی این است که شما میتوانید در المپیک هم روی سکو بروید. خودتان چقدر به مدال المپیک امیدوارید؟
نظرشان درست است. در ژیمناستیک وقتی به سطحی رسیدی، دیگر میتوانی خودت را در همان سطح نگه داری؛ البته به شرطی که در آرامش و با برنامهریزی درست آماده شوی. اگر کشمکشها به پایان برسد و به مسابقات اعزام شویم، هم میتوانیم سهمیه بازیهای المپیک پاریس را بگیریم و هم مدالش را.
در فینال بازیهای آسیایی، فرود لحظه آخر خوب نبود. اگر فرود بهتری داشتید میتوانستید طلا بگیرید. افسوس نخوردید؟
از نظر بیننده اینطور بود ولی فرودم بد نبود. به هر حال ژیمناستیک است و ورزش لحظهها. همه نگاهها به شماست و استرس بالاست. ورزش بالا و پایین دارد و در یک لحظه نمیدانی چه اتفاقی میافتد. در کل مسابقه خوبی بود و راضیام.
روز مسابقه از مسئولان کاروان هم کسی در سالن حضور داشت؟ به هر حال آنها خیلی منتظر مدال شما نبودند.
یکی دو نفر از ناظران وزارت ورزش آمده بودند. این مدال اتفاق خوبی بود و باعث شد نظر مسئولان به این رشته عوض شود. حالا نگاه آنها به ژیمناستیک بهعنوان رشته مدالآور است و حمایت بیشتری میکنند.
قولی هم دادهاند؟ مثلا قرار است به شما پاداشی هم بدهند؟
پاداش کلی که مشخص شده بود ولی مسئولان ورزش و استانی قولهای دیگری هم دادهاند و امیدوارم زودتر پاداشها را بدهند.
بعد از مدال سجده کردید، آن لحظه به چه چیزی فکر میکردید؟
فقط به مادرم فکر میکردم. مادرم به مشهد رفته و به حرم امام رضا(ع) پناه برده بود. آن لحظه با مادرم تصویری تماس گرفتم تا خوشحالیام را به او منتقل کنم. دوست داشتم ببیند که چقدر خوشحالم. خدا را هم شکر کردم که دیگر ژیمناستیک توسریخور نیست.
با این مدال همهچیز برای شما تمامشده یا هنوز برای کارهای بزرگتر انگیزه دارید؟
من تازه انگیزه گرفتهام. چند آرزوی بزرگ دیگر دارم. سهمیه المپیک بگیرم، مدال المپیک بگیرم و یک حرکت به نام خودم ثبت کنم.
و یک سالن هم در گلستان بسازید.
دستور ساختش را گرفتهام و با مسئولان صحبت کردهام تا از همین حالا کار را شروع کنیم. پیگیر این کار هستم.